پیامدهای فرهنگی و اجتماعی شیوع ویروس کرونا در ایران (۷)

بیم و امیدهای جهان پس از کرونا

محمد حسین دلال رحمانی
۲۶ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۹ کد : ۱۷۲۸۰ جستارهای فرهنگی
کرونا وضعیتی استثنایی پدید آورده است که دخالت‌های دولت را گسترش داده، بسیاری از آزادی‌ها را سلب نموده و سیستم‌های بی‌سابقه کنترلی را وضع کرده است. از پلیس‌های رباتیک چینی تا نظامیانِ چوب‌به‌دستِ هندی، با مشروعیتی بی‌سابقه، این فرصت را یافته‌اند که رفت‌و‌آمدهای مردم، خریدها و حتی پوششان را تعیین کنند و در مواردی، گفت‌وگو و خبررسانی درمورد این بیماری را جرم تعریف نمایند. هم‌زمان، مرزهای ملی به‌شدت تقویت شده و الگوهای بیگانه‌هراسی افزایش یافته‌اند. نژادپرستی در اَشکال متنوعی ظاهر شده است و تمامی این موارد به نفع نیروهای سیاسیِ راست‌گرایی است که همواره از گشودگیِ مرزها و ورود مهاجران نگران بودند. دنیای خیالیِ آنها نیز امروز در مقابل ما طرح شده است.
بیم و امیدهای جهان پس از کرونا

عصر مدرن، روزگار گسترش خیال‌ورزی‌های روشنفکرانه بود. به موازات تمام دستاوردهای علوم دقیقه، دانش انسانی به تولید حجم معتنابهی از خیالات نویدبخش مشغول بود: خیال برابری حقوقی، برابری سیاسی، برابری جنسیتی، برابری اقتصادی، خیال توسعه و پیشرفت، خیال ملت، دولت، استقلال، و نیز خیال جهانی متحد و بدون جنگ. این خیالات، نیروی اجتماعی ویژه‌ای پدید می‌آورد که گاه تا سطح انقلاب‌های عظیم اجتماعی پیش می‌رفت تا موانعی را که مانع از رستگاری بشری بود، از میان بردارد و آدمی را به رهایی نهایی برساند. هرچند چنین آرمانهایی، گاه به فاجعه‌های عظیمی انجامید، اما در همه موارد ناکام نبود. بسیاری از دستاوردهای قابل دفاع دنیای امروز، ریشه در تلاش همان نیروهای اجتماعی داشت که از خلال چنین خیالاتی منسجم شدند و به مبارزه پرداختند.
در هر حال، عصر مدرن چنین بود، اما در لحظه‌ای از سده گذشته، این دوران به پایان رسید. در نیمه دومِ قرن پیشین، نوعی نگاه جدید پدید آمد که از سویی، امکان خیالورزی را در حوزه علوم انسانی پایان‌یافته دانست و هر نوع جدید آن را پیشاپیش مردود اعلام کرد، و از سوی دیگر، مشکلات عصر جدید را بدون فاعل مشخص و گریزناپذیر قلمداد کرد. وجه نخست، برای نمونه در ایده‌های فوکویاما با عنوان «پایان تاریخ» صورت نظری یافت و  وجه دوم، برای مثال، در آثار گیدنز یا بک صورت‌بندی شد. فوکویاما الگوی دموکراسی لیبرال را به عنوان حد نهایی توانایی بشری در اداره خویش معرفی کرد و بدین‌ترتیب، راه را بر هرگونه خیال جدید مسدود نمود و آن دو دیگر، جامعه جدید را به‌مثابه نتیجه ناخواسته کردارهایی فهمیدند که هدف مشخص و مسیرِ ازپیش‌تعیین‌شده نداشته است، بنابراین هیچ فاعل مشخصی وجود ندارد که مقصر شرایط کنونی باشد و هیچ مرجعی نیست که با تغییر آن، بتوان بر دشواری‌های این شرایط فایق آمد. شرایط کنونی، برمبنای مجموعه‌ای از اتفاق‌های پیش‌بینی‌ناشده ظاهر شده است و نتایجش، هرچند مخاطره‌آمیز بوده است، برعهده هیچ‌کس نیست. در رویکرد اخیر، جامعه معاصر، جامعه ریسک است، جامعه‌ای که در آن، راهی به رهایی وجود ندارد.
این دیدگاه‌ها، صورت نظری و عالمانه رویکردهای عامیانه‌ای است که همواره و از هر سو به گوش می‌رسد. رویکردهایی که به انکار هرگونه امکان رهایی مشغول‌اند و درنتیجه، همواره ستایشگران لحظه حال به‌مثابه تنها وجه دسترس‌پذیر و مطلوب زندگی هستند. سترونیِ خیال در چنین ایده‌هایی، البته که پنهان‌کننده منافع گروه‌ها و طبقات اجتماعیِ خاصی است؛ طبقاتی که از قضا در این موقعیت مبهم و اتفاقی، همواره در جایگاه‌های برتر قرار می‌گیرند. 
بااین‌حال، این لحظه تاریخی، مناسبات پیشین را بر هم زده است. کرونا، بیماری‌ای که در کنار تمامی مصیبت‌هایش، می‌تواند ویرانگر ایده‌هایی باشد که به نفی خیال پرداخته‌اند. این بیماری، در گام نخست، بار دیگر خیالات انسانی را به جریان انداخته است. آرزوی غلبه بر این بیماری، آن ستایشگران لحظه حال را به حاشیه رانده است. در لحظه قرنطینه، جز با درنظرگرفتنِ آن لحظه رهایی، زندگی بسیار دشوار خواهد بود. هیچ‌کس نمی‌تواند باور کند که کرونا یک مانع همیشگی است و امکان رهایی از آن وجود ندارد. ممکن است این باور که کرونا یک ریسک نیست، بلکه خطری اجتناب‌پذیر است و گسترش آن از همان آغاز، فاعلانی داشته است، افزایش قابل ملاحظه‌ای نداشته باشد. اما حتی ظهور چنین ایده‌هایی در روزگار ما، یک غنیمت نویدبخش است. شاید این امر امکان بازاندیشی درباره فاعلان فاجعه را فراهم کند. هم‌اکنون، صداهایی تازه به گوش می‌رسد که این فاعلان را مشخص می‌کند. منظور من، آن رویکردهایی نیست که در داستان‌های روزنامه‌های زرد، مدام در پی یافتن توطئه‌گران چینی، آمریکایی یا روسی است، بلکه مقصود، آن تلقی‌هایی است که انگشت اتهام را به‌سوی مسئولان حکومتی نشانه رفته اند که با پنهان‌کاری و طمع‌ورزی، بحرانی جهانی آفریدند. حتی بیش از این، کسانی عامل این وضعیت بحرانی را نظام سرمایه‌داری دانسته‌اند که منطق‌اش رقابت‌های ملی برای کسب منافع اقتصادیِ بیشتر است. تا همین‌جا، کرونا بار دیگر خیال ما را به جریان انداخته است و گوش‌هایی را برای شنیدن چنین خیالات تازه¬ای گشوده است. برخی، از افزایش همکاری‌های بین‌المللی سخن گفته‌اند و برخی، بار دیگر، آرزوی مدیریتی جهانی را طرح نمودند. 
اما، هم‌زمان، کرونا وضعیتی استثنایی پدید آورده است که دخالت‌های دولت را گسترش داده، بسیاری از آزادی‌ها را سلب نموده و سیستم‌های بی‌سابقه کنترلی را وضع کرده است. از پلیس‌های رباتیک چینی تا نظامیانِ چوب‌به‌دستِ هندی، با مشروعیتی بی‌سابقه، این فرصت را یافته‌اند که رفت‌و‌آمدهای مردم، خریدها و حتی پوششان را تعیین کنند و در مواردی، گفت‌وگو و خبررسانی درمورد این بیماری را جرم تعریف نمایند. هم‌زمان، مرزهای ملی به‌شدت تقویت شده و الگوهای بیگانه‌هراسی افزایش یافته‌اند. نژادپرستی در اَشکال متنوعی ظاهر شده است و تمامی این موارد به نفع نیروهای سیاسیِ راست‌گرایی است که همواره از گشودگیِ مرزها و ورود مهاجران نگران بودند. دنیای خیالیِ آنها نیز امروز در مقابل ما طرح شده است. در میان تندروی‌های مذهبی، نژادپرستان و راست‌گرایان افراطی نیز، کرونا فرصتی است برای بازسازی خیالاتی که نیروهای اجتماعی گسترده‌ای را برای برهم‌زدن نظم موجود هماهنگ کند. 
امروز، ما در میانه رخدادی تاریخی ایستاده‌ایم؛ لحظه ای که خیال از سترونی رها شده است و کودکانی متنوع دارد. اما به‌سختی می‌توان گفت که پس از کرونا، کدام جریان سیطره خواهد یافت. اما این امر نباید به استیصال نیروهایی پیشرو بینجامد که در گرو بازسازی جهانی انسانی‌ترند. اکنون که گوش‌ها برای شنیدن راه‌حل‌های جدید گشوده شده است، نیروهای پیشرو می‌توانند تصویر خویش از جهان را در مقابل کسانی قرار دهند که بسیار بیشتر از قبل مشتاق آموختن در‌این‌باره هستند. در‌غیر‌این‌صورت، ممکن است که کودکان دیگر این خیال، میدان را در دست گیرند و بار دیگر، جهان به فاجعه‌ای ناگوار دچار شود. جهان پس از کرونا، هرچه باشد، تفاوتی اساسی با تجربه پیشین انسانی دارد و تنها تلاش عالمانه است که می‌تواند آن را از بدترشدن بازدارد.  

کلید واژه ها: کرونا کوید 19


( ۲ )

نظر شما :