طلاق عاطفی چگونه اتفاق می افتد/ ردپای ناکامی های قبل از ازدواج
فرزاد طباطبایی مشاور روانشناس و استاد دانشگاه
ازدواج بخشی از تکامل آدمی و پذیرفتن نقش همسری است و هدف از ازدواج، عشقورزی و تجربه ساختن یک زندگی مشترک مملو از محبت و ایثار و گذشت است، درحالی که برخی از افراد، خانوادهای را تشکیل میدهند تا ناکامیهای خانواده سابق خود را در روابط جدید بازسازی کنند و دردها و رنجهای زندگی سابق خود را ترمیم کرده و مرهمی بر زخم خود گذارند، غافل از آنکه فقط نمک بر زخم خود میپاشند و با بازسازی شرایط گذشته حق زندگی سالم و مملو از عشق را از خود و شریک زندگی خود میگیرند. افرادی که با انگیزه بازسازی ناکامیها و رنجهای گذشته وارد زندگی جدید میشوند. در واقع به دنبال حل کردن و آشتیدادن خود با دنیای پیرامون خود هستند در حالی که انتخاب مجدد آسیب، همیشه با خود رنج مجدد به همراه میآورد. حق طرف مقابل عشق آمیخته با ناامنی نیست، افرادی که با ازدواج درصدد ترمیم ناکامیهای خود هستند رنجی را مادام با خود یدک میکشند و در همین مسیر، زندگی فرد دیگری که او را عاشقانه دوست دارد، محروم از شادی و سعادتمندی میکنند. ازدواج با انگیزه بازسازی گذشته باعث نادیده گرفتن اصول اخلاقی و خصوصیات مهمتر طرف مقابل میشود، توجه به ترمیم ناکامیهای پس از ازدواج بدون در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و تفاهمات باعث میشود اختلافات بعد از ازدواج بروز کند و مشکلات زیادی را به بار آورد. زندگی بدون عشق شاید به جدایی نکشد ولی طلاق عاطفی را به همراه خواهد داشت، در بسیاری از موارد زن و شوهر به زندگی خود ادامه میدهند اما پس از گذشت سالها وجود یک خلا عاطفی را به دلیل عدم حضور شخصی که واقعا او را به خاطر خودش دوست داشته باشند حس میکنند، در چنین ازدواجهایی صمیمیت واقعی بسیار کم اتفاق میافتد و هرکدام از طرفین به روند روزمرگی و زندگی بدون عشق ادامه میدهند. همه انسانها به طور ذاتی به دنبال سعادت، خوشبختی و رضایتمندی در زندگی هستند اما از آنجایی که برخی از افراد نگرش درستی نسبت زندگی مشترک ندارند باعث میشوند تا علاوه بر زندگی خود، آمال و آرزوهای فرد دیگری را نیز تباه کنند، وضعیت زمانی نگرانکننده میشود که آنها دارای فرزند شوند و حالا خودخواهی و نگرش غلط یک فرد باعث مختلشدن زندگی یک خانواده و حتی تاثیر بد در یک نسل میشود. در طول زندگی عشق را باید جدی گرفت و تلاش کرد طرف مقابل همواره مهم بماند، حتی گاهی خواستهها و مسائل مربوط به او را در ذهن مرور کرد تا فراموش نشود. عشق با خودمحوری در تضاد است و البته همواره خطر زوال عشق و کشیدهشدن به سمت خودمحوری وجود دارد. یکی از تهدیدهای جدی عشق، میل به «خویشتن» و بیتوجهی به «دیگری» است. برای پیشگیری از این خطر، گاهی لازم است آگاهانه هم که شده تلاش کنیم معشوق را جدی بگیریم.
نظر شما :