تاب‌آوری، سپری محافظ در برابر آسیب‌های روانی

دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس و رفتارشناس
۲۲ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۲ کد : ۲۹۶۳۷ دیدگاه
تاب‌آوری، سپری محافظ در برابر آسیب‌های روانی

ما با پدیده‌ای با عنوان الگو‌های رفتاری مواجهیم به این معنا که رفتار انسان براساس خصوصیات و لایحه‌های پیچیده‌ای که در درونش وجود دارد شامل افکار، نگرش، باور‌ها و اعتقادات و... بروز می‌یابد. اگر این موارد را به درستی شناخته و بدانیم نقاط قوت و ضعف ما چیست و چه مواردی می‌تواند به ما آسیب بزند رفتار‌های پخته‌تری خواهیم داشت که میزان رنج‌های ما را تاحدود زیادی کاهش می‌دهد.ما در تاب آوری اجتماعی بر اساس توانایی‌هایمان مواردی که توام بافشار، استرس، ناراحتی و آشفتگی، پرخاشگری و هیجانات ناخواسته هستند را مدیریت می‌کنیم و میزان افسردگی، فشار و استرس وارد بر خودمان را کاهش می‌دهیم. در نتیجه تاب‌آوری عزت نفس شکل می‌گیرد و ما انسان‌های مقاوم‌تری می‌شویم و در بدترین شرایط روحی و روانی هم آسیب‌پذیر نخواهیم بود.بنابراین وقتی ما خودمان را در معرض قضاوت دیگران قرار می‌دهیم باید این را بدانیم که آیا تکانش‌هایی که بعد از آن رخ می‌دهد خارج از توان و مدیریت ما هست یا خیر. یعنی باید بر این نکته واقف باشیم که چه میزان از این تکانش‌ها را می‌توانیم بپذیریم یا نمی‌توانیم.بی‌توجهی یا بی‌مهری نسبت به افراد منجر به طلاق و طلاق‌های عاطفی می‌شود. دراین وضعیت یک فرد در جامعه ما به واسطه شخصیت نمایشی که دارد و به واسطه دیده شدن مورد توجه و قضاوت قرار می‌گیرد. او ابتدا به واسطه سال‌ها فعالیت در رسانه و به دلیل بسیاری از مولفه‌های مثبتی که دارد مورد تحسین قرار می‌گیرد. اما بعد به علت اتفاقاتی از این مرکز توجه بودن دور و با مشکلاتی مواجه می‌شود این مساله تنها معطوف به خانم آزاده نامداری نیست و درباره بسیاری از بازیگران و ورزشکاران و ... نیز صدق می‌کند.
وقتی فردی که سال‌ها مرکز توجه بوده، از این فضا دور و واردی فضایی آرام و بدون هیاهو در زندگی می‌شود به تدریج استرس‌ها، نگرانی‌ها، احساس طردشدگی و آنچه موجب نابه سامانی درونی می‌شود در او بروز کرده و کم کم دچار افسردگی می‌شود.گاهی قضاوت نسبت به یک فرد شناخته شده تبدیل به هتک حرمت می‌شود، همه ما یک محدوده شخصی داریم، وقتی زوایای زندگی یک فردی پررنگ شده و بیش از اندازه مورد توجه قرار می‌گیرد. استرس‌ها و افسردگی‌ها و درهم تنیدگی‌هایی که فرد در درون خودش با آن‌ها درگیر است ظاهر می‌شوند. این فرد دچار بی‌خوابی، استرس و ناتوانی می‌شود چرا که نمی‌تواند به هجمه وارد شده پاسخ دهد. اگر هم پاسخ دهد بازخورد‌های دیگری را به دنبال دارد. این مشکلات فرد را در تمام لحظات زندگی دنبال می‌کنند.
ما افرادی را در کنارمان داریم که بسیار موفق بوده و جایگاه اجتماعی خوبی هم دارند، آن‌ها ظاهرا هرآنچه برای کیفیت زندگی لازم است را دارند، اما مردم جنبه‌های ذهنی و پس زمینه‌ای که درون چینین فردی هست و ما در جلسات روانکاوی به آن‌ها پی می‌بریم را نمی‌شناسند.
 
وقتی ما دچار تنش‌های می‌شویم که اصطلاحا به آن حمام روانی می‌گویند به مشاوره و روانشناس مراجعه می‌کنیم تا بتوانیم خودمان را تخلیه و بسیاری از آشفتگی‌ها را از خودمان دور کنیم و به زندگی صحیح زندگی بازگردیم اگر این اتفاق رخ ندهد فرد شروع به انتقام گرفتن از خود و خود انتقادی می‌کند، فرد عزت نفسش را زیر سوال می‌برد و هیجانات منفی، خستگی، ناامیدی، بی‌اشتهایی، بی‌میلی، از دست دادن معنی زندگی، میل به تنهایی، دوری کردن از تجمعات، عدم توانایی در گرفتن تصمیمات درست، عدم تمرکز و... در وی بروز می‌یابد. در این حالت شرایط روحی ما از یک معضل روانشناسی به سمت معضل روانپزشکی می‌رود و نیازمند مصرف دارو می‌شود. دارو‌هایی که مصرف آن‌ها نیز عوارضی به دنبال دارد.
خودکشی، رفتاری ناگهانی نیستشکل‌گیری مساله خودکشی در ذهن فرد ناگهانی نیست. فرد بار‌ها به این قضیه فکر کرده است بدون آنکه کسی به آن پی برده باشد مگر فردی که بگوید من خودکشی می‌کنم که این موضوع بسیار خطرناک است. وقتی فردی این موضوع را ابراز می‌کند یعنی به آن فکر کرده و باید مورد بررسی و کنترل قرار بگیرد. وقتی افرادی مانند خانم نامداری در این شرایط قرار می‌گیرند حتما باید از مشاوره و روانشناس استفاده کرده و از توجه و حمایت عاطفی بیشتری هم برخوردار شوند. چنین فردی نباید تنها در خانه بماند. بسیاری از مسائل در این حوزه هستند که ما از کنار آن‌ها بسیار عادی گذر می‌کنیم درحالیکه می‌توانند منجر به یک تصمیم ناگهانی شوند.وقتی یک فرد تنهاست و همه ابزار لازم مانند دارو را در کنار خود دارد زمینه خودکشی برای وی بیشتر و راحت‌تر فراهم است. هرچقدر که شرایط فرد برای خودکشی کمتر مهیا باشد باعث می‌شود که فرد این امکان را داشته باشد که با یک اتفاق خوشایند، یک خبر خوب و هر مساله مطلوبی از خودکشی پشیمان شده و نظرش تغییر کند. انسان موجودی شگفت‌انگیز، پیچیده و قدرتمند است به شرط آنکه بداند در چه شرایطی قرار دارد و اگر از این موضوع آگاه نباشد در جریان سیلی میفتد که او را با خود خواهد برد.باید به علائم و شواهد توجه کرد. مثلا درباره افسردگی وقتی مشاهده می‌کنیم فردی از بیماری افسردگی رنج برده و دارو مصرف می‌کند و حتی در مصرف دارو زیاده‌روی می‌کند، دوست دارد تنها باشد، تعاملات اجتماعی خود را کاهش داده و مانند گذشته به خودش توجه نمی‌کند. وقتی همه این علائم رو مشاهده می‌کنیم در فرد می‌تواند علامت هشدار باشد.البته باید به این موضوع توجه کرد که همه ما مردم در کشورمان در برابر یکدیگر مسئولیت داریم. شاید یک فرد به دلیل یک هیجان رفتاری اشتباه بروز دهد، اما نباید آن را بیش از اندازه قضاوت کنیم و کل حیثیت و شخصیت یک فرد را مورد سوال قرار داده و شرایط را برای او سخت و تلخ کنیم. قضاوت کردن، مورد تمسخر قرار دادن، نکوهیده حرف زدن درست نیست. نباید به راحتی تحت تاثیر فضای مجازی و جوسازی‌ها قرار گرفت و هر مطلبی را اشتراک‌گذاری کرد.خانم نامداری به عنوان یک دختر، همسر و مادر در جامعه ما درگذشت، آیا خانواده و به‌ویژه فرزند کوچک او از پس فشار‌های روانی که برایشان ایجاد شد برمی‌آیند. آیا به ابعاد روانی که رفتارمان ایجاد می‌کند و آسیب‌هایی که به کلیت یک خانواده می‌زنیم توجه می‌کنیم؟ به عنوان مثال بعد از فوت خانم نامداری موضوع بارداری او مورد قضاوت مردم قرار گرفت در حالی که در اثر مصرف دارو و استرس و افسردگی شکل ظاهری فرد هم تغییر می‌کند، اصطلاحا می‌گویند فرد پف می‌کند. درحالیکه وقتی فرد مورد توجه قرار دارد به تغذیه، ورزش و مسائل فردی خود اهمیت می‌دهد. اما وقتی این قالب تغییر کند سبک زندگی و نوع تغذیه و نوع گفتار و تعاملات اجتماعی فرد هم تغییر می‌کند.
جامعه ما به شدت خشن و نامهربان شده است،ما خیلی راحت همدیگر را از بین می‌بریم، اما همه این رفتار‌ها باعث آلوده شدن فضایی می‌شود که همه ما در اتمسفر آن زندگی می‌کنیم. فرزندان ما در همین فضا رشد می‌کنند چنین فضایی به خستگی و ناامیدی بیشتر ما کمک می‌کند، به از بین رفتن آرامش روانی ما دامن می‌زند این فضا را خودمان درست می‌کنیم و تا نخواهیم هم اصلاح نمی‌شود. یک مرگ یک اتفاق ممکن است افراد دیگری را هم به تکرار آن اتفاق تشویق کند، آیا ما در برابر آن افراد دیگر هم مسئولیت داریم؟
در ایجاد تنش برای خانم نامداری و افرادی مانند او همه نقش داریم، قضاوت و نقد باید منصفانه و همراه با ادب باشد، در حال حاضر ما به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم اقتصادی، احتماعی، فرهنگی و ... هیچ یک از شاخص‌های مهم زندگی را نداریم و هیچ زیربنایی برای زندگی شایسته را نداریم، اما حداقل می‌توانیم در شرایط سخت به یکدیگر کمک کنیم.

کلیدواژه‌ها: آسیب های اجتماعی آسیب‌های روانی


( ۱ )

نظر شما :