منتظر افزایش کودکان کار در خیابان باشیم!
سیدحسن موسوی چلکرئیس انجمن مددکاران اجتماعی
معمولا پسران سه تا چهار برابر دختران به عنوان کودکان کار در خیابان فعالیت دارند. عموم این کودکان کسانی هستند که با خانوادههایشان ارتباط دارند و برای امرار معاش خانواده خود کار در خیابان را ترجیح میدهند و آن نگاه جرمانگارانه نسبت به این کودکان باید حذف شود.
این نگاه که عموم این کودکان کودکانی هستند که در باندها هستند را تایید نمیکنم. باتوجه به اینکه اکثر این کودکان با خانوادههایشان ارتباط دارند، به نظر این نگاه، نوعی برچسب نامیمون به این گروه از کودکان است.
براساس ارزیابی سریع ابتلا به HIV در کودکان خیابانی که سال ۹۲ انجام شده است، درصد قابل توجهی از این کودکان مبتلا به اچ آی وی هستند و باتوجه به اینکه وقتی کودکان وارد کار در خیابان میشوند، معمولا تهدیدهایی (مانند مصرف سیگار، وابستگی به مواد مخدر و مشروبات الکلی و خشونتهایی که بر این افراد وارد میشود و سو استفادههایی که از این افراد صورت میگیرد که بخشی از آزارها و سوء استفادهها به آزارهای جنسی یا بهرهکشی جنسی برمیگردد) شاملشان میشود و این به تبعات کار در خیابان برمیگردد.
طبیعتا حضور در خیابان محرومیت کودکان از تحصیل، سوء تغذیه، بیماریهای پوستی و جسمی و بیماریهای تغذیهای و گوارشی را به دنبال دارد. در کنار این موارد، آزارهای روانی و یا شرایط مربوط به سلامت روانشان مطرح است که میتواند مانند سایر ابعاد نگرانکننده باشد. آن ترس و ناامنی که دارند، خشونتی که بر آنها وارد میشود و ناسازگاری که ممکن است به دلیل شرایط کار در خیابان داشته باشند و نوع برخوردی که مردم با آنها دارند و همچنین محدودیتهایی که برای دسترسی به خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و درمان و حمایتهای اجتماعی دارند، زمینهای را فراهم کرده که این گروه از کودکان باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. بحث سیاستگذاریهای حوزه کودکان کار را باید از چند زاویه نگاه کنیم،برخی از این کودکان کار، کودکان بیسرپرست و یا بدسرپرست هستند؛ که در این زمینه اصل ۲۱ قانون اساسی را داریم. برخی از خانوادهها نیز نیازمند هستند که در این زمینه هم اصل ۲۱ و هم اصل ۲۹ قانون اساسی را داریم. در بحث آموزش نیز اصل ۳۰ قانون اساسی را داریم. در موضوع پیشگیری از جرم نیز اصل ۱۵۶ قانون اساسی به موضوع پیشگیری از وقوع جرم پرداخته است. از طرفی دیگر در قانون تشکیل سازمان بهزیستی هم حمایت از کودکان و هم حمایت از کودکان بیسرپرست و هم حمایت از خانوادههای نیازمند آمده است. ماده ۷۹ قانون کار، کار را برای کودک ممنوع کرده و ماده ۸۰ کارگر با سن بین ۱۵ تا ۱۸ سال را با شرایطی که تا ماده ۸۴ در قانون کار برای این افراد تعریف میکند به عنوان کارگر نوجوان به رسمیت شناخته است.
از طرفی دیگر قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی وجود دارد و در آنجا هم موضوع حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و خانوادههای نیازمند که برخی از این کودکان ممکن است فرزندان همین خانوادههای نیازمند باشند، در این قانون دیده شده است. قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست سال ۹۲ و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۱۳۹۹ نیز وجود دارد. همچنین آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، پیماننامه جهانی حقوق کودک، آئیننامه اورژانس اجتماعی، مقابلهنامه ۱۸۲ سازمان بین المللی و آییننامه منع فوری اشکال کار کودک نیز وجود دارد؛ لذا ما سیاستگذاری در این حوزه کم نداریم، ضمن اینکه دولت موظف به اجرای نظام چند لایه تامین اجتماعی است. به نظر مشکل ما در سیاستگذاری نیست.
کودکان کار در خیابان، دغدغه دولتها نبوده است، ضمن اینکه شرایط اقتصادی هم بر وضعیتی که ما داریم دامن میزند، لذا دولت آینده برای اینکه بتواند این حوزهها را مدیریت کند، کودکان کار در خیابان را جزیره نبیند. تا زمانی که شرایط اقتصادی بهتر نشود، اعتیاد کنترل نشود و... نمی توان بدون در نظر گرفتن این شرایط کودکان کار در خیابان را مدیریت کرد تا شاهد کاهش این کودکان باشیم.
زمانی که بیش از ۸۰ درصد این کودکان به دلیل فقر کار میکنند و یا درصد قابل توجهی از آنها کودکانی هستند که خانوادههای نابسامان و عضو معتاد دارند، مگر میشود بدون اینکه در حوزههای مذکور کاری کرد، کودک کار در خیابان را مدیریت کرد؟ تا زمانی که به دنبال اجرای نظام چندلایه تامین اجتماعی نرویم و افراد را به موقع شناسایی نکنیم و متناسب با شرایط آنها را حمایت نکنیم، نه تنها نمیتوانیم امیدی به بهبود وضعیت این گروه از کودکان داشته باشیم، بلکه باید منتظر افزایش کودکان کار در خیابان باشیم. کرونا هم به این موضوع دامن میزند. بدون شک دولت جدید در برنامهریزیهایش، آثار به جا مانده از کرونا را هم باید به عنوان بخش ویژه مدنظر قرار دهد.
نظر شما :