پیامدهای ویروس کرونا در چهار سناریو

گزارش مؤسسه آینده‌پژوهی Zukunftsinstitut در آلمان
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۰ کد : ۱۸۰۸۳ جستارهای فرهنگی
بحران کرونا درس‌های ملموسی درخصوص استفاده از کلان‌داده‌ها، تحلیل‌ پیشگویانه و سیستم‌های هشدار سریع در پی داشته است. هم‌اکنون هوش مصنوعی به شکلِ سازنده‌تری مورد استفاده قرار می‌گیرد: نه‌تنها در مراحل اولیه همه‌گیری‌ها، بلکه در به حداقل رساندنِ همه خطرهای بالقوه جهانی که چندان وقعی به مرزهای ملی نمی‌نهند. همگان به ابزارهای مرتبط با سلامت مجهز شده‌اند، چراکه مبادلات جهانیِ داده‌های روزآمد بهداشتی اجازه شناسایی زودهنگام خطرها را به ما می‌دهد.
پیامدهای ویروس کرونا در چهار سناریو

مترجم: مهدی عباسی

همه‌گیری‌ها چگونه سبک زندگی و کسب و کار ما را تغییر می‌دهند؟ موسسه آلمانیِ آینده (Zukunftsinstitut)، چهار سناریوی محتمل را شرح می‌دهد که نشان می‌دهند ویروس کرونا چگونه می‌تواند جهان را دگرگون ‌سازد.

ویروس کرونا بنیادهای همزیستی اجتماعی و اقتصادی ما را به مدتی نامحدود و نامشخص، درهم‌ریخته است. ما در حال تجربه‌کردنِ فروپاشی غیرقابل‌کنترل زندگی روزمره‌مان و نیز جهان ـ آن‌گونه که ما می‌شناختیمش ـ هستیم. اکنون، باید با این وضع استثنایی کنار بیاییم و این، نخستین گامِ فائق‌آمدن بر این بحران است. اما پس از آن چه خواهد شد؟
ما در موسسه آینده، متعهد به مشاهده آینده هستیم؛ آینده‌ای که اکنون بیش از هر زمان دیگری، نامعلوم‌تر به‌نظر می‌رسد. در این اوضاع، این کار کمک می‌کند تا با ابزار سناریوها، تحولات محتمل را بشناسیم. سناریوها رئوس کلی محدوده احتمالاتی را ارائه می‌دهند که در بافتارِ بحرانِ کنونی، به‌روی همه ما گشوده می‌شود: باید انتظار چه تحولاتی را داشته باشیم؟ ویروس چگونه تکنیک‌های فرهنگی، ارزش‌ها و الگوهای مصرفی و طرز تفکر جمعیِ ما را تغییر خواهد داد؟
به همین دلیل است که مؤسسه آینده، بحران کرونا را فرصتی می‌داند بر توسعه چهار سناریویی که نشان می‌دهند آینده میان‌مدت و بلندمدت ما پس از این همه‌گیری چگونه خواهد بود. ما در هفته‌های آینده همچنان به دیده‌بانیِ این سناریوها ادامه خواهیم داد و نتایج را با شما در میان خواهیم گذاشت. بدین‌ترتیب، می‌خواهیم شفافیت و وضوح را به این وضع آشفته بازگردانیم و دریابیم که چه فرصت‌هایی به روی ما گشوده خواهد شد.
 

درباره این سناریوها


این چهار سناریو درباره آینده، بر دو مختصات اساسی مبتنی هستند که سمت و سوی احتمالی تحولات را شرح می‌دهد:
1. روابط موفق در برابر روابط ناموفق (خوش‌بینانه در برابرِ بدبینانه)
2. محلی در برابرِ جهانی (غیرمتصل در برابرِ متصل)

این سناریوها براساسِ این چهار تحولِ احتمالی، نتایج و پیامدهای هریک را برای جامعه به‌مثابه یک کل، تشریح می‌کند. این سناریوها نیز مانند همه سناریوها ادعا ندارند که «واقع‌بینانه» هستند بلکه تغییراتی را آشکار می‌سازند که انتظار می‌رود. با این حال، دقیقا به همین معنا، به سمت‌گیری‌ها و گشایش فضاهایی برای روش جدید و آینده‌نگرانه تفکر، یاری می‌رسانند.

سناریوی 1
جداسازی (فاصله‌گذاری) کامل
همه در برابر هم


 نخست، همه چیز تعطیل و سپس این تعطیلی به یک عادت تبدیل می‌شود. اینکه وقتی وارد مترو می‌شوید یک ریزتراشه را که به مچتان بسته شده و داده‌های بهداشتی شما در آن ثبت شده است، اسکن کنند، امری عادی می‌شود. این تراشه‌ها اطلاعات بهداشتی افراد را با یکدیگر در میان می‌گذارد. همچنین اینکه شهروندان اتحادیه اروپا برای تردد در میان کشورهای این اتحادیه به ویزا نیاز داشته باشند وحتی پروسه اعطای ویزا طولانی شود، امری عادی خواهد بود. تجارت جهانی نیز امری خواهد بود متعلق به گذشته؛ توافق‌نامه‌های تجاری بین دولت‌ها نیز محدود به ارائه خدمات اساسی خواهد بود.

* به جامعه ابَرایمن خوش آمدید. جامعه، دیگربار، به‌وضوح خود را به‌مثابه یک ملت تعریف می‌کند، چراکه امنیت فقط زمانی تضمین می‌شود که مرزهای منطقه امن به‌وضوح تعریف و تعیین شود. امنیت، اولویت یکم می‌شود. هرکس به فکر امنیت خودش است. دولت از همه ابزارهای دسترس برای حفاظت از شهروندانش استفاده می‌کند؛ حتی اگر این ابزارها موجب ترس‌های ریشه‌دار یا استفاده از غذای مصنوعی شود. بنابراین، مردم از همه فضاهای باز ممکن برای پرورش میوه و سبزی برای مصرف خود استفاده خواهند کرد. بازار سیاه و قاچاق هم پررونق می‌شود.
* شهرنشینی‌زدایی: حومه شهر قدرتمند می‌شود. آنهایی که می‌توانند، از شهرها بیرون می‌زنند تا غذای خودشان را تأمین کنند و با تهیه و فروش مواد غذایی به شهرنشینان، پولی به جیب بزنند. گرایش به زندگی مجردی، در آپارتمان‌هایی کوچک‌تر از امروز و زندگی اشتراکی، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و جریان‌های جهانیِ کالا، جمعیت شهری را وابسته‌تر ساخته است. نوپرست‌های شهری به طبقه‌ای متزلزل، خطرناک و وابسته تبدیل می‌شوند.

* میکروب‌هراسی (هراس از موجودات ریز و ذره‌بینی : Germophobia) میل دیوانه‌وار به سترونی و استریلیزه‌کردن، بدگمانی را نسبت به محصولاتی که منشأ تولیدشان نامشخص است، افزایش می‌دهد. میوه‌ها و سبزیجات پیش از مصرف، کاملا ضدعفونی می‌شوند و تحقیقات بسیاری درباره بسته‌بندی انجام می‌شود. واردات هم از ترس امکان بالای انتقال میکروب‌ها و ویروس‌ها ازطریق کالاهای خارجی، محدود می‌شود. هرچند میوه‌های عجیب و غریب کمتر می‌شود، به لطف تغییرات آب و هوایی، بسیاری از این میوه‌ها را می‌توان در کشورهایی کاشت که قبلا امکان نداشت. کشاورزی و صنایع تولیدی سیر صعودی هنگفتی را تجربه خواهد کرد.
* توصیه‌هایی که با لغو رویدادهای بزرگِ بیش از 1000 نفری آغاز شده بود، با هدف حفظ جان مردم، به ممنوعیت جلسات بیش از 10 نفر تعمیم یافته است. بنابراین، زیست فرهنگیِ جمعی تقریباً به‌طور کامل متوقف شده است. کنسرت‌ها یا رویدادهای ورزشی همچنان برگزار می‌شود، اما مخاطبان در خانه می‌نشینند و این رویدادها را از روی مبل خانه‌شان تماشا می‌کنند؛ آن هم رایگان و با حمایت مالیِ دولت. از زمانی که فضاهای سوم، مثل کافه‌ها، تعطیل و رستوران‌ها به آشپزخانه‌های ارواح تبدیل شده‌اند، غذا را با بالاترین استانداردهای بهداشتی به مشتری‌ها تحویل می‌دهند. تماس‌های اجتماعی، به ویژه برای ساکنان شهرها از فضای واقعی به فضای مجازی منتقل شده است.


سناریوی 2
درهم‌شکستن سیستم
حالت بحران دائمی


ویروس باعث آشفتگی و به‌هم‌ریختگی جهان خواهد شد و سیستم جهانی دیگر قادر به ادامه راه نخواهد بود. تمرکز بر منافع ملی موجب تزلزل شدید همکاری‌های جهانی خواهد شد و بازگشت به رویه‌های پیشین امکان‌پذیر نخواهد بود. ترس از یک پاندمی جدید موجب خواهد شد که هر بار یک ویروس در یک محل یا منطقه گسترش یابد ـ فارغ از اینکه این مسئله چقدر کوچک باشد ـ انگیزه‌ای شود برای اقدامات شدیدتری شود که گستره آنها از بستن مرزها تا دفاع از منابع است. ازبین‌رفتنِ اعتماد به همکاری‌های بین‌المللی براساس همبستگی، ثبات بادوام و طولانی‌مدت را ناممکن می‌سازد. بنابراین، جهان با اضطراب، نگرانی و عصبیت، لنگان لنگان به سوی آینده می‌رود.

* اصطکاک در نظم جهانیِ چندقطبی، به دستور کار این روزها تبدیل شده است: اتهامات متقابل دوجانبه، تهدیدهای تجاوزگرانه، و اقدامات عصبی، جایگزین تلاش‌ها برای همکاری و گشایش در امور شده است؛ زیرا باوجوداین، این آگاهی وجود دارد که همه ما به یکدیگر وابسته هستیم. نوملت‌گرایی، در حال سربرآوردن است و وضعیت تنش پایدار وجود دارد.

* نگاهی به بازارهای ملی نشان می‌دهد که برون‌سپای کالاها و خدمات به کشورهای همسایه، در حال تبدیل‌شدن به فرضیه سیاسی ـ ایدئولوژیک است. بااین‌حال، هم‌زمان، وابستگی به روابط تجاری و جریان‌های بین‌المللی تأمین کالا، همچنان به قوت خود باقیست. هر دو روند به‌صورت ناگهانی و دائمی پهلو به پهلوی یکدیگر پیش می‌روند و با یکدیگر هم اصطکاک دارند. جهان‌محلی‌سازی نیز صرفاً عبارتی است که نشان می‌دهد بین بازارهای محلی و جهانی اختلاف وجود دارد اما این دو بدون هم نیز نمی‌توانند وجود داشته باشند. شهرهای جهانی عصبی‌ترین مکان‌های جهان هستند: در این شهرها تنش‌های بین جریان‌های منطقه‌ای، ملی و بین‌المللیِ مالی، خدمات و کالاها به‌صورت مداوم احساس می‌شود.
* بهترین زمان برای کلان‌داده‌ها (Big Data) است! هرچه اوضاع نامشخص‌تر باشد، نیاز بیشتری به تجزیه و تحلیل خواهیم داشت. گردآوری و پردازش حجم زیادی از داده‌ها، توسعه‌ای عظیم و مداوم را تجربه می‌کند. توسعه هوش مصنوعی در حال تشدید است، به ویژه برای سناریوهای شبیه‌سازی بحران‌ و کنترل بحران‌ها. درنتیجه، جرائم مجازی از سوی دولت‌ها، با هدف تضعیف رقبای بین‌المللی، در حال افزایش است. در داخل، دولت از فناوری برای نظارت و زیرنظرگرفتن استفاده می‌کند: تحلیل پیشگویانه (predictive analytics) ـ پیش‌بینیِ رفتار انسانی براساسِ داده ـ در جامعه‌ای که مدام ناامن‌تر می‌شود، اهمیتی روزافزون می‌یابد.
* محرمانگی در حال تضعیف است. آزادی فردیِ داده، دائما محدود می‌شود، و قوانینِ مربوط به محرمانگی و محافظت از داده‌ها، هم در مبادلات بین‌المللی با سایر دولت‌ها و هم در تعامل مردم یک کشور با هم به‌طور عمده‌ای لغو شده است. داده‌های مربوط به سلامت و بهداشت، به یک مسئله برای دولت تبدیل شده است، چراکه اعتماد به بخش‌های بهداشت و درمان دولتی برای مدت‌های طولانی در حال کاهش یافتن است. هر روز، افراد بیشتری به مسئولیت شخصی در حوزه بهداشت و درمان، سلامت دیجیتال، خودمراقبتیِ مداوم و زیرنظرگرفتنِ علائم حاتی‌شان از طریق ابزارها و وسایل دیجیتالی روی می‌آورند که به‌صورت دائمی و لحظه‌ای داده‌های سلامت شخصی را وارد پایگاه‌های دولتیِ داده می‌کند.

سناریوی 3
قبیله‌های جدید:
عقب‌نشینی به حوزه خصوصی


پس از بحران کرونا، جامعه جهانی‌شده به ساختارهای محلی‌تر بازخواهد گشت. بدین‌ترتیب، حتی بیش از گذشته، بر محصولات و تولیدات محلی تأکید خواهد شد. اجتماعات کوچک ظهور خواهند کرد و تحکیم خواهند شد؛ اجتماعاتی که تفاوت‌های دقیقی با دیگران دارند. پایداری و وی‌کالچر (we-culture)، ارزش‌های مهمی خواهند بود اما فقط در سطح محلی و نه جهانی، به این امور اندیشیده خواهد شد.
* مردم دیگر به بازیگران دولتی و اتحادیه‌های فراملی، و قدرت آنها برای انجام امور اعتماد ندارند. فاصله‌گرفتن از اجتماعات جهانی، به شکل‌گیریِ وی‌کالچرِ دقیق و تفصیلی و افزایش شکل‌گیریِ قبایلِ جدید منجر شده است.
*  ترس از عفونت، باعث رجعت به حوزه خصوصی و بازکشف خانه‌زیستی شده است. هیچ رخداد عمده‌ و ویژه‌ای رخ نداده است، اما جریان‌های زیادی در حال شکل گرفتن است، چراکه شما می‌توانید ازطریقِ واقعیت مجازی در رویدادهای بزرگ شرکت کنید، بدون اینکه مجبور به ترک خانه‌های امن و راحت خود شوید. کمک به همسایگان اولویت یافته است و ساختارهای ثابتی برای کمک به یکدیگر در کوران بحران‌ها وجود دارد. افراد کالاهای خود را با یکدیگر مبادله می‌کنند یا به اشتراک می‌گذارند. توجه ویژه‌ای نیز به افراد سالخورده و ضعیف می‌شود. ‌مردم هر روز بیش از پیش به حومه شهرها یا شهرهای کوچک نقل مکان می‌کنند.
* افراد به‌جای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، بیشتر و بیشتر، از دوچرخه و اسکوتر استفاده می‌کنند. سفر به مقاصد دور، جذابیت‌های خود را تاحدزیادی از دست داده و درعوض سفر به مناطق اطراف محل زندگی یا کشورهای همسایه جذابیت یافته است. توریسم‌زداییِ کلان، موثر شده است و تمام جاذبه‌های قبلی و نقاطی که پیشتر از نظر گردشگری جذاب بودند، می‌توانند از شر گردشگریِ بی‌رویه رهایی یابند و احیا شوند. افراد سفرهای خود را به زمانی دیگر موکول می‌کنند، چراکه سفر نیازمند احتیاط بسیار و برنامه‌ریزی دقیق در دوران پساکرونا است.
* شکست زنجیره‌های جهانیِ خرده‌فروشی و بی‌اعتمادی نسبت به برخی کشورهای مبدأ منجر به یک بازمنطقه‌ای‌سازیِ بنیادی می‌شود. بیش از هر زمان دیگری، افراد به‌صورت محلی خرید می‌کنند، اقتصاد اشتراکی در شبکه‌های منطقه‌ای در حال رشد است، و تکنیک‌های سنتیِ صنایع دستی یک رنسانس را تجربه می‌کنند. کشاورزی شهری و تعاونی‌ها دارند جای الگوهای کاپیتالیستیِ مصرف را می‌گیرند و یک اقتصاد دَوَرانی (circular economy) یا اکوسیستم‌های خودمختار در حال ظهور در اجتماعات منطقه‌ای است.  مفاهیمی مانند «ز گهواره تا گهواره» (Cradle to Cradle: مدل طراحی محصولات به شیوه احیایی و در چرخه طبیعی) یا پسارشد، در زندگی روزمره افراد جای می‌گیرند. اقتصاد منطقه‌ای کاملاً خودگردان عمل می‌کند.
* بحران کرونا محرک شگفت‌آورِ حرکت روندهای جدید کاری به سمت انعطاف‌پذیریِ بیشتر شده است: این واقعیت که انعطاف‌پذیری در محل کار در مقیاس گسترده، از روی اجبار، امکان‌پذیر شده، فرهنگ کار را برای همیشه تغییر داده است. هم‌اکنون، دفتر کار خانگی بخشی اساسی از فرهنگ سازمانی شده است، شرکت‌های بین‌المللی ملاقات‌های خود را از طریق کنفرانس‌های مجازی پی می‌گیرند، و قراردادها از طریق بلاک‌چین منعقد می‌شوند. اپلیکیشین‌های سلامت دیجیتال، خطر بالقوه جلسات کاریِ افراد را به صورت پیشرفته محاسبه می‌کنند.

سناریوی 4
سازگاری: جامعه تاب‌آور


جامعه جهانی از این بحران درس می‌گیرد و سیستم‌های انعطاف‌پذیر و انطباق‌پذیر را توسعه می‌دهد. تجربه جمعیِ ما درخصوص ویروس کرونا، جریان‌های عمیق اجتماعی را که پیش از این بحران نیز وجود داشته‌اند ـ مانند پسارشد، ما ـ فرهنگ، جهان‌محلی‌شدن، و پسافردی‌سازی ـ به جریانی مسلط تبدیل خواهد کرد.

* ویروس کرونا موجب خودپالاییِ بازارها شده است: تأمل جمعی درباره مبدأ کالاها که موجب تحریک الگوهای جدید مصرف شده است. تجزیه زنجیره‌های جهانیِ تولید، به کشف مجدد گزینه‌های داخلی منجر شده است. تجارت ایستا، محصولات محلی و زنجیره‌های محلیِ عرضه، در حال تجربه یک روند صعودی هستند. نه‌تنها یک تعادل محسوس بین آنلاین و آفلاین به‌دست آمده است، بلکه رویکردی خردمندانه نسبت به زنجیره‌های خرده‌فروشی جهانی‌شده، موازنه بین تجارت محلی و جهانی، و رونق پلتفرم‌های تجارت مستقیم شکل گرفته است. از آن پس، بازارهای هفتگی، تولیدکنندگان منطقه‎‌ای و فروشگاه‌های آنلاین محلی رونق گرفته‌اند. موقعیت انحصاریِ خرده‌فروشانِ آنلاین مانند آمازون و علی‎بابا به نفع چند بازیگر کوچک‌تر که وابستگی کمتری به زنجیره‌های جهانیِ تولید و آمادگی بیشتر برای دسترسی محلی دارند، کمرنگ شده‌اند. جامعه در حال فاصله‎گرفتن از مصرف توده‌ای است و ذهنیت مناسبی برای شکل‌گیری یک سیستم اقتصادی سالم‌تر ایجاد شده است.
* کرونا چشم‌انداز درک همه‌جانبه جدید از سیستم بهداشت و درمان را محقق کرده است: سلامت، دیگر امری صرفاً مربوط به رفتار یا بدن یک فرد نگریسته نمی‌شود. بلکه، هم‌اکنون، نگاهی همه‌جانبه و فراگیرتر نسبت به سلامت وجود دارد که شامل محیط زیست، شهر، سیاست، و جامعه جهانی است. همه این مؤلفه‌ها برای سلامت انسان مهم هستند. سلامت جهانی و سلامت فردی به‌صورت یک کل در نظر گرفته می‌شوند. این ذهنیت جدید، تمام سیستم بهداشت و درمان را معکوس کرده است: دولت‌ها، برنامه‌ریزان شهری و کسب‌وکارها با هم همکاری می‌کنند تا محیط‌هایی سالم برای افراد به‌وجود آورند. در این بافتار، استفاده از اپلیکیشن‌های دیجیتال به موضوعی بدل شده است که موجب به‌اشتراک‌گذاریِ داده‌های بهداشتی و درمانی به‌صورت ناشناس و بی‌درنگ می‌شود. به یُمنِ سلامتِ قابل‌پیش‌بینی، می‌توان پیش‌بینی‌های دقیقی، مثلاً درباره احتمال یک همه‌گیری، انجام داد. بر همگان آشکار است که سلامت فردی را دیگر نمی‌توان در انزوای از محیط و جامعه حفظ کرد.
* خطرهای جهانی نیازمند بازیگران فراملی است که می‌توانند در شبکه‌های جهانی فعالیت کنند. مثلاً، بحران کروتا وزن جدید برای قدرت سیاسی بخشیده است. در حالی که دولت‌های ملی ارتباط و اهمیت خود را از دست داده‌اند، شهرها و نهادهای فراملی اهمیتی فزاینده یافته‌اند. این، یعنی بازسازماندهیِ مفهومِ جهان‌محلی‌‌سازی: سطح محلی (شهرها، کلان‌شهرها، شهرداران و مانند آن) به‌طور مستقیم به سازمان‌های جهانی مرتبط شده‌اند. بدین‌ترتیب، مشکلات محلی را می‌توان به سرعت و خلاقانه حل کرد، و خطرهای جهانی را می‎توان سریع‌تر شناخت و با همکاری به مقابله آنها رفت. روی‌هم‌رفته، از زمان شروع همه‌گیری، بشریت خود را در قالب جامعه جهانی که باید چالش‌ها را با همکاری حل کند، نیرومندتر یافته است. نه همه‌گیری بیماری و نه بحران آب و هوا در محدوده مرزهای ملی متوقف می‌شود. هویتی جهانی ظهور یافته است که تغییری بنیادی در ارزش‌ها، از این هویت پشتیبانی می‌کند: همبستگی و فرهنگی ویکالچر نه تنها در ارتباط با همسایگان، بلکه در سطح بین‌المللی و جهانی.
* بحران کرونا درس‌های ملموسی درخصوص استفاده از کلان‌داده‌ها، تحلیل‌ پیشگویانه و سیستم‌های هشدار سریع در پی داشته است. هم‌اکنون هوش مصنوعی به شکلِ سازنده‌تری مورد استفاده قرار می‌گیرد: نه‌تنها در مراحل اولیه همه‌گیری‌ها، بلکه در به حداقل رساندنِ همه خطرهای بالقوه جهانی که چندان وقعی به مرزهای ملی نمی‌نهند. همگان به ابزارهای مرتبط با سلامت مجهز شده‌اند، چراکه مبادلات جهانیِ داده‌های روزآمد بهداشتی اجازه شناسایی زودهنگام خطرها را به ما می‌دهد. یادگیریِ پیوسته و مداوم از یکدیگر در قالب گروه بسیاری زیادی از شبکه‌های کارکردی، موجب ارتجاع‌پذیریِ جهانی شده است. این روح جدید، چشم‌انداز رسانه‌ای را نیز شکل داده است: روزنامه‌نگاری سازنده (Constructive journalism) به‌جای گسترش هراس‌آفرینی و اخبار دروغ، بر راه‌حل‌ها متمرکز شده است. این امر به حفظ تاب‌آوری و ایجاد جامعه‌ای سازگار که می‌داند چگونه با بحران‌ها مقابله کند، یاری می‌رساند.

کلید واژه ها: کرونا پساکرونا کرونا ویروس


نظر شما :