پدیده مهاجرت سلبریتیها!
امانالله قراییمقدم (جامعهشناس و استاد دانشگاه)
فرهنگ دو لایه دارد، یک لایه درونی، باطنی و پنهانی است و یک لایه بیرونی که نمایان است و همه آن را مشاهده میکنند. به عنوان مثال در ماه مبارک رمضان در شهر تهران گفته میشود که نمیتوان در ساعات ظهر غذا پیدا کرد، اما اگر شما به کوچه پس کوچهها بروید و به مسائل پنهان محلهتان آشنا باشید حتماً میتوانید غذا پیدا کنید. این غذایی که شما در ماه رمضان پیدا کردهاید همان لایه پنهان فرهنگی است که شاید هر کسی نتواند آن را ببیند. در جامعه بسته افراد با محدودیتها و محرومیتهایی مواجه هستند که نمیتوانند درونیات و مکنونات قلبی و ذهنی خود را بیان کنند؛ این درونیات مدام سرکوب میشود و در نهایت افراد بین آنچه که در درون خود هستند با آنچه که نشان میدهند متفاوت میشوند و این وضعیت کاری میکند که وقتی یک فرد موقعیت رهایی از قید و بندها را احساس میکند به شکلی افراطی رفتار میکند. به تبع این وضعیت، هنر هم در قید و بند قرار میگیرد و سیاستزده میشود. چنین پدیدهای را دیگر نمیتوان هنر دانست و افرادی که در این شرایط کار میکنند هم خلاقیت خود را از دست داده و هنگامی که به یک جامعه باز میرسند به جای ابتکاراتی که باید داشته باشند، رفتارهایی از خود بروز میدهند که تنها مشخصهاش در تضاد بودن با آن چیزی است که در جامعه خود داشته است.در جامعه بسته مدام قید و بندها هستند که مسیر حرکت فرد را مشخص میکنند و این قید و بند تنها از سوی حکومت به مردم تحمیل نمیشود، حتی مردم هم قید و بندهایی را به یکدیگر تحمیل میکنند که ما شاهد محدودیتهای حکومتی و محدودیتهای مردمی میشویم. در جامعه بسته ابتکارات، خلاقیتها و مکنونات قلبی بیان نمیشود و خودسانسوری رواج پیدا میکند و میبینیم که هنرمندان، دانشمندان، ورزشکاران و... ترجیح میدهند از این جامعه جدا شوند.وقتی این افراد از جامعهای که آنها را در محدودیت قرار داده خارج میشوند با رفتارهای متناقض به محدودیتها و محرومیتهای داخل دهنکجی میکنند و حتی شاید رفتار آزادانهشان در همان کشور که محدودیتهای داخل را ندارد هنجارشکن تعبیر شود. افرادی که در جامعه بسته رشد پیدا کردهاند اگر در یک جامعه باز قرار بگیرند رفتارهای افراطی دارند و این طبیعی است. حتی اگر جامعه بسته به یکباره در شرایطی قرار بگیرد که محدودیتها از بین برود، تضادهای درون گروهی به یکباره نمایان شده و غیر قابل کنترل میشود. کشورهایی مثل لیبی، افغانستان و عراق به همین دلیل پس از سالها تنش آرام نمیگیرند.کورت لوین جامعهشناس مطرح در یک آزمایش رفتارهای مردم جوامع مختلف را مورد بررسی قرار داد. او در سه کارگاه نجاری با شرایط یکسان و مدیریت متفاوت افرادی را برای کار قرار داد. یک کارگاه با مدیریت استبدادی اداره شد، یک کارگاه مدیریت آنارشیستی و یک کارگاه هم مدیریت دموکراسی. در نهایت پس از پایان آزمایش کارگاهی که مدیریت دموکراسی داشت ضعف و اشکالات را میپذیرفت، کارگاه آنارشیستی هم هر کدام از افراد رفتار متفاوتی داشت و کارگاه استبدادی اشکالات را میپذیرفت، اما آن را به گردن همسایه میانداخت. چنین جامعهای نمیتواند تضادها، اشکالات و نیازها را ببیند.اگر میخواهیم از پدیده مهاجرت مردم و هنرمندان به خارج از کشور، نمایان شدن تضادها، افراطهای پس از این اتفاق و تبلیغ ناهنجاریها در کشور دور شویم باید فضای اجتماعی را بازتر کنیم و اجازه دهیم نخبگان، خلاقان، مبتکران در هر زمینهای فعالیت کنند. ما در حالیکه به مردم اجازه انتقاد نمیدهیم و انتقادپذیری را از بین بردهایم، نقد درست را هم پرورش ندادهایم و فقط پرخاش میکنیم. برای رسیدن به شرایطی مساعد که از پدیدههای نوظهور ناهنجار در امان بمانیم راه دراز و سختی را در پیش داریم.
نظر شما :