حسین صابری ورزنه

جهان پساکرونا

(نقل از خبرگزاری ایسنای قم ـ ویژه بررسی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی شیوع ویروس کرونا)
۱۸ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۰:۳۱ کد : ۱۷۰۴۱ گفت‌وگوهای فرهنگی و اجتماعی
بسته به شدت و مدت این پدیده ما شاهد برخی تبعات روان شناختی احتمالی کرونا و قرنطینه خواهیم بود؛ افراد با احتیاط بیشتری در روابط اجتماعی ورود می‌کند و بدین واسطه احساس تنهایی و عدم صمیمیت گسترش پیدا خواهد کرد.
جهان پساکرونا

کرونا همه ارکان زندگی انسان‌های سراسر کره زمین‌را به هم ریخته است و چالش‌ها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حکومتی و بین‌المللی عدیده‌ای ایجاد کرده‌است.
گروه‌های مختلف با رویکردهای متفاوت ، همه در حال حرف زدن و تحقیق در خصوص کرونا و تبعات آن هستند. در رأس همه پزشکان مشغول تحقیق و فعالیت‌اند و سیاستمداران، اقتصاددانان، اصحاب رسانه، روانشناسان، علمای دینی و... هر کدام با رویکرد و تخصص خودشان به این تحلیل و بررسی کرونا و تبعات آن می‌پردازند.
در این میان اما جای خالی نظر فیلسوفان به خصوص در ایران به شدت احساس می‌شود. از این روی به سراغ حسین صابری ورزنه، استاد و پژوهشگر فلسفه و ادیان وعرفان دانشگاه تهران رفتیم و در خصوص جهان کرونایی و پساکرونایی با او گفت‌وگو کردم.

صابری در خصوص تصویر جهان پساکرونایی گفت: بسته به شدت و مدت این پدیده ما شاهد برخی تبعات روان شناختی "احتمالی" کرونا و قرنطینه خواهیم بود؛ افراد با احتیاط بیشتری در روابط اجتماعی ورود می‌کند و بدین واسطه احساس "تنهایی" و"عدم صمیمیت" گسترش پیدا خواهد کرد.
وی افزود: بر عکس تلقی مرسوم، این خانه نشینی فرصتی برای بازسازی روابط خانوادگی نیست، بلکه به‌واسطه کنار هم بودن شبانه‌روزی اعضای خانواده، مجالی برای ظهور پدیده "تکراری شدن" و "ملالت" حاصل از یکنواختی است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: افزایش احساس هراس و گاه نفرت یا دلزدگی نسبت به امر"بیرونی" (بیرون از جهان عاطفی و شناختی سوژه)، و فربه تر شدن و امن‌تر نمودن جهان سوبژکتیو نیز از تبعات دیگر قرنطینه خانگی است.
صابری ابراز کرد: شبکه‌های اجتماعی و مجازی که به فرد امکان می‌دهند، بدون اینکه در جامعه باشد، در جامعه حضور یابد و از احساس تنهایی‌اش بکاهد، گسترش مهیبی خواهندیافت و بیش از پیش در شکل دادن به سبک زندگی انسان‌ها موثر خواهندبود. فرد بدون اینکه تنوع حقیقی‌را ببیند، به واسطه تجربه تنوع مجازی بر احساس تکرار فائق می‌آید و زیست‌جهان درونی خود را بدون نسبت با امر ابژکتیو و در دیالکتیک بین الاذهانی فربه‌تر می‌سازد.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا روی آوری به امر قدسی گسترش پیدا خواهد کرد»، اظهار کرد: پاسخش برای من روشن نیست. اما اگر چنین شود نیز دو مولفه خواهد داشت؛ نخست، جنبشهای نوپدید گوی سبقت را خواهند ربود؛دوم اینکه روی آوریهای فردگرایانه و سکولار کفه سنگین‌تر ترازو را به خود اختصاص خواهند داد. علت این دو مورد این است که هر دو با فردگرایی، سوبژکتیویسم، اقتضائات جهان مدرن و علم سازگاری بیشتری می‌توانند نشان دهد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ناتوانی علم مدرن در کنترل و درمان این ویروس کشنده ، نوعی شکاکیت و بدبینی نسبت به نهادهای مدرن ایجاد نمی‌کند؟ گفت: بنده تخصصی در طب سنتی ندارم، اما آنچه از مشاهدات و شنیده های مرسوم برمی آید ادعای طب سنتی بسی بیش از توانایی واقعی آن است و انتظارات ایجاد شده در برخی افراد نسبت به طب سنتی، چندان با واقعیات مطابقت ندارد.
وی افزود: علم امتیازات زیادی را به خود اختصاص داده و با از دست دادن چند امتیاز، اعتبارش خدشه‌دار نمی شود. همین که در همه جای دنیا اقشار مختلف چشم انتظارند تا هر چه زودتر واکسن کرونا کشف شود، نشان از اعتماد سراسری به مقوله علم است و با کشف آن، امتیازات زیادی به علم اختصاص خواهد یافت، اما علم گرایی رادیکال، مجال بروز نخواهد یافت.

حسین صابری در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص تبعات غیرفردی و کلان‌تر شیوع و ماندگاری کرونا در جامعه گفت: عمق تغییر بسته به این است که این پدیده تا کجا پیش برود؛ هم از نظر گستره تاثیر و هم مدت ماندگاری. در حوزه سیاست بی‌اعتمادی و سوء‌ظن نسبت به دولت‌ها و حکومت‌ها بیشتر خواهد شد اما برای پیش‌بینی تاثیر در معادلات سیاسی کلان هنوز زود است.

وی درباره تاثیر کرونا بر اقتصاد افزود: در حوزه اقتصاد همانطور که برخی تحلیلگران مطرح کرده‌اند، احتمالا شاهد کاهش در رشد اقتصادی خواهیم بود، «دورکاری‌ها» به عنوان گزینه کم هزینه‌تر برای کارفرمایان، گسترش بیشتری خواهد یافت و تجارت الکترونیک و خریدهای اینترنتی و غیر حضوری افزایش می یابد.

این استاد فلسفه در خصوص تاثیر کرونا بر فرهنگ عنوان کرد: فرهنگ نیز هرچه بیشتر فردمحور شود، احتیاط‌های بهداشتی بیشتر خواهد شد و ادامه پیدا خواهد کرد، شبکه‌های مجازی هر چه بیشتر گسترش خواهند یافت و منابع سنتی که تقوم بخش شخصیت و سبک زندگی جوامع (بخصوص جوامع سنتی) بودند، تاثیرشان کمتر خواهد شد؛ منابع بیشتری دست اندرکار شکل بخشی به شخصیت افراد خواهند شد. تکثرگرایی معرفتی و اخلاقی مجال ظهور بیشتری پیدا خواهد کرد.

وی ادامه داد: بلایایی از این دست، در کنار گسترش فردگرایی، موجب نزدیک شدن انسان‌ها به یکدیگر نیز می شود. مسئله مسئله انسان است؛ ما و دیگر انسان‌ها مجال یافته‌ایم که دیگر جوامع را فارغ از ایدئولوژی‌ها و گرایش‌های سیاسی و دینی بنگریم و نسبت به آن‌ها ابراز احساسات داشته باشیم.

صابری یادآور شد: احتمالا احترام انسان‌ها نسبت به طبیعت بیشتر خواهد شد و مجال خوبی است تا هنجارهای مربوط به اخلاق محیط زیست را در راس آموزش‌ها قرار دهیم. امکان نهادینه کردن این هنجارها در چنین موقعیتی بیشتر است.
وی گفت: با پیش آمدن وضعیت اضطراری شیوع کرونا، برخی متفکران و منتقدان این نقدرا دارند که یکی از عوامل اصلی شیوع سریع این ویروس، وعدم موفقیت دولت‌ها در کنترل آن، استقرار بازار آزاد و نظام سرمایه‌داری (در قالب لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم) است.

وی افزود: مثلا بیمارستان‌های خصوصی حاضر به پذیرش بیماران کرونایی نیستند و کمکی در این زمینه نمی‌کنند. شرکت‌های تولید دارو و لوازم بهداشتی دست به احتکار و گران‌فروشی زده‌اند. بورس آمریکا در وال استریت پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸، در بدترین وضعیت خود است و عده‌ای از تحلیلگران حتی وضع آن‌را از بحران مالی ۲۰۰۸ نیز وخیم‌تر می‌دانند؛ قیمت نفت سقوط کرده و بنگاه‌های خصوصی در معرض ورشستگی هستند و با تعطیل شدن بازار، خطر ضربه‌های اقتصادی مهلک برای دولت‌ها پیش آمده.

صابری در پاسخ به این سوال که ساختار اقتصادی بازار آزاد و نظام سرمایه‌داری که ساختار غالب است، چه میزان در عدم ناتوانی بعضی دولت‌ها در کنترل شیوع این ویروس موثر بوده‌است و آیا ما شاهد زنگ خطری برای لیبرالیسم و نئولیبرالیسم هستیم؟ اظهار کرد: فعلا تنها تغییری که در عرصه اقتصاد بین‌الملل محتمل است، تعریف محدوده وسیع‌تر برای امر دولتی در اقتصاد لیبرال است البته در دراز مدت و به شکل کاملا محدود.

وی ادامه داد: بعید می‌دانم بحران قابل توجهی برای جوامع غربی و ساختارهای اجتماعی آن‌ها رقم بخورد و به تغییرات سیاسی و اقتصادی بنیادین منجر شود. مگر اینکه این پدیده خیلی به درازا بیانجامد و قربانیان بسیار زیاد بگیرد و موجودیت انسان را به مخاطره بیاندازد که به شخصه این امررا چندان محتمل نمی‌دانم.

وی یادآور شد: واقعیت این است که در اقتصادهای تماما دولتی هم احتکار و کمبود مشکل‌آفرین شد و همچنان ادامه دارد و محصور در جوامع لیبرالیستی نیست.

صابری در پاسخ به این سوال که آیا این ویروس با همه مشکلاتش، هیچ کارکرد مثبتی نداشت و نتوانسته زمینه رخداد اتفاقاتی سازنده‌را محیا کند؟ مثلا منجر به فاصله گرفتن از زندگی روزمره و انحطاط‌های آن شود و معنای زندگی عمومی‌را ژرف‌تر سازد؟ بیان کرد:  : بعید میدانم اتفاق عمیقی رخ دهد، ولی شاید بتواند ما را نسبت به طبیعت کمی مهربانتر سازد.

وی افزود: دور از نظر است چیزی در عموم انسان‌ها اصیل‌تر شود. داستان همچنان همان داستان همیشگی خواهد بود اما به شخصه زندگی روزمره و عامیانه را لزوما منحط نمی‌دانم زیرا این گونه زندگی بر خلاف تصور مرسوم، فاقد انتخاب و آگاهی نیست.

استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که چرا زندگی عمومی و روزمرگی‌را الزاما منحط نمی‌دانید؟ حال آنکه یکی از پیشفرض‌های فلسفه‌ورزی، همین انحطاط عمومی و لزوم اصلاح آن است گفت: عموم مردم شاید نسبت به کلیت وجود و زندگی خود چندان به تامل نپردازند و روال‌های عام زندگی‌را انتخاب کنند، ولی در گذر زندگی در چندراهی‌های مختلفی قرار می‌گیرند و انتخاب و مسئولیت و خودخواستگی و خودساختگی را کم و بیش تجربه می‌کنند و در همین راستا، تفکرات و نظرورزی‌هایی را پشت سر می‌گذارند. در کل، انسان موجودی نیست که بتوان همه چیزرا از پیش برای او تعیین کرد.

این استاد دانشگاه تهران افزود: زندگی روزمره و عامیانه، زندگی ساده، تک بعدی و فاقد پیچیدگی هم نیست. اتفاقا ساده کردن ماجراها و روال‌ها کار عقل تحلیل‌گر است. زندگی عامیانه تجربه چند هزار ساله اقوام و فرهنگ‌هارا پشتوانه خود دارد و این تجربه انباشته مملو از پیچیدگی‌ها، موقعیت‌سنجی‌ها، نیازسنجی‌ها و راهکارهای برون رفت از بحران است.

وی تصریح کرد: زندگی روزمره موجب می‌شود بحران‌های عاطفی و معرفتی زندگی تقلیل پیدا کند و زودتر به پاسخ برسد و در غیر این صورت، چه بسا موجودیت نسل بشر دچار خدشه شود. جامعه‌ای را تصور کنید که همگان در آن سر در پی تحقیق دارند، خود محوری و خودساختگی را سرلوحه زندگی خود قرار می‌دهند و دائما درصدد افزایش خودآگاهی خود هستند.

وی ادامه داد: تردید نکنید که چنین جامعه ای، نسبت به جامعه کنونی ما، نامطلوب‌تر خواهد بود. در آن جامعه، همگان گویا مبتلا به کرونای معرفتی و عاطفی هستند، بحران‌های شخصیتی بیداد می‌کنند و بسیاری‌را به کام مرگ یا از هم گسیختگی یا دشواری‌های طاقت فرسا می‌کشاند. هویت‌ها یا شکل نمی‌گیرد و یا بسی دیر شکل می‌گیرد و آنقدر متکثر است که با هم بودن را به غایت دشوار می‌کند.

صابری در پاسخ به این سوال که آیا بقای کرونا نمی‌تواند از جنبه‌های اگزیستانسیالیستی، با افزایش سطح «مرگْ‌آگاهی‌» و «ترسْ‌آگاهی‌»، کیفیت و معنای کلی زندگی عمومی‌را ارتقا دهد؟ یادآورشد: این «مرگْ‌آگاهی» زمانی می‌تواند نسبت آدمی با کلیت زندگی را تغییر دهد که کلیت وجودی مارا در عرصه آگاهی حاضر سازد و آدمی‌را به ارکان وجودی خود آگاه‌تر سازد. اما مرگ‌ْآگاهی مرسوم بیشتر ناظر به امر آینده است و لزوما به «خودْآگاهی» بیشتر نمی‌انجامد. این مرگ‌آگاهی مرسوم، به ندرت جنبه اگزیستانسیالیستی پیدا می‌کند و قادر نیست انسان‌را در موقعیت مرزی قرار دهد.

وی افزود: علاوه بر این، شدت کُشندگی کرونا، حداقل تا اکنون، به حدی نیست که همگان را دچار بحران مرگ‌آگاهی کند. همچنان اکثریت قریب به اتفاق گویا قائلند از جمله کسانی هستند که جان به سلامت خواهند برد و یا امیدوار به کشف قریب الوقوع درمان آن هستند. از این جهت، جنگها و اپیدمی‌های فراگیرتر و کُشنده‌تر، بیشتر می‌توانند به بحران‌های شخصیتی بیانجامند. با اینحال نمی‌توان گفت که وضعیت کنونی کلا از این جهت فاقد تاثیر است. چه بسا نوعی تواضع نسبت به طبیعت‌را استحکام بیشتر بخشد، هم در گستره افراد و هم در گستره دولت‌ها.

کلیدواژه‌ها: کرونا کوید 19


نظر شما :