آسیبهای اجتماعی تبدیل به فرهنگ شده است
مصطفی اقلیما (رئیس انجمن علمی مددکاری ایران)
بخش زیادی از این آسیبها و رفتارهای هنجارشکنانه در ایران تبدیل به فرهنگ شده است. فرهنگ خشونت، فرهنگ اعتیاد و بسیاری از موارد دیگر حاصل بیتدبیری در سالهای گذشته است که در وضعیت امروز شروع به خودنمایی میکند.
امروز تصاویری در فضای مجازی مانند ماجرای دخترآبادانی پخش میشود یا که رفتارهایی در جامعه دیده میشود که نگران کننده هستند. آیا ما در محاصره آسیبهای اجتماعی مانند خشونت، خودکشی، فقر و غیره قرار گرفتهایم؟ مسئلههای اجتماعی با مسائل فردی متفاوت است. مسئلههای اجتماعی در بلندمدت ایجاد میشود. وقتی میگوییم بیکاری، فقر، دزدی، آدمکشی و غیره اینها محصول یک روز نیست. ما همه این مسائل را در قبل از انقلاب هم داشتیم، اما در بعد از انقلاب به دلیل برنامهریزی نادرست به مرور زمان به لحظه اکنون رسیدیم که آسیبهای اجتماعی بیشتر در چشم هستند و پررنگتر شدهاند. بنابراین آنچه ما امروز شاهد هستیم نتیجه اقدامات گذشته است. به قول معروف وقتی مدرسه درست نشود شاگردها را نمیشود به مدرسه برد؛ این امری مشخص است که به آن توجه نکردیم. حاصل این برنامههایی که باید انجام میشد و نشد به جایی رسیدیم که شرایط ما به لحاظ آسیبهای اجتماعی در حال بدتر شدن است.
زیرساختها برای مقابله با این آسیبهای اجتماعی بهدرستی تعریف نشدند. در یک نمونه کوچک وقتی مدیریت اقتصادی کشور به سمتی رفت که قیمت نرخ دلار به 30هزار تومان رسید، این فشار اقتصادی در کنار زیرساختهای نامناسب دیگر باعث شد که ما روز به روز شاهد باشیم آسیبهای اجتماعی شدیدتر شود. زیرساختهای ما برای مقابله با آسیبها با توجه به گذر زمان دست نخورده باقی ماند و برایش هیچ کاری نکردیم. تا زیرساختها درست نشود کاری نمیشود کرد. شما نگاه کنید امروز دیگر هیچکس از هیچچیزی نمیترسد. شما تصاویر آن دختر در آبادان را نگاه کنید. چطور من به عنوان یک نگهبان به خودم اجازه میدهم پایم را روی بدن دختری بگذارم؟. آنجا که دولتی وجود نداشت، یک فرد این کار را انجام داده است اما رفتار آن فرد معلول علتهای زیادی است. بهنظرم آن فرد به تنهایی محکوم نیست، این جامعه هست که آن را ساخته است. شرایط بد جامعه آن فرد را تربیت کرده است که پایش را روی بدن آن دختر بگذارد و او را لمس کند.
بهنظرم نگهبان بار اولش نبوده، من نمیخواهم او را قضاوت کنم، اما معتقدم او در شرایطی بوده که همه این شکلی رفتار میکنند. وقتی یک رفتاری جایی مرسوم نباشد به این شکل انجام نمیشود، این رفتارها برای بار اول اتفاق نیفتاده است بارها اتفاق افتاده، آن فرد بارها چنین رفتاری را دیده، بارها خودش انجام داده حالا یک بار بر حسب اتفاق دوربینی بوده که تصاویری ضبط کرده، تصاویر رسانهای شده و همه متوجه شدند. کسی که در حضور چند نفر به خودش حق میدهد چنین کاری انجام دهد پس چنین رفتاری برایش فرهنگ شده است. وقتی رفتاری تبدیل به فرهنگ میشود یعنی در آن جامعه جلوی رفتارهای مشابه گرفته نشده است. یعنی جلوی رفتارهای کوچکتر از این گرفته نشده است تا رسیده به این فاجعه که فیلمش را دیدیم.
شما فکر میکنید کسی که در آبادان چنین کاری کرد نفر اول بوده؟ خیر اقدام مشابه نفرات قبلی در فضای مجازی پخش نشد.
در غیر اینصورت همه اینها از قبل وجود داشته است. الان متاسفانه اذیت دخترها در جامعه زیاد شده است، وقتی امکانی برای مقابله وجود دارد آن دختر به چه کسی شکایت کند، بنابراین آهسته آهسته این رفتار در گروهی باب میشود و فرد به خودش اجازه میدهد چنین رفتارهایی داشته باشد.
شما نگاه کنید؛ در جایی که اعتیاد در کشور کم بود کاری نکردیم و حالا به جایی رسیدیم که اعتیاد تبدیل به فرهنگ شده است. آن وقت میخواهیم فجایع این فرهنگها را قبول نکنیم؟ حتی دزدی برای مردم عادی شده است.
رئیس پلیس میگوید 50درصد از جوانهایی که دزدی کردند بار اولشان است و این یعنی یک فاجعه، من که به دنیا آمدم متجاوز نبودم، اسلحه به دستم نمیگرفتم، روسپی نبودم، شماها من را در این جامعه ساختید، آقای استاد دانشگاه من را ساخت، آقای برنامهریز مملکت من را اینگونه ساخت، شرایط اجتماعی ما را ساخت. ما آدمها را با برنامههای اشتباه خودمان به اینجا رساندیم، غیر از این باشد باید تعجب کنیم.
برای اینکه آن فرد متخلف یا متجاوز یا هرچیز دیگر ندیده کسی برای چنین رفتار زشتی به درستی بازخواست شود. او ندیده قوانین بهدرستی اجرا شود. اگر کسی دزدی کند و کسی به او چیزی نگفت بقیه هم این کار را انجام میدهند. ما قانون را اجرا نکردیم. قانون برای من رئیسجمهور با شمای کارگر نباید فرقی داشته باشد.
قانون فرد سیاسی و غیرسیاسی نباید بشناسد. گاهی که یک سیاستمدار اقدام غیرقانونی انجام میدهد گروهی میگویند اگر آن را مجازات کنیم آبروی سیاست در ایران میرود، درصورتی که این طور نیست، این فرد هست که خلافی انجام داده، چرا با پوشش سیاست به او امان میدهیم.
اتفاقا اگر ما با این جرائم برخورد کنیم هم بازتاب بهتری دارد و هم دیگران اقدامات مشابه خلاف قانون انجام نمیدهند. بنابراین، من اگر باشم تنها این فردِ حراستی را محکوم نمیکنم. البته که این فرد باید محاکمه شود، اما باید آن مدیر حراست هم محاکمه شود، آن کسی که مدیر حراست را انتخاب کرده هم باید جوابگو باشد.
شما فکر میکنید این بچهها را چه کسی کشت؟ این نوجوان وارد جامعه و مدرسه میشود. اگر این تعداد خودکشی در نوجوانان داریم، باید گفت نگاهها و مشکلات جامعه آنها را کشت. نوجوانان در این سن و سال برای رهایی از مشکلات و گرفتاری چه چیزی یاد گرفتهاند؟ چه چیزی دیدهاند؟ او فقط طناب را دیده است. شاید نداند خودکشی یعنی چه، اما میداند با طناب و صندلی میتواند خودش را راحت کند. این وضعیت آموزش ما است. چیزی که ما بارها به آن اعتراض کردیم این است که اگر کسی را میخواهید اعدام کنید جلوی مردم چنین کاری را انجام ندهید. مردم با دیدن این صحنههای اعدام ترسشان میریزد.
از طرفی مشکلات اقتصادی به شدت آنها را تحت فشار قرار داده است. ما قبل از اینکه آموزش مجازی را آغاز کنیم باید برآورد میکردیم که چند درصد از این بچهها دسترسی به تبلت و گوشی دارند؟ چند درصد از آنها میتوانند خودشان تهیه کنند؟ بقیه را ما باید تهیه میکردیم و تحویل خانوادهها میدادیم. بعد آموزش مجازی را شروع میکردیم. نه اینکه اول آموزش مجازی را شروع کنیم بعد به دانشآموز بگوییم پس پدرت چه کاره است که برایت تبلت بخرد، بچه خجالت میکشد، میدانید این وضعیت یک بچه را نابود میکند؟
ببینید؛ با این بیبرنامگیها زندگی مردم بدتر شده است. مردم گرسنه شدهاند، آدم گرسنه راه میافتد و ممکن است در دارودسته خلافکارها راه بیفتد. واکنش ما چیست؟ اینکه آنها را بازداشت کنیم و زندانها را شلوغ کنیم. اما اگر من را بگیرید چه فایده دارد؟ جامعه ده تا مانند من را درست کرده است. باید علتها را برطرف کرد.
هیچ دولتی نمیتواند یک روزه این مشکلات را برطرف کند. چنین شرایطی به برنامهریزی بلندمدت نیاز دارد. درباره اعتیاد، فقر، خشونتهای خیابانی یک برنامهریزی 40ساله نیاز داریم. اما از نظر من دو اصل بنیادی وجود دارد که در کشور ما به آن توجه نشده است.
یکی شایستهسالاری و دیگری جوابگویی که رهبری هم به آن اشاره کرده است. اصلیترین کاری که باید انجام شود این است که هرکسی در جای خودش باشد. مثلاً کسی که در بهزیستی کار کرده و میداند مشکلات بهزیستی و آسیبها چیست او باید بر صندلی مدیریت این سازمان بنشیند. ما باید بهترین متخصصها را انتخاب کنیم نه کسی که بهترین پارتی را دارد. بنابراین آدمها باید در سر جای خودشان باشند و باید در برابر دیگران هم پاسخگو باشند.
نظر شما :