عوامل مهم در میزان مسئولیت‌پذیری اجتماعی جامعه

عباس نعیمی جورشری (جامعه‌شناس و پژوهشگر)
۰۵ آذر ۱۳۹۹ | ۱۴:۱۵ کد : ۲۵۱۸۴ دیدگاه
میزان مسئولیت پذیری مردم یک جامعه قابل طرح و بررسی در سه ساحت جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه است، چهار عامل مهم انسجام اجتماعی، امید به آینده، مراجع اجتماعی و اخلاق‌گرایی در این مؤلفه مؤثر است.
عوامل مهم در میزان مسئولیت‌پذیری اجتماعی جامعه

میزان مسئولیت پذیری مردم یک جامعه قابل طرح و بررسی در سه ساحت جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه است، چهار عامل مهم انسجام اجتماعی، امید به آینده، مراجع اجتماعی و اخلاق‌گرایی در این مؤلفه مؤثر است. اولین عاملی که در این حوزه دخیل است بحث انسجام اجتماعی است. یعنی به هم پیوستگی، در هم تنیدگی و امنیتی که مردم و اعضای یک جامعه به یکدیگر می دهند چه مقدار است. دومین مؤلفه امید است. اینکه امیدواری مردم یک جامعه نسبت به آینده چه قدر بالا باشد. هر چه امید یک جامعه و مردم آن به بهبود شرایط شان در آینده بیشتر باشد به همان نسبت مسئولیت پذیری آنها نیز بالاتر است. منظور بهبود شرایط کلی است و نه صرفا بهبود شرایط فردی. سومین مؤلفه که به نظر من شاید مهم ترین مؤلفه در این حوزه باشد مراجع اجتماعی هستند. مرجع های اجتماعی در یک جامعه عموما چند رده محسوب می شوند. تئوری پردازان انواع مختلفی را برای مراجع اجتماعی در نظر گرفته اند که در نزد هر یک تعداد و نوع آن متفاوت است. اما فارغ از نوع و تعداد، مقصود ما از مراجع اجتماعی قشرها و گروه هایی از مردم هستند که نزد عموم جامعه جایگاه والایی دارند و افکار، رفتار و سخنان آنها نزد طیفی از جامعه به عنوان الگو قلمداد می شود و مردم از آنها تبعیت فکری و رفتاری دارند.
عامل فلسفی تر و هنجاری ترچهارم به نام اخلاقیات در موضوع مسئولیت پذیری تأثیر گذار و قابل طرح می‌باشد. من برای اینکه  مفهوم رسا باشد از اصطلاح دقیق فضیلت گرایی استفاده می کنم چرا که اخلاق گرایی و یا حتی دینی بودن الزاما مفاهیمی استعلایی نیستند. شما می توانید دینی باشید اما دینی که به آن معتقد هستید شما را توصیه به دروغ گویی کند. شما می توانید اخلاق گرا باشید منتها تفکر اخلاقی که به آن تعهد دارید توصیه کند تحت شرایطی مال کسی را بالا بکشید و دزدی کنید. به همین خاطر از اصطلاح فضیلت گرایی استفاده می کنم که اصطلاح دقیق تری است. در رابطه با بحث ما، فضیلت گرایی در بیشتر مکاتب فلسفی در طول تاریخ یک مخرج مشترک دارد. مکاتب شرق دور، مکاتب غربی و مکاتب خاورمیانه ای که عمدتا نحله های اسلامی را شامل می شود مخرج مشترکی به نام "دیگری" در خود دارند که بسیار مهم است و تمام این مکاتب دیگری را به عنوان فضیلت قلمداد می کنند. به عنوان مثال در بوستان و گلستان سعدی و یا مثنوی مولوی که اتفاقا آثاری جهانی و متعلق به تمام مردم دنیا هستند فضیلت ها بسیار تبلیغ می شوند. مشخصا سعدی در بسیاری از توصیه های خود به مسئولیت پذیری، رعایت حقوق دیگری و محترم شمردن آن و اینکه ما در حق دیگران نیکی و خوبی کنیم اشاره کرده است. ابیات مشهوری نظیر میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است / مزن بر سر ناتوان دست زور / که روزی در افتی به پایش چو مور  اشاره به همین قضیه دارند.  در واقع سعدی هشدار می دهد، تبشیر و تنذیر می کند که اگر خوبی کنی چنین و اگر بدی کنی چنان می شود. بنابراین باید بسیار مراقب یکدیگر باشیم. در نتیجه جامعه فضیلت گرا، جامعه ای است که افراد  آن در مقابل یکدیگر مسئولیت پذیر هستند و حقوق و منافع دیگری را محترم می شمارند. فضیلت گرایی مذکور به نحوی ماهوی با سه مولفه پیشین ارتباط دارد.
روایت هایی از مسئولیت پذیری آدم ها در ایام کرونا
ما در این موضوع شاهد چند "روایت" بودیم. به عنوان مثال مسئولین می گویند این کارهای خوب را انجام داده ایم اما مردم رعایت نمی کنند. این روایت مسئولین است. عده ای از  مردم نیز گلایه دارند که چرا با وجود تلاش و زحمت اهالی سلامت و بهداشت عده ای دیگر از عموم رعایت نمی کنند. در واقع این دو روایت به ما می گوید که گویی "مردم" رعایت نمی کنند. از طرفی افرادی را  می بینیم که غر نمی زنند و گله نمی کنند ولی در سکوت رعایت می کنند بنابراین ما در اینجا یک روایت ناشنیده نیز داریم که صدایش بلند نیست اما حضور دارد. حضورش مهم نیز هست. به همین خاطر من فکر می کنم مردم اتفاقا بسیار رعایت کردند و مسئولانه در مقابل "دیگری" از نکاتی که توصیه شده بود و باید انجام می شد مراقبت کردند. روایت چندمی هم بود و آن نقد رفتار مردم در سفرهایی بود که در تعطیلات داشتند. رسانه ها در این میان با انتشار عکس هایی از ترافیک شدید جاده های شمال این نقش را به درستی ایفا کردند. نقد عامل تصفیه ساز امر ذهنی و بعدتر امر واقعی است در جامعه ای با رسانه آزاد و متکثر و نقد فعال و شفاف این تصفیه پررنگ خواهدبود. لذا این دست روایت ها نیز باید باشد و درست است. چرا که این نقادی منجر به افزایش رعایت ها در نزد مردم می شود. نتیجه اینکه آنجا که من می گویم مردم مسئولیت پذیر هستند دفاع بیهوده نمی کنم. در واقع هر دو روایت را باید در نظر گرفت.
رعایت نکات ایمنی و حقوق دیگری در گرو مؤلفه ای به نام دانایی
(دانایی" مفهومی تعیین کننده در میزان مسئولیت پذیری افراد یک جامعه است. هر چه در افراد دانایی و به زبان قدما معرفت و شناخت بیشتر باشد رعایت نکات ایمنی نه در موضوع کرونا بلکه در تمام ساحات زندگی فردی و اجتماعی آنان بالاتر است. چنانچه عنصر طبقه را در موضوع مسئولیت پذیری تعیین کننده بدانیم به این معنا که خانواده های ثروت مند بیشتر رعایت می کنند و فقرا کم تر، صحیح نیست چرا که موارد نقضی برای آن یافت می شود و مؤلفه کامل نیست. به همین خاطر من تصور میکنم معیار دانایی برای تحلیل مسئولیت پذیری اجتماعی افراد مناسب تر است. واقعیت این است که دانایی به طبقه و قشر مربوط نیست. یعنی شما می توانید در اقشار تحصیل کرده جامعه اعم از اساتید دانشگاه و دکتر و فوق لیسانس و غیره افرادی را ببینید که دانا نباشند. چرا که دانا به معنای خردمند مرحله ای بالاتر از ساینس و دانش تجربی است که در قالب‌های دانشگاهی ردیابی می شود. یا فردی که فقیر است اما از دانایی برخوردار است. در نتیجه با رجوع به جمعیت های داناتر،  رعایت های بیشتری را می توان در آنان سراغ گرفت و نمره قبولی نیز می گیرند. هر چه افراد نادان تر بودند ( اصطلاح نادان اصلا به معنای توهین نیست بلکه به معنای توصیف است ) به همان نسبت کم تر مراعات کردند. این مراعات کردن و نکردن تنها مربوط به کرونا نیز نمی باشد بلکه آدمیان به تناسب دانایی شان نکات ایمنی و حقوق دیگری را در زندگی بیشتر رعایت می کنند و به تناسب نادانی شان اینها  را کم تر رعایت می کنند.
تشکل های اجتماعی و مردمی سند کارآمدی و قوی بودن دولت ها
در خصوص تظاهراتی که در کشورهای توسعه یافته در مخالفت با محدودیت ها صورت می گیرد باید دو نکته را مد نظر داشت. اول اینکه در برخی نمونه ها حواسمان به بزرگ سازی و اغراق رسانه ای باشد و دوم اینکه در برخی از این کشورها مثل فرانسه ما با یک نارضایتی زمینه ای پیشاکرونا مواجه هستیم که به تضادهای حاشیه و متن و عرب تبارهای آفریقا مربوط است که خارج از بحث ماست. نارضایتی مورد اشاره شما به واسطه نوع نظام حکمرانی این کشورها و فعالیت آزادانه احزاب ، دسته جات و تشکل ها اجازه ظهور و بروز می یابند. در کشور ما ساخت و بافت اجتماعی متفاوت است. یک ریشه اش به مناسبات دولت و ملت بر می گردد و اینکه تجربه نشان داده است داستان نارضایتی ها عموما عاقبت خوشی ندارد. دوم اینکه ما در ایران تشکیلات نداریم. گروه های مدون و مقوم نداریم. سمن ها قدرتمند نیستند. نهادهای غیردولتی از هویت مستقل و اقبال مردمی کمتر برخوردارند. بگذارید مثالی ساده در این خصوص بزنم. فرض کنید در همین داستان گران شدن قیمت مرغ بخش زیادی از مردم کشور عضو یک انجمن صنفی حمایت از مصرف کننده بودند. آنگاه انجمن مذکور در مقابل این گرانی بیانیه ای صادر می کرد و از اعضا خود می خواست تا فلان تاریخ مرغ نخرند. چه اتفاقی می افتاد؟ قطعا آن  طرف مقابل که می تواند گروهی احتکار گر یا رانت خوار باشد در مقابل ارادت عمومی و هماهنگ جامعه، شکست می خورد. تشکیلات اجتماعی و مردمی به سامان گیری شرایط، کاهش تنش ها و بهبود سلامت و کیفیت زندگی کمک می کنند. بنابراین ما تشکیلات هماهنگ کننده در ایران نداریم، گروه های مردمی ما معمولا  انجمن های خیریه ناکارآمدی هستند که گاهی اخباری مبنی بر فساد اقتصادی برخی از آنها را هم می بینیم و می شنویم. نتیجه اینکه مدام به لحاظ تمدنی در حال عقب نشینی هستیم. من این نکات را یک بحث ساده و مقطعی نمی بینم بلکه معتقدم با یک بحث تمدنی مواجهیم. این را نباید به گزاره های کوچک تقلیل داد. جامعه شناسی توصیه می کند که دولت ها باید برای کارآمدی شان به تشکل های مختلف اجازه فعالیت بدهند تا بتوانند از موجودیت خود به عنوان یک حاکمیت قوی دفاع کنند. این نهادهای مستقل به تقوین بنیه نهادهای اجرایی کلام می انجامد و توان دولت و ملت را تقویت می نماید.
زمانی که مردم شب می خوابند، صبح بلند می شوند و می بینند مرغ می شود چهل هزار تومان می شود چه طور از آنها انتظار داریم مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند؟ مگر نگفتیم یکی از مؤلفه های مسئولیت پذیری اجتماعی امید به آینده است. خب این نمونه ها مسئولیت اجتماعی را تضعیف می کند. یعنی شما به آن ضرب المثل مشهور می رسید که من باید کلاه خودم را محکم نگه دارم باد نبرد. در واقع این ضرب المثل ها قابلیت تحلیل جامعه شناسانه و نشانه شناسانه دارند. ضرب المثل ها یک منبع تحلیل ذهن عمومی است. سخنان آنگاه ضرب المثل می شوند که مردمان زیادی با ان همدلی و هم رأیی می کنند تا ورد زبان شوند.  در ابنجا نگرشی راهبردی وجود دارد و آن اینکه هر فردی باید به گونه ای زندگی کند که هم وطن من در نقطه ای دیگر از این سرزمین از این سبک زندگی من منتفع شود. اینگونه است که انسجام اجتماعی شکل می گیرد. در واقع رشد و توسعه ملی در گرو محبت و مهربانی است. می توانم به جای محبت لغت های تخصصی دیگری به کار ببرم اما به نظرم این محبت همان لغت تخصصی است. محبت به ما کمک می کند در یک مسیر با ثبات حرکت کنیم و از ورای آن به عقلانیت و به دنبال آن به توسعه برسیم. توسعه ای که قطعا در یک فضای خصمانه رخ نمی دهد.

نکته ای  که اینجا مطرح می شود این است که افرادی که مسئولیت پذیری هستند در چه رده ای قرار دارند؟
در بسیاری از مواقع افراد مسئولیت پذیر در برابر خودی ها مسئولیت پذیر هستند. این خودی می تواند بچه محل، هم زبان، هم قوم، همشهری، هم حزب و یا همسوی سیاسی و اقتصادی باشد. در حالی که مسئولیت پذیری امری فراتر از خودی است. باید غیر خودی ها نیز مشمول مسئولیت پذیری و مهر و حمایت ما باشند. چنین دیدگاهی چگونه حاصل می شود؟ آنجایی که  ما تئوری های جامعه شناسی در مورد جامعه مدنی را وصل کنیم به آن چیزی که قرآن و سعدی و نهج الباغه می گویند. سعدی مدام تذکر می دهد و به ما کمک می کند فضیلت گرا شویم و به غیر نیز احسان بورزیم. من در دوره ای قرآن پژوهی انجام می دادم و یکی از نکاتی که از آن دوره دریافتم این بود که خداوند برای رحمن و رحیم در پایان آیه نخست که بسم الله است قید نگذاشته است. یعنی مخاطب رحمن و رحیم را محدود نمی کند. یا نهج البلاغه کتاب بی نظیری است و به نظرم باید پای درس استادی چون حضرت علی (ع) نشست و تلمذ کرد. متأسفانه ما از این مؤاخذ دور و با آنها بیگانه هستیم یا به حکمت نهفته در این متون کمتر رسوخ می کنیم و در سطح می مانیم. سعدی بزرگ در بوستان در بابی مستقل درخصوص احسان سخن می گوید. او به درستی به ما تذکر می دهد که
اگر هوشمندی به معنی گرای
که معنی بماند ز صورت به جای

که را دانش و جود و تقوی نبود
به صورت درش هیچ معنی نبود

کسی خسبد آسوده در زیر گل
که خسبند از او مردم آسوده دل
.
اینها حکمت های راهبردی هستند. صرفا شعری جهت تمدد روان و ارایه ادبی نیستند.

تمام حرف هایی که در اینجا بیان شد به مانند یک پازل است و ما در بحث مسئولیت پذیری هرگز با یک تحلیل خطی مواجه نیستیم بلکه با یک تحلیل سینوسی طرف هستیم که تمام مؤلفه ها از جمله سیاست، اقتصاد و معیشت، ضرب المثل، حکمت، نکات اقلیمی و جامعه مدنی و آزادی رسانه ها را در بر می گیرد.

کلید واژه ها: جامعه شناس اخلاق‌گرایی


( ۱۴ )

نظر شما :