کودک همسری یا کودک آزاری؟

مهدی بهزادی- مدرس دانشگاه
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۳۰۳۵۹ دیدگاه
کودک همسری روایت کودکانی است که هنوز از لالایی مادر به قدر کافی بهره نبرده‌اند اما باید برای فرزندان خود لالایی بخوانند؛ کودکانی که یک شبه کوله بار سنگین بزرگسالی را بر دوششان می‌گذارند و آنان را بدون مهارت و آموزش در جاده زندگی بدرقه می‌کنند.
کودک همسری یا کودک آزاری؟

در کنوانسیون حقوق کودکان، سنین کمتر از ۱۸ سال به عنوان کودکان یک جامعه محسوب می‌شوند و به همین دلیل نیز هر رفتاری که به اراده کودک یا دیگری موجب خلال در رشد طبیعی کودک شود، قابل قبول نبوده و ممنوع اعلام شده است.
ابتدا قانون‌گذار با توجه به قوانین حمایتی از خانواده‌ها، حداقل سن ازدواج در دختران را ۱۸ سال و برای پسران ،۲۰ سال تعیین کرده است، ولی این قانون در سال ۱۳۶۱ به حداقل سن ۹ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران تغییر یافت که نگرانی و اعتراض نهادهای مدنی و حمایت از خانواده را به دنبال داشت به طوری که مجدداً شاهد تغییر این قانون در سال ۱۳۸۱ مبنی بر تعیین ۱۳ سال به عنوان حداقل سن ازدواج دختران و ۱۵ سال برای حداقل سن ازدواج پسران بودیم.
متاسفانه قانون‌گذار ازدواج کمتر از سن تصویب شده در مجلس را هم کاملاً ممنوع اعلام نکرده و ازدواج دختران در سنین کمتر از ۱۳ و پسران کمتر از ۱۵ سال نیز به سه شرط «رضایت ولی، مصلحت کودک و سوم تشخیص دادگاه مبنی بر منفعت کودک در ازدواج» مجاز دانسته است.
افراد در سنین زیر ۱۸ سال به تکامل جسمی و روحی لازم نمی‌رسند، در قانون مصوب ازدواج کودکان، رشد عقلی و روحی آنها در نظر گرفته نشده و به دنبال این مصوبه شاهد ثبت آمارهای نگران کننده از ازدواج‌ و طلاق کودکان زیر ۱۸ سال در کشورمان هستیم.
طبق آمارهای موجود، حدود ۱۸ درصد از ازدواج‌های ایران مربوط به دختران زیر ۱۸ سال و حدود پنج درصد از این ازدواج‌ها مربوط به دختران کمتر از ۱۵ سال رخ داده است و پیامدی که از این اتفاق انتظار می‌رود افزایش آمار طلاق است، به طوری که بیشترین آمار طلاق در ایران مربوط به استان های سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی است.
تعداد ازدواج دختران کمتر از ۱۸ سال در سه ماهه اول سال گذشته هفت هزار و ۳۲۳ نفر می‌باشد.  
طی این مدت حدود ۳۴۶ نوزاد از مادران زیر پانزده سال و ۱۶ هزار نوزاد از مادران ۱۶ تا ۱۹ سال ثبت شده و همچنین یک دختر کمتر از ۱۰ سال نیز در همین مدت ازدواج کرده است.
فرهنگ و سنن اشتباه در جوامع سنتی که معتقد بر ازدواج زودهنگام دختران هستند از علل موثر بر کودک همسری است. حتی در برخی موارد این سنت غلط به گونه‌ای در جامعه جا افتاده است که برای دختران امری ملزم و انکارناپذیر است و به عنوان سرنوشت این کودکان تلقی می‌شود.
در جوامعی که تزلزل فرهنگی وجود دارد نیز اصطلاحات نادرست کلامی که برای دختران بالای ۱۶ سال به کار می‌رود مانند ماندگی و ترشیدگی، باعث می‌شود که دختران برای رهایی از بار این الفاظ، کودک همسری را برگزینند.
مشکلات مالی نیز از عواملی است که گاهاً باعث می‌شود خانواده‌ها به دختران خود مانند یک کالا نگاه کنند و با این دیدگاه، دختر خود را از طریق امر ازدواج به فروش برسانند که غالباً این رسم غلط را در کشورهای همسایگان شرقی و حتی نواحی مرزی ایران با این کشورها شاهد هستیم، به این گونه که دختران را در سنین بسیار پایین در ازای مبلغی می‌فروشند و پس از چند سال ناگزیر به ازدواج با فرد خریدار که در مواقعی اختلاف سن آنها به چندین دهه می‌رسد، هستند.
دیدگاه جنسیتی نسبت به دختران با این تصور که دختر همانند پسر نمی‌تواند مخارج خانواده را تامین کند، عمده علت فروش دختران از سوی برخی خانواده‌ها در این مناطق است و در مواقعی هم دختران برای تامین مالی خانواده‌ی معتاد خود به قاچاقچی فروخته می‌شود و بعضا نیز قربانی قماربازی و بدهکاری خانواده می‌شوند.
در برخی خانواده‌هایی که پدرسالاری وجود دارد نیز دختران جایز به انتخاب همسر آینده خود نیستند و همین نیز مزید علتی برای ازدواج نادرست آنان در سنین کم است.
تداخل عقاید مذهبی و مد نیز از علل کودک همسری است که با افزایش رسانه‌های جمعی همانند اینترنت و شبکه‌های اجتماعی که باعث گسترش ارتباط بین دختران و پسران شده و علاوه بر آن ورود بانوان به عرصه تحصیل، دانشگاه و بازار کار باعث شده که خانواده‌های مذهبی همواره نگران ارتباط فرزند خود با غیرهمجنسش در اجتماع باشند و برای رهایی از این تنش حاضرند به ازدواج زودهنگام فرزند خود روی بیاورند.
در برخی موارد نیز اگر خانواده‌ها متوجه ارتباط دختر خود با پسری شوند، بدون در نظر گرفتن میل باطنی و نظر فرزند خود، سعی بر ازدواج سریع‌تر دخترشان دارند.
کودک‌همسری با هر علتی می تواند باعث بروز مشکلات جسمی و روحی برای این سنین به خصوص دختران شود،دخترانی که اغلب در سنین پایین ازدواج می‌کنند، با توجه به کامل نشدن آناتومی رشد جسمی بدن دچار مشکلات اساسی می‌شوند که به دنبال آن شاهد بروز استرس و ترس در آنها نیز خواهیم بود.
طبیعتاً مشکلات روحی ایجاد شده از این نوع ازدواج، به مراتب نگران‌کننده‌تر و آسیب‌زاتر از مشکلات جسمی است که مهمترین رویداد آن افسردگی است.
از طرفی همسر و مادر شدن با وظایف و مسئولیت‌هایی همراه است که مختص سن و سال خاصی نیست و همواره با تنش و استرس برای بانوان همراه است لذا اگر این اتفاق در سنین پایین برای دختران اتفاق بیافتد، استرس حاصل از همسر بودن و مادر شدن چندین برابر خواهد بود زیرا این افراد، دوره‌ی تکامل کودکی را که دوره‌ای همراه با آموزش و تجربه است را سپری نکرده‌اند و هنوز در برابر آسیب‌ها و مسئولیت‌ها از پختگی لازم برخوردار نیستند.
گذراندن دوران کودکی برای هر انسانی الزامی است تا بتواند در برابر مشکلات آینده مقاوم و مستقل باشد، عموماً در ازدواج‌هایی که زن و مرد، هر دو کودک همسر هستند، در خانواده استحکام و استقلال حاکم نیست و پس از گذشت زمان، زن و مرد چون دوران کودکی را تجربه نکرده‌اند، از مشکلات سر باز زده و تمایل دارند اتفاقاتی را که در دوران کودکی تجربه نکرده‌اند را لمس کنند.
بازگشت این افراد پس از گذشت زمان به کودکی باعث می‌شود که زن و مرد سعی کنند تا ارتباط و تفریحات دوران مجردی را سپری کنند و برای مدتی زندگی متاهلی را کنار گذارند.
: افسردگی‌های ناشی از احساس درماندگی و ناتوانی از انجام ندادن وظایف و همچنین ناهماهنگی در مسائل زناشویی که باعث نزاع بین زن و مرد می‌شود، از عواملی است که ایجاد افسردگی را در کودک‌همسران تشدید می‌کند.
اختلافاتی که بر اثر نزاع‌ها، سنگینی مسئولیت‌ها و عقده‌ی سپری نکردن دوران کودکی به وجود می‌آید باعث می‌شود که کودک همسران زیادی روی به طلاق بیاوند، فقط در سه ماهه اول سال ۱۳۹۹، آماری با تعداد ۱۳۱ مورد طلاق در سن زیر ۱۴ سال و دو هزار و ۶۵۰ مورد طلاق برای سنین ۱۴ تا ۱۹ سال ثبت شده است.
از مهمترین دلایل افزایش این آمار در بین کودک همسران، تغییر سلایق و معیارهای کودک براساس تغییر سن است که باعث اختلاف بین زوجین خواهد شد.
این کودکان بزرگ یا بزرگان کودک نه تنها در بعد شخصی ضررهای جبران‌ناپذیری برای خود و خانواده‌هایشان به همراه دارند بلکه در بعد اجتماعی با افزایش طلاق‌های زیر ۱۸ سال باعث زیاد شدن کودکان بی‌سرپرست، بدسرپرست و زنان مطلقه خواهند شد و همچنین از آن جایی که برخی از ازدواج‌ها به صورت رسمی صورت نگرفته و در سازمان ثبت احوال به ثبت نرسیده‌اند و پس از مدت‌ها و سال‌ها در دفاتر ثبت می‌شوند، شاهد افزایش آمارهای غیر رسمی خواهیم بود.

کلیدواژه‌ها: دیدگاه کودک همسری


( ۲ )

نظر شما :