تأملی بر معضل اجتماعی "بیکاری" فارغ‌التحصیلان دانشگاهی

علی شیرین آبادی، (کارشناس ارشد برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی)— تقی رحیمی، (کارشناس ارشد جمعیت شناسی)
۲۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۴:۱۶ کد : ۲۹۷۶۳ دیدگاه
تأملی بر معضل اجتماعی "بیکاری" فارغ‌التحصیلان دانشگاهی

یکی از پیامدهای ناگوار توسعه کمّی و بدون ضابطه دانشگاه‌های کشور در دهه‌های اخیر، معضل بیکاری بسیاری از جوانان فارغ التحصیل دارای مدارک دانشگاهی است. اجرای سیاست توسعه و افزایش تعداد صندلی‌های دانشگاه‌ها در قالب دانشگاه‌های سراسری، آزاد، پیام نور، علمی کاربردی، غیر انتفاعی و مؤسسات مختلف آموزشی، سبب پذیرش و ورود تعداد بسیاری از داوطلبان دختر و پسر در رشته‌های گوناگون با رؤیای اشتغال در مشاغل با درآمد و منزلت بالا به این دانشگاه‌ها گردیده است. با گذشت زمان شواهد حاکی از آن است که اجرای این گونه سیاست آموزشی نه تنها نتوانسته است رؤیاهای جوانان را تبدیل به واقعیت سازد بلکه جوانان پس از فراغت از تحصیل با مانع مستحکم بیکاری در مسیر تحقق رؤیاهای خویش روبرو گردیده‌اند. آن زمان که از نگاه سیاست‌گذاران و مجریان آموزشی کشور، وجود تحصیل کردگان دانشگاهی یک حُسن و مزیت برای اقتصاد کشور تلقی می شد، کمتر کسی این نگرانی را در سر داشت که اجرای این قبیل برنامه‌ها پیامد ناگوار بیکاری را گریبان بسیاری از خانواده‌ها و به خصوص جوانان می کند. به نظر می‌رسد اگر مسئولین و سیاست‌گذاران، نگاهی علمی و توام با واقع بینی نسبت به این قضیه داشتند، شاید هیچ‌گاه چنین معضل بزرگ اجتماعی به وجود نمی آمد.
با قدری تأمل و تعمق در این مسأله درمی‌یابیم که از یک طرف خروج بسیاری از جوانان فارغ التحصیل از دانشگاه به عنوان نیروی کار جدید و از طرف دیگر نیازهای بازار کار عملاً سبب بروز عدم توازن بین بازار کار و نیروی انسانی تحصیل کرده گردیده است. زیرا بازار کار، نیروی کار با مهارت کافی، توانمند و مجرب را طلب می‌کند، در حالی که اکثر  فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت‌های کافی و بازدهی کم جهت اشتغال در مشاغل مورد نیاز هستند که این پیامد، محصول عدم نگاه و بینش کیفی به مسأله آموزش از سوی متولیان امر بوده است. این موضوع سبب بیکاری صدها هزار نفر با مدارک تحصیلی دانشگاهی در جامعه گردیده است که سالانه بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود.
در برخی از رشته‌های دانشگاهی مشاهده می‌گردد که کشش و نیاز بازار کار آن قدرها نیست که تمام فارغ التحصیلان را جذب خود نماید و اغلب این رشته ها در گروه‌های علوم انسانی و علوم پایه جای می‌گیرند که ارائه آن‌ها در دانشگاه‌ها صرفاً به صورت نظری و بدون آموزش مهارت‌های خاص به دانشجویان این قبیل رشته‌ها صورت می‌گیرد. امروزه بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی را مشاهده می‌کنیم که به مشاغل کاذب و غیر مرتبط با رشته تخصصی خود روی می‌آورند و یا در صف آزمون‌های استخدامی برای تصدی مشاغل دولتی قرار می‌گیرند. این در حالی است که هر ساله تعداد ردیف‌های استخدامی دولتی برای جذب نیروهای جدید آن قدر کم است که از بین هزاران شرکت کننده این آزمون‌ها فقط تعداد محدودی آن هم با گذراندن مراحل سخت جذب مشاغل دولتی می گردند.
بیکار ماندن جوانان تحصیل کرده سبب بروز حالات افسردگی، بی هدفی، ناامیدی، بی انگیزگی و بی ارزشی برای این قبیل افراد می‌گردد. زیرا کار و شغل از جمله موقعیت‌هایی است که سبب ایجاد انگیزه، خلاقیت، هویت در بین افراد می شود و تا زمانی که جوان بیکار باشد، سعی در انزوا و عدم حضور در میان خانواده و اجتماع می کند و این حالات می‌تواند زمینه ساز گرایش به آسیب‌هایی همچون اعتیاد را نیز در پی داشته باشد.
در پایان اگر سیاست‌گذاران و متولیان امر آموزشی، به جای توسعه صرفاً کمّی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی مختلف، همت و کوشش خود را متمرکز بر تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآفرین در قالب آموزش‌های فنی و حرفه‌ای می‌نمودند و دانشگاه‌ها نیز متناسب با نیازهای موجود اقدام به پذیرش دانشجو می‌کردند هم‌اکنون به جای این که شاهد جمعیت بی شماری از بیکاران تحصیل کرده باشیم، تعداد زیادی از افراد شاغل در مشاغل فنی و تولیدی و صنعتی را مشاهده می‌کردیم که هم اقتصاد کشور و هم خانواده‌ها و جمعیت جوان کشور از آن نفع می‌بردند.

کلیدواژه‌ها: دیدگاه


( ۱ )

نظر شما :