رسانهها وضع دنیا را بدتر از آن چیزی که هست بازنمایی میکنند
مرتضی مردیها (دانشیار دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی)
شروع دنیای مدرن، منظورم مدرنیته متقدم هست، هم در سویۀ دانشمندان یا حداقل کسانی که ما بیشتر به عنوان دانشمند آنها را میشناسیم و هم در سویۀ کسانی که بیشتر به عنوان فیلسوف آنها را میشناسیم، با نوعی تردید در محاکات ذهن از عین آغاز شد یا همراه بود اگر ما بپذیریم که رسانه و کل چیزهایی که ما از رسانه دریافت میکنیم و مشخصاً اخبار رسانه، چیزی است که ما با یک واسطه آن را دریافت میکنیم، این واسطه میتواند دخالتهایی کند و آن چه که به ما عرضه میکند، آن چیزی نباشد که در واقعیت است. در مورد رسانه هم تردید ایجاد میشود و البته ایجاد هم شده در ابتدای اختراع رادیو و یا چاپ روزنامه، مردم به این دو رسانه اعتماد کامل داشتند ولی بعد از گذشت زمان از این اعتماد کاسته شد، در مواجهه با اینکه آیا رسانهها میتوانند واقعیت را بیان کنند یا نه، چند انتقاد مطرح کرداولین و معروفترین آنها، این نظامهای بستۀ سیاسی است که به صورت سیستماتیک در کار اخبار ممیزی صورت میدهند و این روشنتر از آن است که بخواهیم دربارهی آن بحث کنیم. مورد دوم، این بوده که ابزارهای رسانهای از صاحبان قدرت و ثروت پول میگیرند، امکانات میگیرند، حمایت میگیرند و متقابلاً در جهت منافع آنها مطالبی را مطرح میکنند. مورد سوم، که شاید همین مورد اول و دوم باشد در شکل تا حدی پیچیدهتری که در بعضی نظریات متأخرتر و نمی¬دانم پساساختاری و واکاوی و از این جور بحثها مطرح بود، این است که ما یک کلیتی داریم به نام نظام موجود و نظام مدرن که محصول مجموعهای از روابط قدرت است و کلیۀ نهادهایی که برای این مجموعه در داخل این مجموعه کار میکنند، یک ظاهر دارند و یک باطن و ما نباید گول ظاهر را بخوریم؛ ظاهر قضیه این است که مثلاً علم در کار کشف حقایق است، دموکراسی در کار تصمیمگیری با نظر به رضایت و عقاید عامهی مردم و بر همین اساس دادگاه و نمیدانم حقوق بشر و اینها اینها تجلیاتی هستند از یک مجموعه و آن مجموعه چیزی نیست جز برایند روابط قدرت و بروز ابزارها و اشکالی که قرار است آن روابط قدرت را دوام دهد و پایدار کند؛ چیزهایی است که ظاهر درستی دارد ولی باطنش چیزی نیست جز تقویکننده قدرت. بنابراین، به رسانه هم باید اینگونه نگاه کرد که چیزی است که همین روابط قدرت را بازتولید میکند. تقدم تئوری بر تجربه میگوید، شما وقتی نگاه میکنید و مشاهده خود را گزارش میکنید، در مقام یک گزارشگر بیطرف هستید ولی بدون اینکه شاید خودتان خبر داشته باشید، آموزشی که دیدهاید، دانشی که شما دارید یا گرایشی که شما بر فلان نظریه یا فلان دانشمند دارید، در اینکه چه چیزی میبینید تأثیر میگذارد وقتی شما دارید از یک واقعیتی گزارش میدهید، بسته به اینکه نسبت به آن موضوع علاقه داشته باشید، محبتی داشته باشید یا برعکس، این میتواند گزارش شما را غیر واقعبینانه کند. ادعا این است که مشتریان خبر که عموم مردم هستند، اخباری را بیشتر از اخبار دیگر دوست دارند و چه بسا مقادیر قابل توجهی از آن جهتگیریهایی که در تولیدات رسانهای وجود دارد، ناظر بر این تمایل مصرفکننده است. این تمایل چیست؟ این است که بشر یک میل ذاتی به هیجان، تنوع و چیزهایی از این قبیل دارد و خبری که ناظر بر اینها باشد، برایش جذابیت بیشتری دارد؛ از طرفی اخباری که تنوع، جذابیت، هیجان و چیزهایی از این قبیل دارند، بیشتر اخبار بدی هستند اشتیاق انسانها به اینکه یک چیزی که، یک مرتبه از ناکجا دربیاید و خبری هیجانانگیز باشد، به صورت غیرمستقیم آنها را به اینکه طالب خبرهای بد باشند، متصل میکندمردم معمولاً آن چیزهایی را که دارند حق خودشان میدانند و به آن چیزی که ندارند بیشتر توجه میکنند،خود این کافی است تا ما دوست داشته باشیم که وقتی تلویزیون یا رادیو را باز میکنیم، گزارشدهنده بگوید این بد است، آن خراب است، این نابود است و آن از دست رفته است و این ما را راضیتر میکند و اگر کسی بیاید بگوید که نه، اوضاع خوب است و فلان، بسیاری از ما نگاه منکرانهای به آن میکنیم این حالت عمومی، مورد استفاده بسیاری از سیاستمداران، مبارزان سیاسی یا منتقدان سیاسی و یا حتی روشنفکران قرار میگیرد که به ما بگویند که فکر نکنید این یک عیب اخلاقی است، نخیر این در واقع خیلی خوب است و شما به عنوان انسان اخلاقی، انسان فعال و شهروند متعهد همواره باید انتقاد کنید. مجموعه اینها چه نتیجهای میدهد؟ نتیجه میدهد آن کسی هم که در مقام تولید خبر است از یک طرف به ذائقهی عامه نگاه میکند و از طرف دیگر به تبلیغات سیاسی در این زمینه نگاه میکند و احساس میکند وظیفهاش این است که اخبار اینچنینی را تقویت کند. در مورد این موضوع که رسانه تا چه حد از واقعیت محاکات دارد، یک بحث مهم توجه به ذائقهی عامه مصرفکنندگان است و اینکه رسانهها به دلیل اینکه یک بنگاه هستند، یک بنگاه اقتصادی هستند، در نهایت طلب مشتری و رضایت مشتری برای آنها مهم است و این عامل مهمی هست که بسیاری از رسانهها را به سویی میکشد که دنیا را بسیار بدتر از آن چیزی که فیالواقع است، بازنمایی کنند.
نظر شما :