رسانه اخبار خودکشی نباشیم

امیر حسین جلالی ندوشن (روانپزشک اجتماعی‌)
۰۲ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۲ کد : ۲۷۷۵۲ دیدگاه
رسانه اخبار خودکشی نباشیم

نوع پوشش اخبار خودکشی در سطح رسانه‌ها از آن چیزهایی است که نیاز به آموزش عمومی دارد. در تمام دنیا ازجمله در کشور ما برای نحوه پوشش اخبار خودکشی دستورالعمل‌های مشخصی وجود دارد. اخبار خودکشی ازجمله اخباری است که موضوع آزادی بیان و سانسور در رابطه با آن، شکل دیگری پیدا می‌کند.
مطالعات نشان داده که توجه نکردن به ظرافت‌ها در پوشش اخبار خودکشی، ممکن است شانس خودکشی‌های مشابه را در جامعه افزایش دهد و مرگ آدم‌ها حتی به تعداد یک نفر مهم است و باید از آن پیشگیری کرد.اثر «ورتر جوان» در پژوهش‌های مربوط به‌خودکشی یک مثال معروف است.
این موضوع مربوط به نوجوانی است که پس از خواندن کتاب «رنج‌های ورتر جوان» گوته خودکشی کرد و پس از آن، موجی از خودکشی‌های نوجوانان به همان شیوه در آلمان به راه افتاد. این واقعه یا پدیده‌های مشابه دیگری که در جاهای دیگر دنیا از رواج خودکشی‌های تقلیدی در میان نوجوانان و حتی غیرنوجوانان گزارش شده، به همه ما این را یادآوری می‌کند که باید در پوشش اخبار خودکشی دقت کنیم.
در حقیقت شهروندان که امروز به مدد شبکه‌های اجتماعی، در مقام تولید محتوا قرار گرفته‌اند، باید این را یاد بگیرند که انتشار محتوای خشونت آمیز یا محتوای مربوط به‌خودکشی، حائز ظرافت‌هایی است و من به همین دلیل به آنها توصیه می‌کنم تا پوشش اخبار مرتبط با خودکشی را به خبرنگاران حرفه‌ای واگذارند.
این یعنی ما به‌عنوان شهروند، نباید خودمان رسانه اینگونه اخبار شویم و باید این را بدانیم که حتی یک فوروارد، یک توییت یا یک نظر در این گونه موارد می‌تواند روی یک انسان دیگر تأثیر منفی قابل توجهی داشته باشد و به قیمت جان او تمام شود. بله عموم جامعه که آسیب‌پذیری روانی ندارند ممکن است تأثیر خاص یا معناداری از این اخبار نگیرند، اما بعضی از افراد ممکن است با خواندن این اخبار یا واکنش‌ها– که ممکن است دال بر قهرمان‌سازی، دراماتیزه کردن یا نشان دادن خودکشی به‌عنوان یک عمل قهرمانانه یا یک انتخاب شخصی باشد- تصمیم به‌خودکشی بگیرند.
در مواجهه با خانواده افرادی که خودکشی کرده‌اند باید توجه کنیم که هر نوع کنجکاوی و گمانه زنی و سؤال یک امر اخلاقی نیست. چون خانواده به اندازه کافی در اندوه و بهت است و خودشان به اندازه کافی احساس گناه و خود سرزنش گری دارند و قطعا بخشی از این احساس گناه به این دلیل است که خودشان هم نمی‌دانند که دقیقا چه اتفاقی افتاده است.
این یعنی ناباوری بخشی از این پدیده است، حتی اگر فرد فرضا بیمار بوده یا خودکشی برای او قابل حدس بوده باشد. لذا نوع همدردی ما با خانواده فردی که خودکشی کرده، دقیقا باید همانند فردی باشد که به‌دلیلی غیراز خودکشی، درگذشته است. این همدردی باید بر این موضوع استوار باشد که اینها کسی را از دست داده‌اند که برایشان عزیز بوده، او را دوست داشته‌ و طبعا این فقدان، برای آنها فوق العاده دردناک بوده است.
در این مسیر مهم است که کنجکاوی نکنیم، تحلیل نکنیم و حتی تسکین ندهیم. ممکن است فردی که خبره این کار است یا رابطه معنادار عاطفی با خانواده مورد نظر دارد، وارد گفت‌وگوهایی با بازماندگان شده و آنها را تسکین دهد. اما دیگران که دورتر هستند، باید صرفا به ابراز همدردی بسنده کنند. هر کاری بیشتر از ابراز همدردی، در منظر خانواده‌ها ممکن است نوعی احساس تعرض به حیطه‌ای را بدهد که آنها به‌دلیل احساس شرم یا گناه دوست ندارند آن را با دیگران به اشتراک بگذارند.
مواردی همچون کنجکاوی، تسکین دادن به شکل مثال زدن، حرف علمی زدن، حرف کلی زدن، حرف فلسفی زدن و... وضع را برای خانواده‌ها بدتر می‌کند.درباره خودکشی چهره‌های مشهور هم دستورالعمل بسیار مهم این است که اصلا نباید فرد را قهرمان جلوه داد؛ باید ارزش کارهای او را بدانیم و یاد او را به اعتبار اندیشه‌ها، کارها، تعهد و تشخص‌اش گرامی بداریم، مثل هر فرد دیگری که در اثر اتفاقی به غیر از خودکشی، جانش را از دست داده است.

کلیدواژه‌ها: خودکشی


نظر شما :