تجملگرایی یا فقر فرهنگی؟
مریم صفآرا (روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س))
یکی از مظاهر حقیقی انسان که میتوان به وسیله آن به ارزیابی کمال و شرف واقعی وی پرداخت، شناخت افکار او است. بر این اساس، همه رفتارها و گفتارها از سطح شناخت و میزان افکار فرد نشأت میگیرند، به عبارتی دیگر هر اندازه قدرت تفکر و سطح شناخت انسان بیشتر باشد به همان اندازه رفتارهای او بالغانهتر است.ریشه تجمل گرایی در سطح افکار و نوع بینش آدمی است، چنانچه افکار و نگرش انسان به اندازه کافی رشد کرده باشد، محتویات آن نیز معقول و اصیل خواهد بود و دیگر جایی برای تجمل گرایی و مانند آن نخواهد ماند.برخی ضعفهای روانی در انسان میتواند منجر به رفتارهای غیر منطقی، غیر اصولی و افراطی همچون تجمل گرایی شود. در حقیقت تجمل گرایی، پاسخی افراطی و نادرست به ضعفهای روانی، معنوی و اجتماعی انسان است.بدون شک انسانی که در همه شاخصههای سلامت به ویژه سلامت روانی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی از وضعیت متعادل و حتی متعالی برخوردار باشد، در سبک زندگی اش جایی برای انتخاب و حتی پرداختن به تجمل گرایی باقی نمیماند.
ضعف اعتماد به نفس، اعتماد به نفس کاذبِ همراه با تقویت ظاهر زندگی در قالب تجمل گرایی، هویت رشد نایافته شخصی و اجتماعی، ارتباطات رشد نایافته اجتماعی، عدم بلوغ فکری و شناختی، عدم خود رضایت مندی و ضعفهای معنوی و غیره، مشکلاتی در سلامت انسان هستند که میتوانند منجر به رفتارهای نابالغانهای همچون تجمل گرایی شوند. در صورت تکرار رفتار ناپسند تجمل گرایی، این مشکلات تقویت شده و سیکل معیوبی از ضعفهای روانی در سلامت روان انسان را موجب میشود.تجمل گرایی در سه وضعیت غیر متعادل، غیر متعارف و غیر متعالی امکان بروز مییابد، گاه انسان برای جبران ضعفهای درونی - روانی خویش، پاسخ افراطی و غیر متعادل به تأمین نیازهای واقعی خودش میدهد که به شکل تجمل گرایی ظهور میکند.
گاهی انسان در روابط اجتماعی به جای انتقال اندیشه و عواطف و تمرکز بر بایدهای ارتباطی-اجتماعی، برای جبران بی معنایی حاکم بر زندگی اش، بیکاری و یا حتی اوقات فراغت، با هدف اثبات بزرگی و منزلت خود، به تجمل گرایی روی میآورد، اما متاسفانه هر چه بیشتر در این مقوله پیش میرود نه تنها رضایت واقعی حاصل نمیشود، بلکه بیشتر دچار سرگشتگی شده، افراد از پیرامونش متواری میشوند و سلامت اجتماعی اش دچار آسیب میشود. آسیبهایی که پیشتر مطرح شد، آسیبهای شخصی است، اما بدون شک به سبب تعامل انسان در دایره خانواده و نیز اجتماع، اثر رفتارهای وی در حوزهها نیز دیده خواهد شد.
در نهاد خانواده نوع نقشها و انتظاراتی که افراد یک خانواده نسبت به یکدیگر دارند و طرز رفتار بر اساس آنها، تعیین کننده سلامت خانواده و روابط است. از آن جایی که تجمل گرایی زمان زیادی را از فرد میگیرد و تمام اوقات اصلی و اوقات فراغت وی را پر میکند، به اندازه کافی تعامل سازنده برقرار نمیکند و رفته رفته اطرافیان را به لحاظ روانی دچار خستگی و دل زدگی میکند.
یکی از اثرات نامطلوب دیگر این ویژگی در نظام خانواده، اثرات منفی اقتصادی است، فرد یا افرادی از خانواده که به نوعی درگیر این ویژگی نامطلوب میشوند، تمرکز اصلی مخارج خانواده را از محور واقعی خارج کرده و خانواده را دچار مشکلات اقتصادی میکنند که البته تاثیر آن در حوزه روابط خانوادگی هم منعکس خواهد شد، به این صورت که غفلت عاطفی از سایر اعضای خانواده، کاستی در تعاملات رفتاری و تنشهای ارتباطی به وجود خواهد آمد.تجمل گرایی در اجتماع نیز اثرات نامطلوبی به جا میگذارد،ارائه الگوی رفتاری نادرست از استانداردهای واقعی در سبک معیشتی، ایجاد توهم بدبختی در افرادی فرودست که از قضا از سطح شناخت و تفکر رشد یافتهای هم برخوردار نیستند، از دست دادن فرصت تعاملات واقعی اجتماعی و مواردی از این دست، آسیبهای ناشی از تجمل گرایی است که بر اجتماع تحمیل میگردد.
نمیتوان گفت رفتار و یا خصیصهای که دارای معایب بسیاری است، ضمن اینکه بروز آن برگرفته از معایب درونی است، دارای وجه کمال هم هست، بلکه پیش روی در آن افراط بوده و حالتهای مرضی و وسواس ایجاد میکند.
در واقع، کمال گرایی تنها در صفتها و رفتارهایی مثل بخشش، هنر، علم آموزی و ... که در ذات مثبت و موثر بوده و راه به کمال دارند، تحقق پیدا خواهد کرد. اگر چه در هر کمالی هم باید توجه مان به افراط باشد تا جنبههای دیگر شخصیت، ارزشهای انسانی، وظایف و نقشهای ما را تحت تاثیر منفی قرار ندهد.
نظر شما :