آیا پاندمی، خودکشی را افزایش داده است؟
دکتر علی عربی (عضو هیات علمی جامعهشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز)
برای مدیریت خودکشی متاثر از شرایط پاندمی، باید سیاستهای پیشگیرانه کاملا متناسب با جمعیت هدف ابتدا طرحریزی و سپس به شکل متناسب اجرا شوند که این امر نیازمند وجود سازمانهای حرفهای، جامعه مدنی قدرتمند با سمنهای فعال و البته برنامهها و سیاستهای مشخص و بدون ابهام دولتی برای مهار بیماری است. ز دو دیدگاه میتوان به این موضوع پرداخت؛ یک دیدگاه خودکشی را امری روانشناختی قلمداد میکند و در سطح فردی به آن میپردازد که میتوان دلایل شخصی، بیماریهای زمینهای و مسائلی در این سطح را نیز در آن طرح کرد. دیدگاه دیگر رویکرد جامعهشناختی است. از این دیدگاه وضعیت کنونی پاندمیک، یک متغیر اساسی در تبیین خودکشی است که با تاثیر بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میتواند بر نرخ خودکشی تأثیرگذار باشد.این مهم البته در پژوهشهای انجامشده در زمینه خودکشی به ویژه در سایر کشورها در دسترس است که حاکی از افزایش نرخ خودکشی است. متاسفانه در کشور ما محدودیتهای پژوهشی بسیاری در مطالعه علمی آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی وجود دارد که سبب ضعف گنجینه دانشی ما در این زمینه شده است.با این وجود اگر بخواهیم ارتباط پاندمی کووید - ۱۹ با نرخ خودکشی را در کشور ایران مورد بررسی قرار دهیم، به لحاظ نظری میتوان این نتیجهگیری را عنوان کرد که همهگیری جهانی کووید - ۱۹ با تاثیر مستقیم بر تعاملات اجتماعی و به تبع آن تاثیر منفی بر فعالیتهای اقتصادی، فراغتی و خانوادگی میتواند سهم مهمی در نرخ خودکشی را به خود اختصاص دهد. البته این سهم با توجه به پیچیدگی متغیرهای اجتماعی، قابل تفکیک مستقیم نیست.در شرایطی همچون پاندمی کووید – ۱۹، سیاستگذاری سلامتمحور دولتها نقش بسیار مهمی در مدیریت پیامدهای آسیبشناختی آن بر جامعه و افراد و خانوادهها دارد. در چنین شرایطی هر گونه ناهماهنگی و ضعف در این سطح میتواند سبب خلق بحرانهای اجتماعی شود و با افزایش کمیت و شدت آسیبهای اجتماعی-اقتصادی، افراد را به لبه انتهایی آسیبپذیری ایشان که همان خودکشی است، نزدیک کند.در چنین تعبیری، ما آسیبهای اجتماعی را به مانند یک مسیر منتهی به پرتگاه تصویر میکنیم و خودکشی به معنای تصمیم فرد برای سقوط در پرتگاه است. با توجه به این موارد، میتوان عنوان کرد که پاندمی کووید - ۱۹ فاصله بین فرد تا رسیدن به لبه پرتگاه را کوتاهتر کرده و همچنین سبب تسریع فروپاشی شخصیتی افراد برای تصمیمسازی جهت سقوط شده است.البته باید بر این نکته تاکید داشته باشیم که مهمترین تاثیر پاندمی بر خودکشی را باید تاثیرات اقتصادی آن لحاظ کرد. در حال حاضر پاندمی از یکسو سبب از بین رفتن بسیاری از مشاغل شده و از سوی دیگر فرصتهای اشتغال را در بسیاری از زمینههای خدماتی از بین برده است؛ شرایطی که سبب افزایش اضطراب اجتماعی و حالت پانیک در افراد میشود و میتواند احتمال خارج شدن شخص از آستانه تحملپذیری به سمت تصمیم به خودکشی را افزایش دهد.
برای مدیریت و پیشگیری از خودکشی در این شرایط، باید نگاهمان کاملاً زمینهمحور و آکادمیک باشد، یعنی اول باید جمعیتها و گروههای آسیبپذیر را مورد پایش قرار دهیم، ایشان را متناسب با فشارهای وارده آنالیز و سیاستهای اجتماعی را متناسب با جامعه هدف، طرحریزی و همچنین اجرا کنیم.برای دستیابی به این هدف، داشتن بانکهای دادههای اجتماعی، نظام سلامت جامعهمحور و توانمندی نهادهای پژوهشی بسیار مهم است. برای مثال، بخشی از خودکشیها در شرایط پاندمی میتوانند مرتبط با خشونتهای خانگی باشند. در این مورد، توانمندسازی خانوادهها برای عبور از دوره قرنطینه میتواند مفید باشد زیرا قرنطینه، خانوادهها را با چالشهایی همچون تراکم تعاملات بینفردی، آموزش از راه دور، دورکاری و گسست روابط عاطفی خویشاوندی مواجه کرده است.برای مدیریت خودکشی متاثر از شرایط پاندمی، باید سیاستهای پیشگیرانه کاملا متناسب با جمعیت هدف ابتدا طرحریزی و سپس به شکل متناسب اجرا شوند که این امر البته نیازمند وجود سازمانهای حرفهای، جامعه مدنی قدرتمند با سمنهای فعال و البته برنامهها و سیاستهای مشخص و بدون ابهام دولتی برای مهار بیماری است.متاسفانه سیاستهای مقطعی به غیر از افزایش اضطراب خانوادهها و گاه سرعت بخشیدن به فروپاشی اجتماعی، هیچ افق روشنی در مدیریت شروع و گذر از پاندمی ایجاد نخواهند کرد.امیدوارم جامعه ما و همچنین جامعه جهانی از این تجربه ناگوار، اندوخته دانشی و اجرایی غنی را برای مدیریت شرایط مشابه که بسیار محتمل است، کرده باشد.
نظر شما :