انکار موضوع خودکشی کودکان، کمکی به کاهش آمار آن نمی کند

فاطمه اسلامی (مسئول واحد مشاوره و صدای یارا انجمن حمایت از حقوق کودکان)
۱۷ دی ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۳ کد : ۲۶۷۱۹ دیدگاه
آنچه در خصوص مداخلات کارآمد در پیشگیری از خودکشی بین کشورهای مختلف متفاوت است مربوط به عملکرد کشورها در مدیریت عوامل کلان تاثیرگذار بر خودکشی همزمان با مدیریت عوامل فردی است. دسترسی برابر به منابع و کاهش نابرابری‌ها از جمله برنامه‌های تاثیرگذار بر کاهش آمار خودکشی هستند.
انکار موضوع خودکشی کودکان، کمکی به کاهش آمار آن نمی کند


آمار‌های مربوط به خودکشی در ایران همواره در مقاطع کوتاهی نشر داده شده و دوباره با فاصله‌ای قابل توجه انتشار آمار رسمی و شفاف از مرگ‌هایی که به علت خودکشی بوده یا ثبت گزارش‌های اقدام به خودکشی ناموفق وجود نداشته است. بی‌توجهی عمومی نسبت به این پدیده که صحبت از آن همچنان یک تابو تلقی می‌شود مانع از تبادل اطلاعات درست و نشر اخبار واقعی و رسمی می‌شود. انکار و به رسمیت نشناختن جدیت موضوع خودکشی در ایران از سوی خانواده‌ها و مراجع مسئول نیز عاملی مهم برای عدم شفافیت خبری درباره خودکشی است. طی مدت اخیر از مهرماه سال ۹۹ تا آذرماه اخبار متعددی از خودکشی خصوصاً در گروه سنی کودک و نوجوان نشر داده شد، که این نشان می‌دهد خودکشی یک بحران در سطح فردی و ملی و رو به افزایش است. این رشد فزاینده ناشی از افزایش عوامل خطرساز و استرس اجتماعی است که بی‌ربط با تغییرات و محدودیت‌هایی که کووید-۱۹ ایجاد کرده نیست. آشفتگی، انزوا، عدم دسترسی آسان به منابعی که قبلاً برای کنار آمدن با استرس‌ها و مشکلات استفاده می‌شد باعث افزایش فشار، درماندگی و در نتیجه فقدان امید در افراد می‌شود که متاسفانه نتیجه‌اش رشد چشمگیر آمار خودکشی است. همچنین با در نظر گرفتن دسترسی اعضای جامعه به شبکه‌های اجتماعی، انتقال و نشر اخبار سهل‌تر شده و افراد با سرعت بیشتری در جریان اتفاقات مربوط به رفتار خودکشی قرار می‌گیرند که البته در این میان بایستی به استناد اخبار و صحت آن‌ها توجه کرد.
ترکیبی از عوامل فردی، زیستی، روانی و اجتماعی در خطر خودکشی موثر است. از آنجا که کودکان در مواجهه با این عوامل آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند، پس در معرض ریسک بیشتری هم هستند. عوامل خطر ویژگی‌هایی هستند که با خودکشی همراه‌اند. در واقع خودکشی پدیده‌ای پیچیده است که می‌تواند یک علت واحد مستقیم نداشته باشد. دلایل اقدام به خودکشی در کودکان نسبت به افراد بزرگسال تفاوت‌هایی دارد؛ عواملی مانند بی‌توجهی یا اضطراب‌های والدین، تعرضات جنسی، افسردگی و اضطراب، مورد قلدری واقع شدن یا فشار گروه همسالان یا فضای مجازی، تقلید از صحنه‌های خودکشی سینمایی و تلویزیونی، اختلالات روانی، سابقه اقدام قبلی به خودکشی، ژنتیک و فرایند‌های خانوادگی همراه با عوامل استرس‌زای روانی و اجتماعی یا در دسترس بودن ابزار‌های خودکشی از عوامل مهم در خودکشی کودکان است. اقدام به خودکشی در کودکان غالباً رفتاری تکانشی است که ممکن است در کودکان با احساس غم، گیجی، حس گیر افتادن و فشار بیش از حد و عصبانیت نمود یابد. در واقع کودک خودکشی را راهی برای رهایی از درد و حل مشکل خود می‌داند. سایر عوامل خطر در ایجاد رفتار خودکشی‌گرایانه در کودکان همچون سابقه خانوادگی اقدام به خودکشی، قرار گرفتن در معرض خشونت و بدرفتاری با کودک، حس عمیق ناامیدی و درماندگی، اپیدمی‌های محلی خودکشی، انزوا و احساس قطع شدن ارتباط با افراد دیگر، وجود مانع برای دسترسی به منابع درمانی و به طور کلی محرومیت از حمایت‌هایی در زمینه بهداشت روان و همچنین وجود بیماری جسمی نیز می‌تواند در شکل‌گیری افکار خودکشی و اقدام برای خودکشی نقش داشته باشد.
متاسفانه در ارتباط با کودکان عوامل کلامی، رفتاری و هیجانی و تغییراتی که می‌تواند نشانه‌هایی جدی برای تشخیص وجود افکار خودکشی در کودکان باشد به اندازه علائمی که در بزرگسالان مشاهده می‌شود جدی گرفته نمی‌شود. در حالی که کودکان نمی‌توانند به راحتی بزرگسالان علائم خود را سرکوب یا پنهان کنند و هوشیاری نسبت به تغییرات خلقی و رفتاری نقش مهمی در پیشگیری از خودکشی دارد. در صورتی که خانواده‌ها اکثر مواقع با نادیده گرفتن یا قضاوت‌های نادرست و اهمال نسبت به نیاز‌ها و تغییراتی که در کودک مشاهده می‌کنند نقش موثری در شکل‌گیری رفتار خودکشی دارند. یادگیری مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباطی ایمن، قابل اعتماد و موثر با کودک و نوجوان می‌تواند عاملی اثربخش در پشتیبانی از کودک و پیشگیری از خودکشی باشد. انسجام در روابط بین اعضای خانواده با کودک و همچنین آگاهی از عوامل خطر در خودکشی می‌تواند به والدین کمک کند تا به موقع تشخیص دهند که فرزندشان به نظارت، پشتیبانی و فرصت بیشتری برای گفتگو یا مداخلات درمانی نیاز دارد. خانواده‌ها لازم است نگاهی بدون قضاوت نسبت به این موضوع داشته باشند. قابل درک و طبیعی است در صورت مشاهده علائم تمایل به انکار یا ترس در بین اعضای خانواده تجربه شود و افراد مایل باشند رفتار‌های کودک را ابزاری برای جلب توجه و یک رفتار سطحی تلقی کنند، اما این می‌تواند فاجعه‌ساز باشد و هر نشانه‌ای باید جدی گرفته شود. خانواده‌ها باید نسبت به عوامل خطر آگاه شوند تا درک و آمادگی بیشتری برای مواجهه بهتر و مدیریت شرایط داش
Marjan

ته باشند. در صورتی که احساس کردید کودک یا نوجوان شما نیاز به حمایت دارد منتظر نمانید تا او به شما مراجعه و درخواست کمک کند، همواره پیش‌قدم باشید، زیرا وجود نشانه‌های مختلف در او می‌تواند دلیلی بر درخواست کمک و حمایت باشد. دریافت کمک به‌موقع از متخصصان مانند روانشناس، مددکار اجتماعی و روانپزشک و مراجعه به اورژانس‌های روانپزشکی نیز در این شرایط بسیار اهمیت دارد.
اختلاف جنسیتی در میزان خودکشی وجود دارد و این فاصله قابل توجه هم هست، زیرا میزان رفتار خودکشی در بین دختران و پسران با هم متفاوت است. زنان و دختران بیشتر از مردان افکار خودکشی در سر دارند و اقدام به خودکشی در زنان بیشتر است؛ در حالی که آمار خودکشی موفق در مردان به نسبت زنان بیشتر است. طبق آمار جهانی، مردان روش‌های کشنده‌تری برای خودکشی انتخاب می‌کنند و تفاوت در روش‌های اقدام و دسترسی به ابزار‌هایی برای خودکشی در شکل‌گیری این آمار نقش داشته است. ضمن اینکه فرهنگ و باور‌های اشتباه رایج در جوامع دال بر اینکه ابراز احساسات در مردان نشانه ضعف آنهاست مانع از این می‌شود که مردان نسبت به اشتراک‌گذاری احساسات خود یا برای دریافت خدمات سلامت روان اقدام کنند. این مساله در مطالعات مربوط به پیشگیری از خودکشی پارادوکس جنسیتی در خودکشی نامیده می‌شود که البته در حال حاضر با روند افزایشی میزان خودکشی در زنان و دختران این فاصله به سرعت رو به کاهش است، زیرا شکاف جنسیتی و افزایش عوامل خطر مانند اضطراب، افسردگی و ناامیدی که زنان تجربه می‌کنند باعث شده این اختلاف در جهان رو به کاهش برود.
همان‌طور که گفته شد خودکشی صرفاً یک مساله فردی نیست بلکه یک پدیده در سطح ملی هم هست. افزایش فشار در سطوح مختلف جامعه و در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و... در شکل‌گیری خودکشی موثرند. خودکشی یک اتفاق ناگهانی نیست و پدیده‌ای چندوجهی و متاثر از عوامل مختلف است. علاوه بر عوامل فردی، عوامل کلان در سطح جامعه نیز نقش اساسی در افزایش آمار خودکشی دارند. شکاف طبقاتی و فقر، بیکاری، کاهش سطح رفاه عمومی، نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی، انواع تبعیض نسبت به گروه‌های مختلف و وضعیت نابسامان اقتصادی دست به دست هم باعث کاهش کیفیت زندگی، کاهش حس امید به زندگی و کاهش حس اعتماد اجتماعی و در بسیاری موارد سبب انزوای اجتماعی می‌شوند که این شرایط می‌تواند برای هر کشوری یک وضعیت هشداردهنده باشد. آنچه در خصوص مداخلات کارآمد در پیشگیری از خودکشی بین کشور‌های مختلف متفاوت است مربوط به عملکرد کشور‌ها در مدیریت عوامل کلان تاثیرگذار بر خودکشی همزمان با مدیریت عوامل فردی است. دسترسی برابر به منابع و کاهش نابرابری‌ها از جمله برنامه‌های تاثیرگذار بر کاهش آمار خودکشی هستند. در همین راستا توجه شما را به چند نمونه آماری که در شکل‌گیری پیامد‌های آسیب‌زا نقش دارند جلب می‌کنم: - ۷۳۲۳ ازدواج زنان ۱۰ تا ۱۴ساله -۵ ازدواج مردان کمتر از ۱۵ سال -۴۸۴۴ ازدواج مردان ۱۵ تا ۱۹ساله -۳۶۰۱۳ ازدواج زنان ۱۵ تا ۱۹ساله -۳۴۶ نوزاد از مادرانی به دنیا آمده‌اند کمتر از ۱۵ سال دارند. -۱۶۵۶۸ نوزاد از مادران ۱۵تا ۱۹ساله متولد شده‌اند.
شواهد و تحقیقات نشان می‌دهد اینترنت و رسانه‌های اجتماعی می‌توانند رفتار‌های مربوط به خودکشی را بین کودکان و نوجوانان تقویت کنند. مزاحمت‌های اینترنتی مانند تهدید، قلدری، آزار و اذیت و نقض حریم شخصی از اصلی‌ترین عواملی به شمار می‌روند که در فضای مجازی به شکل فزاینده در خودکشی نقش داشته‌اند. تجربیات دیجیتالی در سنین کودکی و نوجوانی به شکل قابل توجهی بر سلامت روان فرد تاثیر می‌گذارد و می‌تواند باعث تقویت رفتار‌های پرخطر در ایشان شود. یکی دیگر از عوامل آسیب‌زا در فضای مجازی آموزش رفتار خودکشی به افراد از طریق انتشار ویدئو‌های مختلف است. به همین دلیل نقش نظارتی و حضور امن و موثر والدین کنار فرزندان برای مراقبت کافی و ایجاد محدودیت‌های لازم در دسترسی به فضا‌های دیجیتالی بسیار حیاتی است.
سازمان‌های متولی بهداشت روان و مراقبت‌های بهداشتی مانند وزارت بهداشت یا سازمان نظام روانشناسی، رسانه‌ها، و نهاد‌هایی که متولی حمایت‌های اجتماعی هستند از جمله سازمان بهزیستی و سازمان‌هایی مانند آموزش و پرورش که متولی تعلیم و پرورش کودکان و نوجوانان هستند نقش پررنگی در تدوین و اجرای استراتژی‌های پیشگیرانه از خودکشی دارند. در واقع با سرمایه‌گذاری مناسب و یکپارچه شدن خدمات و همسویی اقدامات، ضمن آموزش کارکنان برای چگونگی پاسخگویی به رفتار خودکشی، برای تامین پایگاهی منسجم و رسمی از داده‌های مربوط به خودکشی تلاش کنند تا طبق آمار رسمی و مستند و معتبر، نیازسنجی درستی برای تدوین استراتژی‌های مقابله با خودکشی تنظیم شود و برنامه‌ها با جدیت نظارت و پیگیری شوند. بدیهی است سازمان‌های مردم‌نهاد نیز می‌توانند به عنوان بازو‌های کمکی نقش موثری در ارائه خدمات و آگاهی‌رسانی ا
Marjan

یفا کنند.
عدم هماهنگی مطلوب بین نهاد‌های متولی و حتی نبود حساسیت کافی نسبت به مساله خودکشی و رویکرد انکار باعث رد شدن و بی‌تفاوتی به این پدیده شده و در نتیجه مانع از انجام اقدامات موثر و ارائه خدمات پیشگیرانه و حمایتی به گروه هدف و همچنین مانع از تشخیص به‌موقع مشکلات و مدیریت بحران شده است. تا به امروز کتمان کردن این پدیده منفی اجتماعی تا چه اندازه مشکل‌آفرین بوده است؟ به ویژه از سوی مسئولان کتمان و نادیده گرفتن این پدیده سبب تقویت نگاه قضاوت‌گرانه و تابو ماندن صحبت در خصوص خودکشی بین اعضای جامعه شده است و مانع از این شده که افرادی که در معرض ریسک خودکشی هستند به درستی شناسایی شوند. از سوی دیگر این افراد به دلیل ننگ شمردن این حادثه و فشار اجتماعی برای دریافت خدمات روانشناختی و حمایتی اقدامی نمی‌کنند و نبود آمار‌های رسمی و معتبر در این خصوص، نیازسنجی را برای تدوین برنامه‌های پیشگیرانه و مداخلات کارآمد با مشکل مواجه می‌کند.

کلیدواژه‌ها: دیدگاه خودکشی کودکان


( ۱ )

نظر شما :