مرور انتقادی مناسبات نهادی دانش و سیاست در ایران

سیدحسین سراج‌زاده (استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی)
۲۶ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۷:۴۰ کد : ۲۸۱۱۷ دیدگاه
مرور انتقادی مناسبات نهادی دانش و سیاست در ایران

مدرن شدن با نوعی فرایند تمایزی همراه بوده است. در زندگی سیاسی و اجتماعی قانون‌گذاری، اجرایی و اجتماعی با هم تفکیک شده‌اند. تفکیک نهاد دولت و دانشگاه، اقتصاد و دولت و… است. این تمایز بر اساس رویکرد اتفاق افتاده است. ادغام و یکپارچگی جریان داشته ولی در جامعه جدید ایدۀ تمایزیابی مطرح می‌شود. ادعا می‌شود تمایزیابی کارکرد نهادها را بیشتر می‌کند. در ایران ایدۀ تمایزیابی از مشروطیت آغاز می‌شود و تمایز از سیاست در روحیه‌شان وجو داشته است. ماهیت استبدادی فردی با یک استثنایی در دورۀ مصدق تمایز نداشت و سیطرۀ حکومت بر دانشگاه کامل وجود داشت، مثل اخراج استادان از دانشگاه به دستور شاه که مرحوم سیاسی آن را اجرا نکرد ولی اورا نیز عزل کردند. حکومت بسیار بر دانشگاه از جهات مالی و… سیطره داشت. استبداد فردی نگاه مدرن شدن ایران با آن مخالف بود ولی استبداد با آن مخالف بود.پس از انقلاب تسلط سیاست بر دانشگاه ادامه پیدا می‌کند اما به صورت و ضروت دیگری. حکومت در ایران پس از انقلاب بزرگ مردمی بود و جهان مدرن بخشی از آن ایدئولوژی بود و نهادهای دانشگاه تحت تاثیر رژیم پادشاهی و وابسته به غرب  نگاه می‌شد و با این رویکرد انقلاب فرهنگی رخ داد. علم را بورژوازی می‌دانستند و آن را در اختیار سرمایه‌داری می‌دانستند و علم برای ایران مناسب نمی‌دانستند و این رویکرد حرف‌ها و بیان‌ها در فضای آکادمیک تاثیر داشت. تعطیلی دانشگاه‌ها و رویکردی تلقی شد که دانشگاه باید استادان انقلابی تربیت کند و یک پایگاه اجتماعی و فرهنگی داشت. عملکرد و آموزش دانشگاه باید انقلابی باشد و برای تحقق این هدف نهادهای علمی باید توسط حکومت اداره شوند.ادارۀ دانشگاه‌ها به‌وسیلۀ وزارت علوم بود. دانشگاهیان در انتخاب مدیر نقش نداشتند و نظام اجتماعی برخی بر اساس این بود با فکر خاصی وارد دانشگاه نشوند و گاهی معیارهای عقیدتی و سیاسی بر علم متقدم شدند. مباحث اسلامی کردن دانشگاه‌ها به قدرت سیاسی جای خود را می‌دهد و در دورۀ آقای احمدی‌نژاد جایگاهی برای دانشگاه‌ها مشخص شد. گزینش استادان و جذب استادان از گروه‌ها منفک شد و به دست کمیتۀ جذب دانشگاه‌ها سپرده شد. ورود به محتوای علم انسانی که چرا نتیجه فلان تحقیق فلان موضوع شد که تحت پیگیری قضایی قرار می‌گیرد. با تغییرات در دورۀ آقای احمدی‌نژاد در آیین‌نامه‌های دانشگاه سیطره بسیار گسترده‌تر شد، دانشگاهیان بسیار حس بی‌امنیتی می‌کنند، خود را سانسور می‌کنند و… که از این مشکلات است.مرگ خانم هاله لاجوردی  یکی از مشکلات علوم انسانی بود و شاید اگر این مشکلات نبود شاید این وضع اسفبار برای ایشان پیش نیاید. شرایطی مثل مهاجرت و… نیز از این نوع مشکلات است. همۀ این رویدادها ناشی از رویکرد نظام سیاسی است. هرچه دولت دخالت کند نهاد ناکارآمدتر می‌شود و برایش مشکلات زیادی پیش می‌آید. برای مصلحت جامعه باید به این مسائل توجه شود و متصدیان حکومت باید بدانند که  قدرت جامعه، توانمندی قدرت علم است.  آزادی دادن به علم، به نفع حکومت نیز است. علم نباید در استعمار قرار بگیرد زیرا نیازمند جامعه علمی توانمندتری داریم.

کلیدواژه‌ها: دانش و سیاست در ایران


نظر شما :