کارآمدی دولتها در مدیریت کرونا
دکتر علی حمیدیزاده (هیئت علمی گروه مدیریت دولتی پردیس فارابی دانشگاه تهران)
دولت یک مفهوم بسیط و گسترده است و برای فهم دقیق آن باید دولت را مورد مطالعه قرار داد و دلایل متعددی برای چرایی مطالعه دولت وجود دارد.
زندگی بدون دولت سخت تصور میشود و در تعاملات روزمره حضور دولت احساس میشود؛ از زمان تولد مأمور ثبتاحوال برای ثبت مشخصات فرد حضور پیداکرده تا زمانی که ما فوت میکنیم بازهم با سازمانهای دولتی سروکار داریم و زندگی ما از ابتدا تا انتها با دولت و سازمانهای مختلف عجین شده است.
دولت نهاد منفعل و بیطرف نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یک نهاد تصادفی نبوده بلکه به تدریج در طول زمان در پاسخ به نیازها رشد کرده است و نمیتوان وجود آن را کتمان و یا چشمپوشی کرد.
با توجه به اینکه دلیل دیگر چرایی مطالعه دولت این است که واژه دولت از پیچیدگی خاصی برخوردار است، این مسئله زمانی بیشتر حس میشود که آن را در کنار مفاهیم دیگر مانند جامعه، جماعت، ملت، حکومت و حاکمیت قرار دهیم واژگانی که بهجای همدیگر نیز به کار میروند.
واژه دولت به معنای ایستادن و وضع پابرجا شکلگرفته و در علوم سیاسی دارای تعابیر مختلفی است و در تعبیر اول مراد از دولت کلیتی متمایز و شخصیتی مستقل است و این تعبیر دولت در حقوق بینالملل عمومی و حقوق عمومی داخلی کارکرد دارد؛ بهعنوانمثال وقتی میگوییم دولت ایران با دولت فرانسه قرار منعقد کرد منظور کلیتی متمایز و شخصیتی مستقل است.
این تعبیر دولت به معنای هیئت حاکم و فرمانروایان به کار میرود، آن را در برابر حکومتشوندگان قرار میدهد و در این تعبیر دولت در مفهوم هیئت حاکم هر سه قوا را در برمیگیرد.
تعبیر سوم از دولت آن را لایه سیاسی قوه مجریه و رده سیاسی فوقانی مانند رئیسجمهور، هیئتوزیران و کابینه وزرا که مجموع اینها واژه دولت اطلاق میشود.
چهار رکن گروه انسانی، قلمرو جغرافیایی، حکومت یا سازمان سیاسی، چیدمان نهادی و در کنار آن وجود حاکمیت صاحباختیار و اقتدار را ارکان لازم و ضروری برای شکلگیری یک دولت معرفی کرد.
دولتها از زمان شکلگیری تا به کنون تکامل را تجربه کردهاند و از ساده به سمت پیچیده شدن حرکت کردهاند و با رشد آگاهی سیاسی مردم و افزایش جمعیت همراه بوده؛ قدرت دولت در برخی حوزهها کاهش و در برخی حوزههای دیگر شاهد افزایش قدرت دولتها بودیم و اینها تغییرات دولتها در طول زمان است.
دولتها در پاسخ به نیازهایی شکلگرفته وظایفی نیز دارند، امینت، نظم و عدالت وظایف ذکرشده برای دولتهای اولی است که شکلگرفتهاند و در اثر تکامل و گستردگی وظایف آنها نیز گسترش پیداکرده است و در کنار وظایف ذکرشده اولیه حفظ و مراقبت از محیطزیست، توسعه متعادل و متوازن در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، مراقبتهای بهداشتی و جلوگیری از انتشار بیماریها بهعنوان وظایف جدید برای دولتها تعریفشده است.
یکی از مواردی که با گسترش وظایف دولت باید دولتها به آن بپردازند، حفظ و مراقبتهای بهداشتی است. با اشاره به واژه کارآمدی، این واژه نیز بسیط است و معانی و مفاهیم متعددی به ذهن متبادر میشود و از ابعاد کارآمدی دولتها کارآمدی اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی است.
مصادیق کارآمدی اخلاقی دولتها زمانی است که بهعنوان مثال شاهد تزکیه دولتمردان و فتح قلوب مردم باشیم، کارآمدی حقوقی زمانی است که حاکمیت قانون وجود داشته باشد. در کارآمدی اقتصادی دولتها میتوان به میزان موفقیت دولتها در اجرای برنامه اقتصاد اسلامی اشاره کرد و توجه به قشر کمدرآمد و پرهیز از فشار به مردم از دیگر موارد کارآمدی اقتصادی دولتها است. شایستهسالاری، وجدان کاری، رسیدگی سریع به امور مردم، فساد زدایی از جمله شاخصهایی هستند که به ما میزان کارآمدی مدیریتی دولت را نشان میدهند. هر جا در این نشست صحبت از دولت میشود منظور همان مفهوم عام و گسترده از دولت است که هر سه قوه را در برمیگیرد، و هر جا که صحبت از کارآمدی میشود مفهوم کلان کارآمدی به معنای موفقیت مدنظر است.
منظور از هستیشناسی توجه به مفروضات ما در مورد واقعیت است، در تئوریهای مدرن، هستیشناسی عینیتگرا است؛ در تئوریهای مدرن قائل به این هستیم که واقعیت یک پدیده بیرونی مستقل از افراد است و همه میتوانند آن را مشاهده کنند و به آن پی ببرند.در هستیشناسی تئوریهای نمادین تصویری قائل به ذهنیت گرایی هستیم واقعیت بهوسیله فرآیندهای شناختی یا نیروهای اجتماعی و فرهنگی تغییر داده میشود، در دسته تئوریهای پستمدرن هستیشناسی مدنظر این است که جهان از طریق زبان ظهور پیدا میکند و زیان سیستمی از علائم ابداعی ما است.
هر چیزی که بتوانیم به آن برچسب بدهیم واقعیت است و زبان به ایدههای افراد جنبه واقعیت میدهد پس یک عامل که باعث میشود واقعیت شکل بگیرد زبان است.
پارادایم مدرن در بازه زمانی 1900 تا 1950 و در پارادایم نمادی-تصویری از 1950 تا 1980 حاکم بود؛ پارادایم پستمدرن از سال 1990 به بعد در تئوریهای حوزه مدیریت حکمفرما بود.
تئوریهای موجود مدیریتی تحت تأثیر پارادایم پستمدرن است وقتی از صحبت از ناکارآمدی میکنیم دیگر نمیتوان آن را بهعنوان یک واقعیت عینی در نظر گرفت؛ کارآمدی یک واقعیت ذهنی ساخته زبان است.
وقتی صحبت از کارآمدی مبتنی بر پارادایم پستمدرن میکنیم با یک واقعیت محض روبهرو نیستیم؛ کارآمدی را میتوان از منظرهای مختلف موردبحث قرار دهیم.
وقتی صحبت از کارآمدی میشود شهروندان میتوانند برداشت منحصربهفرد در مورد کارآمدی دولت داشته باشند و این برداشت آنها میتواند متفاوت از برداشت نهادها و سازمانهای دولتی باشد؛ گروهها و احزاب سیاسی هم میتوانند برداشت و تلقی متفاوتی از کارآمدی داشته باشند؛ کارآمدی حتی میتواند توسط سازمانها و نهادهای بینالمللی به نحو متفاوتی تلقی شود چون در ملاحظات هستیشناسی گفتیم که کارآمدی یک واقعیت است که تحت تأثیر برچسبهایی است که ما به آن میدهیم.
از کارآمدی دولتها برداشتهای متعددی میشود و ما نمیتوانیم در حال حاضر یک برداشت را بهعنوان برداشت صحیح معرفی کرد، بیان کرد: هرکسی از ظن خودش کارآمدی را برداشت میکند و این یک پدیده پیچیده است که اتفاقنظر روی آن وجود ندارد. کارآمدی را میتوان از زوایا و منظرهای متعددی میتوان مور بررسی قرارداد و ما در این نسبت به دنبال سنجش و اندازهگیری کارآمدی دولتها در مواجه با کرونا نیستیم؛ بنده میخواهم یک مرحله قبلتر از آن به سؤال کارآمدی دولت چگونه تعریف میشود پاسخ دهیم.
وقتی با آدمهای مختلف در تعامل هستیم میتوان به ادراک آنها از کارآمدی دولت پی برد مثلاً اگر دقت کرده باشید سازمان بهداشت جهانی فعالیتهای دولت ایران را در مدیریت کرونا تحسین کرد و این برداشت سازمان بهداشت جهانی است و بهطور روزمره از طریق اخبار دریافتی و برقراری تعاملات میتوانیم کارآمدی را از منظرهای متعدد لمس کنیم.
با توجه به کارآمدی دولت از منظر تئوریهای مدیریتی دولتی لازم است نگاهی به سیر تطور تئوریهای مدیریت دولتی داشته باشیم، و تئوریهای مدیریت دولتی از زمان شکلگیری تا زمان حال را در قالب پارادایمهای مختلف به شما معرفی کنیم.
اولین پارادایم در عرصه مدیریتهای دولتی، پارادایم اداره امور عمومی سنتی است که عوامل متعددی باعث شکلگیری آن شد و پارادایم مدیریت دولتی مبتنی بر بروکراسی وبر و نظریه جدایی اداره از سیاست توسط ویلسون است و معتقد بر تصدیگری دولت است، و در این پارادایم قائل به این هستیم که در مدیریت دولتی باید اصل بر بیطرفی سیاسی، حاکمیت بروکراسی، کنترل و پاسخگویی سلسله مراتبی، تمرکز بر کارایی عقلانیت، جدایی سیاست از اداره باشد و در اینجا به مردم بهمنزله اربابرجوع نگاه میشود و پارادایم غالب بر فضای تئوریهای مدیریت دولتی این پارادایم امور عمومی سنتی بود.
در سال 1968 دوایت والدو به همراه تعدادی از شاگردانش طی یک کنفرانس و اجلاس شرایطی را ایجاد کنند تا تغییراتی در رسته مدیریت دولتی ایجاد شود و از مسیر نامناسبی که در حال طی کردن است رهایی پیدا کند. مطالب این اجلاس بهسوی اداره عمومی جدید به چاپ رسید و زمینهساز شکلگیری یک پارادایم جدید در شکلگیری مدیریت دولتی شد و همانجا مقرر شد هر 20 سال این اجلاس برگزار شود تا جهتگیریهای رشته مدیریت دولتی تغییر پیدا کند.
با توجه به اینکه پارادایم مدیریت دولتی نوین یکی از مناقشه برانگیزترین پارادایمها بود و پایههای نظری این پارادایم مبتنی بر علم اقتصاد، تئوری انتخاب عمومی بود، در مدیریت دولتی نوین شعارهایی داده میشد که دولتها هرچقدر فربه باشند انعطافپذیری آنها کمتر است و نمیتوانند به تغییرات بهخوبی پاسخ دهند و به همین دلیل با شرایط کوچکشدن دولتها را فراهم کنیم و در این مدیریت دولتی نوین تمرکز بهجای فرآیندها بر ستادها و خروجی، برونسپاری، خصوصیسازی، افزایش رقابت، کاهش اندازه دولت است.
و با توجه به اینکه در مدیریت دولتی نوین اعتقاد بر این است که دولت باید مانند فانوس دریایی راهبری کند و وظیفه دولت تصدیگری نیست، و نقدهای زیادی بر مدیریت دولتی نوین وارد بود و اعتقاد داشتند منجر به تضعیف پاسخگویی سیاسی، کاهش شفافیت، افزایش فساد شده است و علیرغم ادعاهای زیاد این پارادایم نقدهای زیادی به آن وارد میشد و در پاسخ به انتقادهای مدیریت دولتی نوین، شاهد شکلگیری پارادایم خدمات عمومی نوین با شعار خدمت به مردم بودیم.
خدمت به شهروندان بهجای راهبری، ارزش قائل شدن برای مردم، جستوجوی منفعت عامه، راهبردی اندیشیدن و دموکراتیک عمل کردن ازجمله ویژگیهای نظریه خدمات عمومی نوین است.
در مدیریت کرونا اگر بخواهیم مبتنی بر پارادایمهای مدیریت دولتی کارآمدی را بررسی کنیم، در پارادایم اداره امور عمومی سنتی مهم تبعیت از قانون است و اگر دولت قانون را رعایت کند در مواجهه با بحران ناشی از کرونا کارآمد عمل کرده است.
در پارادایم مدیریت دولتی نوین میگوییم دولت کارآمد دولتی است که در مدیریت کرونا بتواند ارزشهای بازار را حفظ کند و از منظر خدمات عمومی نوین دولت کارا آن است که بتواند منفعت عامه را حفظ کند.
با توجه به جدیدترین پارادایم در حوزه مدیریت دولتی با عنوان مدیریت ارزش عمومی وظیفه مدیریت دولتی حفظ و نگهداشت ارزشهای عمومی در جامعه است.
خدمات و رهاورد ازجمله ارکان ارزش عمومی است مثلاً جمعآوری زبالهها توسط شهرداری یک خدمت است و رهاورد آن میتواند ارتقا سطح بهداشت در شهرها باشد. ضمن اینکه رکن دیگر اعتماد، مشروعیت و اطمینان است، اگر به دولتی اعتماد وجود نداشته باشد هر خدمتی ارائه کند و هر رهاوردی جاری شود منجر به شکلگیری ارزش عمومی نمیشود؛ برای خلق ارزش عمومی باید اعتماد بیافرینند و مشروعیت و اطمینان در بین مردم داشته باشند.
دولتها در زمان بروز بحرانها آنچه در زمان آرامش کاشتهاند درو میکنند، و در بررسی کارآمدی دولتها در مواجه با بحران کرونا، زمانی میتوانیم بگوییم کارآمد هستند که بتوانند خلق ارزش کنند و خلق ارزش زمانی است که اعتماد شهروندان را جلب کرده باشند؛ اگر اعتماد نباشد هر تلاشی انجام دهند منجر به خلق ارزش نخواهد شود و اگر دولتی نتواند خلق ارزش کند در مواجهه با پدیده کرونا کارآمد عملنکرده است.
نظر شما :