سالمندان سرِراهی پدیده دو دهه آینده ایران!
صالح قاسمی (پژوهشگر تحولات جمعیت)
در رابطه با سالخوردگی جمعیت نکات زیادی مطرح شده است اما باید توجه کنیم که موضوع سالمندی از دو حیث قابل بررسی است؛ یکی از آنها، حیث فردی و بیولوژیک است.سالمندی از نظر بیولوژیک نهتنها مذموم نیست بلکه یک روند طبیعی از عمر انسان است، سالمندان بسیار قابل تکریم و احترام هستند و معارف ما هم نسبت به سالمندان توصیههای روشنی دارد، بر این اساس حضور سالمندان در خانوادهها نور و برکت بههمراه میآورد و سالمندی بخش اجتنابناپذیری از عمر همه انسانهاست. اما نگاه ما در زمان حاضر به سالمندیِ جمعیت بهمعنای نسبت سالخوردگان در یک کشور است؛ براساس تعریف "سازمان جهانی بهداشت" سنین بالای 60 سال را سالخورده مینامیم؛ این سنین پیامدهایی دارد که در حوزههای مختلف قابل بررسی است، پیامدهای سالمندی جمعیت در حوزه اقتصاد شاید مهمترین پیامد باشد؛ اینکه نیروی کار کشور بهصورت جدی کاهش پیدا خواهد کرد و وقتی نیروی کار کاهش پیدا کند ما نیازمند نیروی کار خارجی خواهیم بود، کما اینکه در زمان حاضر هم در بعضی از اصناف و کارها اگر نیروی کار خارجی نداشته باشیم، دچار مشکل میشویم!ورود نیروی کار خارجی باعث ورود فرهنگهای مختلف به کشور میشود و لذا حضور تعداد زیادی نیروی کار خارجی، در کشور گسست فرهنگی ایجاد میکند و به چندگانگی فرهنگی منجر میشود؛ این مسئله مشکلات فرهنگی زیادی را بهدنبال دارد، ضمن اینکه بحثهایی مثل کاهش ضریب امنیتی در شهرهای کوچک و بزرگ آسیب دیگر این پدیده است.علاوه بر این، حضور نیروی کار خارجی باعث خروج ارز از کشور میشود، از این جهت نیز سالمندی جمعیت بهمعنای افزایش فشار اقتصادی بهروی اقشار مختلف جامعه است، به این معنی که اگر امروز 9 نفر در سنین کار و فعالیت داریم که شاغلند و هزینههای بیمه و مالیات را پرداخت میکنند تا حقوق یک سالمند بازنشسته تأمین شود؛ تا سه دهه آینده ساختار جمعیت ما بهگونهای میشود که هر سه نفر باید تأمین هزینه و مخارج یک سالمند را بهعهده بگیرند!
از این حیث نیز فشار اقتصادی بهروی جامعه افزایش مییابد، سن بازنشستگی بالا میرود و میزان بیمه و مالیات نیز افزایش پیدا میکند؛ به این ترتیب ساختارهای اقتصادی بهشدت متأثر از سالخوردگی جمعیت خواهد بود، بر اثر کاهش جمعیت رونق اقتصادی و تولید ناخالص ملی کشور نیز کاهش پیدا میکند؛ به این معنی که کشور به واردات بیشتری نیاز خواهد داشت و ما به یک واردکننده بزرگ در منطقه تبدیل میشویم! کنار اینها هزینههایی هم متوجه شبکه بهداشت و درمان میشود که بسیار جدی خواهد بود؛ مطالعات ما میگوید یک سالمند 4 تا 4.5 برابر یک جوان هزینه درمان دارد، وقتی یکسوم جمعیت یک کشور سالمند باشند فشار بر شبکه بهداشت و درمان بهشکل قابلتوجهای افزایش پیدا میکند؛ همینطور کاهش ضریب امنیت ملی و قدرت دفاعی یک کشور نیز با سالمندی یکسوم جمعیت تضعیف میشود.اما در حوزه اجتماعی اتفاقات پیچیدهای خواهد افتاد(!) چیزی شبیه "انقلاب خانواده" در غرب؛ پیشبینی ما این است با توجه به اینکه ساختار حمایت اجتماعی و بهطور مشخص تأمین اجتماعی تضعیف شده و فشار بهروی آن زیاد است، کشور با تعداد زیادی از سالمندان روبهرو خواهد بود که نمیتوانند تحت حمایت بیمهها و سازمانهای حمایتی اجتماعی مثل تأمین اجتماعی قرار بگیرند، زیرا این سازمانها حتی در زمان حاضر جزو بدهکارترین سازمانها هستند و تا دو دهه آینده اگر ورشکست نشوند بهشدت تضعیف خواهند شد!
پس ما نسلی از سالمندان را خواهیم داشت که نه حمایت اجتماعی دارند و نه حمایت خانوادگی(!) چرا که با الگوی تکفرزندی، بیفرزندی، و بهطور کل کمفرزندی، زوجها خودشان را از حمایتهای دوره سالمندی محروم میکنند؛ به این ترتیب فکر میکنیم که یکی از پیامدهای جدی که باید از الآن در حوزه پدیدههای اجتماعی به آن فکر شود، موضوع سالمندان سرراهی است!"سالمندان سرِراهی" پدیده عجیب و مهمی است که میتواند تأثیرات بسیار زیادی بر ساختار ارزشی کشور بگذارد؛ بهجای "فرزندان سرِراهی" که سالها قبل بعضاً شاهد آن بودیم، طی سالهای آینده و حداکثر از دهه آینده با این پدیده روبهرو خواهیم بود؛ یعنی سالمندانی که حمایت خانوادگی و اجتماعی ندارند و از طرف بستگان باقیماندهشان رها و طرد میشوند! ما این قشر جدید جمعیتی را "سالمندان رهاشده یا سرِراهی" مینامیم که فشار مضاعفی بهروی جامعه خواهند داشت؛ تأمین مخارج آنها بسیار سنگین خواهد بود و تنها یکسری از خیریهها قسمت محدودی از آن را بهعهده میگیرند و مدیریت میکنند.باید همه نهادهایی را که در رابطه با سیاستهای جمعیتی کشور مسئول هستند، پاسخگو کنیم و با مطالبه جدی و همگانی آنها را مجبور کنیم که به وظایف خودشان عمل کنند و همینطور خودمان بهفکر آینده خودمان باشیم؛ امیدواریم اینطور نشود که پدیده "سالمندی سرِراهی" که امروزه بسیاری از کشورها به آن گرفتار شدند در ایران هم رایج شود؛ اگرچه پیشبینیهای ما این است که حداکثر از دهه آینده با این پدیده روبهرو خواهیم بود!
نظر شما :