کودکآزاری واقعیتی تلخ در سایه روشن زندگی
لیلا حاجی آقایی (عضو هیات علمی دانشگاه و انجمن جامعهشناسی قزوین)
کودکآزاری امروز در دنیای مدرن جزء بزهکاری پنهان تلقی میشود که به خاطر ضعف شخصیتی بزه دیده تا اعلام وقوع نشود جرم تلقی نمیشود.زمانی که از کودک آزاری صحبت میشود حتماً نباید تصاویر وحشتناک از آسیب جسمی به خاطر بیاید چون گاهی، کودک آزاری با رفتارهای روزمره و حتی تعریف داستانهای خیالی و اسطورهای برای کودکان به وقوع میپیوندد، به طول مثال بارها کودکان خود را با عبارتی مانند اینکه "اگر خوابت نبرد لولو پشت در است" کودک را ترساندهایم که خود این عبارت، از مصادیق کودک آزاری است و تأثیر آن بعدها در زندگی کودک نمایان میشود.عمدتاً کودک آزاری شامل آزار جسمی، جنسی، عاطفی و بیتوجهی به کودکان است، افرادی که در دوران کودکی مورد آزار قرار میگیرند عمدتاً وقتی به بزرگسالی میرسند حدود چهار برابر بیشتر از افراد عادی، احتمال ارتکاب جرم را دارند و میتوان گفت به همین دلیل است که جنین در دین اسلام از زمان انعقاد نطفه دارای یکسری حقوقی است که در کتابها فقهی به آن اشاره شده و والدین موظف به رعایت این حقوق هستند. کودکان کار، مشمول کودکآزاری از نوع غفلت هستند،طبق قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۸۱ مصوب شده، هر گونه خشونت جسمی و روحی، اذیت و آزار کودکان و سو استفاده از آنها مانند بهرهکشیهای جنسی و نادیده گرفتن حقوق کودک، بهداشت، سلامت و تحصیل آنها کودک آزاری تلقی میشود.بر اساس تعاریف سازمان بهداشت جهانی، کودک آزاری جسمی به فعالیتی اطلاق شده است که یکسری فشارها و حملات فیزیکی به طور عمدی به کودک وارد شود و درد، بریدگی، داغ، سوختگی، مسمومیت، شکستگی استخوانها و آسیب جسمی را در پی داشته باشد.همچنین بر اساس این تعریف، کودک آزاری جنسی، کودک آزاری هیجانی و عاطفی به عنوان کودک آزاری معرفی شده است.باید توجه داشت که یکی از مولفههای کودک آزاری «غفلت» است که شاید بیشتر از سایر موارد، فراوانی داشته باشد، منظور این است والدین نتوانند و نخواهند برای برطرف کردن نیازهای اولیه کودک مانند سلامتی او گام بردارند.
کودکان کار، مشمول کودک آزاری از نوع غفلت هستند چون عمدتاً از تحصیل و تفریح بازماندهاند که از مهمترین مصادیق غفلت محسوب میشود.کودکی که به عنوان کودک کار در جامعه حضور دارد در معرض آسیب و آزارهای جسمی، آزارهای روحی و حتی جنسی قرار دارد که میتواند آینده و زیست اجتماعی کودک را دچار آسیب کند.مساله کودکان خشونت دیده باید جدی تلقی شود،ضروری است تا مطالعاتی در این زمینه در حیطه پژوهش کاربردی انجام شود چون اغلب کودکان آزاردیده دچار سو رفتار کلامی خواهند شد و در حقیقت اصطلاحات ناصحیح، هتاکیها، ناسزاگویی و سخیف گویی در این افراد عادی میشود و بعدها در جمعها دچار چالش هستند. انزوا مرحله بعدی در زندگی این افراد است که موجب میشود جزو مطرودان اجتماعی باشند و احساس ضعف و ناتوانی کنند، به عبارت دیگر، نسل آینده کشور که باید سکاندار جامعه باشد حتی نمیتواند مهارتهای زندگی کردن را بیاموزد.
نظر شما :