نگاه طبقه متوسط تهران به پدیده طلاق
محمدرضا جوادی یگانه (دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران)
طلاق در میان زنان و مردان طبقه متوسط شهر تهران، بیش از هر چیز دیگر، مسئلهای هویتی است که با خودشناسی کنشگران درهمتنیده استطلاق از این منظر در جریان بازنگری خود محقق میشود و فرد را به درکی جدید از خودش و دنیایی که در آن زیست میکند، میرساند؛ درکی که تا حد زیادی متأثر از ارزشهای مدرن و بهطور خاص، فمینیستی متولد و بالنده شده است در دورانی که شخص به این درک رسیده است که زندگی مشترک نامطلوبی دارد ولی نمیداند که برای برونرفت از این وضعیت، راهی بهجز جدایی حقوقی وجود ندارد، تلاش میکند با بهرهگیری از راهکارهای مختلف و بدون پرداخت هزینههای گزاف جدایی حقوقی اعم از هزینههای اجتماعی، روانی، اقتصادی و غیره، وضعیت نامطلوب را برای خود قابلتحمل کند. کته قابل توجه در این مرحله آن است که برخلاف دوران زندگی مشترک، در این دوران، شخص نمیکوشد تا در کنار همسرش زندگی مشترکشان را به وضعیتی مطلوب تبدیل کنند، بلکه صورتمسئله در این دوران، بهبود وضعیت برای خود شخص و قابل تحملشدن وضعیت نامطلوب زندگی مشترک، با پناه بردن به لذتهای جایگزین مانند درس ،کار ، فرزند، رابطه خارج از ازدواج و غیره است بااینحال، شخص بازهم نمیتواند از این وضعیت، به رضایت خاطر برسد و درنهایت احساس میکند که امکانات لازم برای پرداخت هزینههای انتخاب جدایی حقوقی را دارد و پرداخت این هزینهها بهصرفهتر از ماندن در وضعیت نامطلوب موجود است.
منبع انرژی چنین افرادی برای گام نهادن در مسیری که با فشارهای اجتماعی بسیار همراه است، کشف و تحقق خود است و همین کشف و فهم جدید فرد از خودش، او را به نیرویی مؤثر در ایجاد تغییر در درک و فهم جامعه از نهاد خانواده و ارزشها و هنجارهای آن و مسئله طلاق و غیره تبدیل میکند، نیرویی که لاجرم شیوههای جدید زیست اجتماعی را رقم خواهد زد؛ شیوههایی که امروز نامطلوبند و فردا عادی.
نظر شما :