مطالعه عوامل اجتماعی_ فرهنگی مؤثر بر رفتارهای ناهنجار دانشجویان دانشگاههای ارومیه
معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد آذربایجان غربی با نظارت و حمایت دفتر مطالعات فرهنگی جهاددانشگاهی
مطالعه عوامل اجتماعی _ فرهنگی مؤثر بر رفتارهای ناهنجار
دانشجویان دانشگاههای ارومیه
مقدمه:
هر جامعهای برای تعادل و بقای خود و نظم و ثبات، دارای هنجارها و ارزشها و قوانین مختلف است که مورد قبول اکثریت افراد آن جامعه است. انحراف در واقع رفتارهای مخالف با ارزشها و هنجارها و قوانین مورد پذیرش جامعه است و یا انحراف «هر گونه رفتاری است که با انتظارات جامعه یا یکی از گروههای مشخص درون جامعه منطبق و سازگار نباشد.
انحراف دوری جستن و فرار از هنجارهاست و هنگامی رخ میدهد که فرد یا گروهی معیارهای جامعه را رعایت نکنند» (کوئن، 1380: 215).
انحراف در ادبیات جامعهشناختی مسئله اجتماعی، وضع، حال و شرایط اجتماعی بغرنج و پیچیدهای است که در جامعه و امور و پدیدههای اجتماعی، سازمانها و اعتقادات و ارزشهای اجتماعی به درجات مختلف مؤثر میگردد و آنها را در تنگنا قرار میدهد و جامعه آن را تهدیدی برای وضع و موقع حیات مطلوب خود تلقی میکند (مهدوی و صدفی، 1374: 6). بدین ترتیب پدیده کجرفتاری نیز شرایط نامطلوب و متناقضی را برای حیات اجتماعی به وجود میآورد. در فرهنگ ما نمونههای انحراف از قبیل دزدی، فحشاء، قتل، اعتیاد، تجاوز به عنف و غیره به مثابه انحراف و جرم است که اینها معلول عوامل مختلفی هستند که در دورههای متفاوت تاریخی بنا به ماهیت و طبیعت ساختارها و سازمانها و نهادها و مقتضیات زمانی و مکانی ظهور یافته و مییابند. به عبارت دیگر، نمونههای انحرافی یا مواردی که جرم تلقی میشود، بستگی به ساختارهای سازمانها، و عقاید و ایدئولوژی مردم یک سرزمین در زمان و مکانی مشخص دارد.
طرح مسئله:
برخی فلاسفه اسلامی معتقدند، معیار اخلاقیبودن، عقل و اراده است. گرچه این نظریه با نظریه مطرح اسلام متفاوت است. اما مکتب اخلاقی اسلام براساس اصالت نیت است، یعنی نیت به عنوان امر واقعی به عمل روح میبخشد. به این معنا که حتی اگر فعلی حسن باشد، اما از حسن فاعلی برخوردار نباشد، یعنی فاعل آن نیت خالصانه یا صحیحی نداشته باشد، آن فعل از ارزش اخلاقی برخوردار نیست. حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند: «انما الاعمال بالنیات» (بحار الانوار، جلد 7، ص 212) و امام محمد باقر(ع) میفرماید: «نیه المؤمن افضل من عمله» (وسایل الشیعه، جلد 1، ص 109). در مکتب اخلاقی اسلام سعادت واقعی منوط به همین رابطه است. در نهایت، میتوان گفت، در دین مقدس اسلام چون فلسفه اخلاق از آموزههای دینی نشات گرفته است، پس تحصیل رضایت الهی و تقرب به سوی او بهعنوان روح ارزش اخلاقی محسوب شده و این موجب میشود کنترل افراد به لحاظ رعایت اخلاق از ضمانت اجرایی بسیار بالایی برخوردار باشد. براین اساس، مسئله این تحقیق مفهوم رفتارهای ناهنجار یا کجرفتاری است. کجرفتاری بهطور کلی از نظر جامعهشناسان بهعنوان شیوهای رفتاری که بر خلاف وفاق جامعه است در نظر گرفته شده و آن را به عدم همنوایی با یک هنجار یا مجموعهای از هنجارهایی که مورد قبول اکثریت اعضای یک جامعه واقع شده است تعریف میشود (احمدی، 1387: 4). به عبارت دیگر، کجرفتاری یا انحراف به هرگونه رفتاری گفته میشود که هنجارهای فرهنگی را نقض کند. هنجارها راهنمای همه فعالیتهای انسان در جامعه هستند و تعیین میکنند که فرد در شرایط گوناگون چه رفتاری «باید» یا «نباید» داشته باشد. از این رو، مفهوم انحراف اجتماعی طیف وسیعی را در بر میگیرد. جامعهشناسان، انحراف یا کجرفتاری را یک پدیده اجتماعی برآمده از علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی متعددی میدانند که زمینههای اجتماعی وقوع آنها، مسائل و مشکلات اقتصادی همانند: فقر، تورم، گرانی، بیکاری، اعتیاد، فشارهای زندگی و ... است، که هر کدام از این مؤلفهها میتواند فرد را به یک بزهکار تبدیل کند. مطالعه کجرفتاری و جرم و کشف علل و عوامل مؤثر بر این نوع کجرفتاریها یکی از وظایف اصلی جامعهشناسی است (ستوده، 1378: 35). به بیان دقیقتر، مطالعه نقض هنجارها در رفتارهای افراد، بررسی رفتارهایی است که از قوانین اجتماعی تخطی میکنند، که شامل همه قوانین رفتار میشود. مثل قوانینی که دزدی را منع میکند یا قوانین سادهتری که مربوط به چگونگی عبور از خیابان میشود تا قوانینی که مربوط به رفتار در یک سازمان اجتماعی خاص میگردد. اما در عمل بیشتر تحقیقات توجه خود را به نقض قوانینی معطوف داشتهاند که اکثر افراد جامعه در مورد آن توافق دارند (ممتاز، 1387: 14).
ضرورت اجرای طرح:
مهمترین عامل فساد در جامعه و کمرنگ شدن باورهای دینی، معنویتگریزی است. اما این معنویتگریزی خود معلول چه عواملی است؟ زمینههای آن کدام است؟ و نحوه تاثیرگذاری آن در بروز فساد و ناهنجاریهای اجتماعی چگونه است؛ نیاز به واکاوی و تأمل بیشتر دارد. نکته دیگر اینکه، کلمه «فساد» یک مفهوم عام و گستردهای است، که عرصههای گوناگونی را در بر میگیرد و در قلمروهای مختلف علمی واژهها و اصطلاحات مترادف با آن وجود دارد. فساد و گناه تعبیری است که در کتابهای اخلاقی _ دینی بهکار رفته است؛ جامعهشناسان از «آسیبهای اجتماعی» و «کجرویهای رفتاری» سخن به میان آوردهاند، و روانشناسان به «نابهنجاریها» اشاره کردهاند. این اصطلاحات در واقع بیانگر رویکردهای مختلف به انحرافات اخلاقی و اجتماعی است که علل خاص خود را دارد. با توجه به افزایش مطلق و ارتقای سهم نسبی دانشجویان در کل جمعیت کشور، ویژگیهای آن نیز به شدت دگرگون یافته و زمینههای افزایش رفتارهای انحرافی را فراهم ساخته است. شیوع روزافزون رفتارهای انحرافی برابر است با هدر رفتن پتانسیلهای خلاق و سازندهی جامعه، که عوارض بسیار ناخوشایندی به همراه دارد، که جبران آن هزینههای فراوانی را میطلبد. همه کسانی که به نحوی از انحاء با دانشجویان سر و کار دارند، لزوم آشنایی با مسائل و مشکلاتی که در واقع شالوده بحرانهای رفتاری بهویژه رفتار اجتماعی آنان است، برایشان امری ضروری است و هرگونه عدم آشنایی با این مسائل ممکن است سبب تشدید واکنشهای زمینهساز در بروز رفتارهای غیرعادی خطرناکی شود، که میتواند دامنگیر جامعه هم بشود. این در حالی است که علاوه بر تأکید نظریههای مربوط به دانشگاه مبنی بر پرورش نیروهای بهنجار، انتظارات و توقّعات عامه مردم و مسئولان نظام سیاسی از رفتارهای دانشجویان بهویژه بعد از انقلاب اسلامی گسترشی دوچندان یافته است. براساس ویژگی انقلاب اسلامی، تربیت دینی یا پرورش مذهبی از اهداف عمده نظام اجتماعی تعریف شده و با کنترل و هدایت مؤسسات رسمی جامعهپذیری کشور، از جمله دانشگاهها، به دست نخبگان مذهبی جهتگیری عملی نظام فرهنگی کشور به منظور تقویت و گسترش ارزشها در میان نسل جدید بهویژه دانشجویان شکل گرفت. انقلاب فرهنگی و تبلیغ مداوم آرمانها برای اسلامیکردن دانشگاهها در طی دهههای اخیر موجب شده است که سطح توقّع مردم از محصولات جامعه اسلامی بسیار بالا رود و از حیث دینی همنوایی زیادی از دانشجویان طلب شود و آستانه تحمل این جامعه در پذیرش انحرافات اجتماعی بسیار پایین بیاید. با این وجود، اکثر پژوهشهای صورت گرفته (افراسیابیفر و همکاران، 1377؛ رضوانیان، 1378؛ مسجدی و آذریپور، 1381؛ سرگلزایی و همکاران، 1382؛ شمس علیزاده و همکاران، 1387؛ سراجزاده و بابایی، 1388) در این زمینه، مبین این مطلباند که رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان مسئلهای است که دغدغههای بسیاری را موجب شده و نیازمند بررسی و پژوهشهای علمی از منظر نظریههای مختلف است (علیوردینیا و همکاران، 1390: 145-144). از آنجا که معمولا جلوه هر امری که به نوعی ناهنجاری تلقی شود به مراتب بیش از امور مطلوب و بهنجار است، به نظر میرسد که وضعیت کنونی دانشگاههای ما دچار نابسامانی فرهنگی گستردهای است (سراجزاده و جواهری، 1382؛ سراجزاده و بابایی، 1388). در چنین زمینهای مطالعه، سنجش و تبیین جامعهشناختی رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان دختر و پسر مسئلهای مهم و درخور مطالعه است.
مبانی نظری طرح:
ماهیت و محتوای کجرفتاری از گذشته تاکنون و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است، بدین ترتیب علل و عوامل کجرفتاری هم متفاوت و متعدد است. در مجموع هیچ یک از نظریههای مطرح شده نمیتواند علت کامل و لازم انحراف را مطرح نماید. اما این نظریهها در ترکیب با یکدیگر بهتر میتوانند در فهم علت یا علل کجرفتاری مؤثر باشند. تبیینهای متعددی از نقطه نظر زیستشناسی و روانشناختی و جامعهشناختی انحراف مطرح شدهاست. در این بخش به اهم نظریاتی که میتواند ما را در راهگشایی انجام پژوهش کمک کند پرداخته خواهد شد.
تبیین زیستشناختی انحرافات (تبیین جسمانی):
لومبرزو مینویسد که: «فرد مجرم از نظر جسمانی، از افراد طبیعی عقبماندهتر است و ممکن است از نظر جسمانی بیش از آنکه به معاصرانش شبیه باشد به اجداد قبل تاریخ شباهت داشته باشد». «ویلیام شلدون (W.Sheldon) انسانها را در سه دسته جسمانی قرار داد. اندومرف (چاق و خپل) مزومرف (عضلانی و ورزشکار) اکتومرف (لاغر و استخوانی) و معتقد بود که نوع مزومرف یا فرد عضلانی و ورزشکار بیشتر به افراد جانی و منحرف شبیه است.» (کوئن، 1380: 219).
در تبیینهای زیستشناختی، کانون اصلی توجه، ویژگیهای فردی افراد و سطح تحلیل در آنها عمدتاً فردی است. این ویژگی آنها را درحوزه دیدگاههای خرد قرار میدهد که در باب آسیبهای اجتماعی، پاسخ به دو پرسش زیر را هدف خود میدانند:
چرا افراد کجرو میشوند؟
چه چیزی افراد را کجرو میسازد؟
تبیین روانشناختی کجرفتاری:
نظریه روانشناختی جرم، همچون تفسیرهای زیستشناختی، تبیین کجروی را در فرد میجویند نه در جامعه. اما جاییکه رهیافتهای زیستشناختی ظواهر جسمانی را منشاء گرایش افراد به جرم میدانند، دیدگاههای روانشناختی توجه خود را روی انواع شخصیت متمرکز میکنند (گیدنز، 1386: 300)، بدین معنی که برخی از انواع شخصیتها، گرایش بیشتری به انحراف اجتماعی دارند (کوئن، 1380: 219). روانشناسان هر فرد را همچون شخصیت منحصر به فردی میدانند که راه یافتن ریشهها و عواملی که فرد را مستعد رفتار انحرافی میکند باید شناخت. و بر ویژگیهای فردی او نظیر اختلالات شخصیتی، اضطراب، افسردگی، لذتجویی، کمهوشی و تعلق خاطر به دیگران است. با ابداع آزمونهای هوش، تبیینهای جرم و بزهکاری بر جنبه¬های روانی متمرکز شد. علاوه بر تأکید روانشناسان بر ارثیبودن هوش، و ارتباط آن با رفتار انحرافی، روانشناسان به دنبال یافتن ارتباط بین جرم و بزهکاری با نوع خاصی از شخصیت، نظیر شخصیت «روانرنجور» بودهاند. با آغاز قرن بیستم، رویکرد روانشناختی رفتار انحرافی توسعه یافت. برخی از عوامل اساسی رویکرد روانشناختی شامل مفاهیمی چون عقبماندگی ذهنی، بیماریهای روانی، پیکربندی شخصیت و ناکامی میشود که موجب ارتکاب جرم و بزهکاری میشود (احمدی، 1387: 33).
تبیین جامعهشناختی انحرافات:
در قلمرو جامعهشناسی نظریههای مختلفی در باب کجروی و انحرافات وجود دارد. جامعهشناسان علل و عوامل گوناگونی را باعث شکلگیری و انجام عمل کجرفتاری در جامعه توسط انسانها معرفی کردهاند.
اهالی حوزههای جامعهشناسی ریشههای انحراف و علل آن را نه در درون فرد، بلکه در بیرون از او در واقعیتهای اجتماعی نهادها، ساختارها، روابط اجتماعی و نظایر آن جستجو میکنند.
1ـ نقطه نظر آنان از جامعه و ساخت اجتماعی است.
2ـ افعال و کنشهای فرد را در قبال جامعه میسنجند.
3ـ واحد تحلیل آنها جمع است نه فرد.
4ـ جرم و بزهکاری را امری ناخواسته به شمار میآورند که از سوی نظام اجتماعی بر فرد تحمیل شده است (محسنی تبریزی، 1383: 47). بنابراین تئوریها و نظریههای متعددی از سوی اندیشمندان و جامعهشناسان بیان شده است که میتوان آنها را در چند دیدگاه اساسی بررسی کرد:
مدل تجربی طرح:
در مدل تجربی تحقیق عوامل اجتماعی _ زمینهای، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، دینداری، احساس محرومیت نسبی، و احساس آنومی بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدهاند. و پیوند اجتماعی نقش متغیر واسطهای را بر عهده دارند. بدین ترتیب، مدل مفهومی تحقیق به صورت زیر انجام شده است:
تصویر 1ـ جامعهی آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه
روش تحقیق طرح:
این تحقیق بر پایهی رویکرد کمی در تحقیقات اجتماعی قرار دارد و بنابراین از پیمایش که یکی از مشهورترین روشهای تحقیق کمی است، استفاده شدهاست. ویژگیهای بارز تحقیق پیمایشی عبارت است از شیوهی گردآوری دادهها و روش تحلیل آنها.
جامعه آماری و شیوه نمونهگیری:
حجم نمونهی آماری این تحقیق، با توجه به تعداد جامعهی آماری که 20000 نفر هستند، و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 375 نفر به دست میآید. برای اطمینان بیشتر و نیز به خاطر عدم برگشت تعدادی از پرسشنامهها و نیز مخدوشبودن بعضی از آنها تعداد 400 پرسشنامه در بین دانشجویان توزیع خواهد شد.
اهداف طرح:
فرضیات تحقیق حاضر برحسب چارچوب نظری تحقیق و نیز آن چنان که به صورت شماتیک در مدل تجربی تحقیق آمدهاند به شرح ذیل هستند:
اهداف زمینهای:
1- تعیین و تحلیل رابطه بین دانشگاه محل تحصیل و رفتارهای ناهنجار.
2- تعیین و تحلیل رابطه بین جنس و رفتارهای ناهنجار.
3- تعیین و تحلیل رابطه بین سن و رفتارهای ناهنجار.
4- تعیین و تحلیل رابطه بین مقطع تحصیلی و رفتارهای ناهنجار.
5- تعیین و تحلیل رابطه بین وضعیت تأهل و رفتارهای ناهنجار.
6- تعیین و تحلیل رابطه بین پایگاه اجتماعی _ اقتصادی و رفتارهای ناهنجار.
(تعیین و تحلیل رابطه بین متغیر سطح تحصیلات پدر و رفتارهای ناهنجار.
تعیین و تحلیل رابطه بین متغیر وضعیت شغلی پدر و رفتارهای ناهنجار.
تعیین و تحلیل رابطه بین متغیر وضعیت شغلی مادر و رفتارهای ناهنجار.
تعیین و تحلیل رابطه بین متغیر درآمد خانواده و رفتارهای ناهنجار.)
فرضیههای اجتماعی و فرهنگی:
7- تعیین و تحلیل رابطه بین دینداری و رفتارهای ناهنجار.
8- تعیین و تحلیل رابطه بین احساس محرومیت نسبی و رفتارهای ناهنجار.
9- تعیین و تحلیل رابطه بین احساس آنومی و کجرفتاری.
10- تعیین و تحلیل رابطه بین پیوند اجتماعی و کجرفتاری.
11- تعیین و تحلیل رابطه بین قانونگریزی و رفتارهای ناهنجار.
بین متغیر دانشگاه محل تحصیل و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
میانگین رفتارهای ناهنجار دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه (70/75) در مقایسه با میانگین رفتارهای ناهنجار دانشجویان دانشگاه ارومیه (21/74) بیشتر است. میزان T این آزمون برابر با 618/1 و سطح معناداری آن برابر با 204/0 است؛ که نشان میدهد، این تفاوت میانگین معنادار نیست، پس میتوان با اطمینان 95% گفت که فرضیهی اول رد می¬شود؛ یعنی، دانشگاه محل تحصیل ارتباط معناداری با میزان رفتارهای ناهنجار آنها ندارد.
جدول 1ـ نتایج آزمون تفاوت میانگین (T) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس دانشگاه محل تحصیل آنها
دانشگاه محل تحصیل فراوانی میانگین انحراف معیار T سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار ارومیه 299 21/74 220/16 618/1 204/0
علوم پزشکی ارومیه 89 70/75 272/19
بین متغیر جنس و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
میانگین رفتارهای ناهنجار دانشجویان پسر (10/78) در مقایسه با میانگین رفتارهای ناهنجار دانشجویان دختر (38/71) بیشتر است. میزان T این آزمون برابر با 623/21 و سطح معناداری آن برابر با 000/0 است؛ که نشان میدهد، این تفاوت میانگین معنادار است، پس میتوان با اطمینان 99% گفت که فرضیهی دوم تأیید میشود؛ یعنی، جنسیت پاسخگویان ارتباط معناداری با میزان رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 2ـ نتایج آزمون تفاوت میانگین (T) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس جنسیت آنها
دانشگاه محل تحصیل فراوانی میانگین انحراف معیار T سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار مرد 183 10/78 716/13 623/21 000/0
زن 205 38/71 867/18
بین متغیر سن و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین سن افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 198/0- =r است، که همبستگی ضعیف و معکوسی را نشان میدهد. این بدین معناست که با افزایش سن افراد، میزان رفتارهای ناهنجار آنها کاهش مییابد و برعکس. سطح معناداری این آزمون برابر با (000/0P=) است، که نشان دهندهی معناداربودن رابطهی میان این دو متغیر و تأیید فرضیهی سوم است.
جدول 3ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر سن و رفتارهای ناهنجار
سن
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی پیرسون (r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 198/0- 000/0
بین متغیر مقطع تحصیلی و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
دانشجویان کارشناسی ارشد با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (51/75) نسبت به دانشجویان دکترا و کارشناسی، که به ترتیب دارای میانگین رفتارهای ناهنجار (76/74) و (94/73) هستند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. میزان F این جدول (302/0) و سطح معناداری آن (739/0p=) است، که نشانگر معنادار نبودن این تفاوت میانگین است. پس میتوان با اطمینان 95% گفت که، فرضیهی چهارم رد میشود و مقطع تحصیلی دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها ندارد.
جدول 4ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (F) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس مقطع تحصیلی آنها
مقطع تحصیلی فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار کارشناسی 196 94/73 052/18 302/0 739/0
کارشناسی ارشد 106 51/75 706/14
دکترا 86 76/74 082/17
جمع کل 388 55/74 954/16
بین متغیر وضعیت تأهل و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
پاسخگویان مطلقه با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (55/78) نسبت به متأهل و مجرد، که به ترتیب دارای میانگین رفتارهای ناهنجار (44/75) و (09/74) هستند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. میزان F این جدول (655/0) و سطح معناداری آن (520/0p=) است، که نشانگر معنادار نبودن این تفاوت میانگین است. پس میتوان با اطمینان 95% گفت که، فرضیهی پنجم رد میشود و وضعیت تأهل دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها ندارد.
جدول 5ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (F) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس وضعیت تاهل آنها
وضعیت تأهل فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار مجرد 293 09/74 917/17 655/0 520/0
متاهل 78 44/75 683/13
مطلقه 17 41/78 005/13
جمع کل 388 55/74 954/16
بین متغیر سطح تحصیلات پدر و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
پاسخگویانی که سطح تحصیلات پدر آنها دکتراست، با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (10/83) نسبت به پاسخگویانی که سطح تحصیلات پدر آنها کارشناسی ارشد، کارشناسی، دیپلم و زیر دیپلم است، که آنها نیز به ترتیب دارای میانگین (62/79)، (65/76)، (45/67) و (39/67) هستند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. میزان F این جدول (392/9) و سطح معناداری آن (000/0p=) است، که نشانگر معناداربودن این تفاوت میانگین است. پس میتوان با اطمینان 99% گفت که، فرضیهی ششم تأیید میشود و سطح تحصیلات پدر دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 6ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (F) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس سطح تحصیلات پدر آنها
سطح تحصیلات پدر فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار زیر دیپلم 57 39/67 703/16 392/9 000/0
دیپلم 64 45/67 032/16
کارشناسی 189 65/76 035/16
کارشناسی ارشد 58 62/79 224/14
دکترا 20 10/83 494/22
جمع کل 388 55/74 954/19
بین متغیر وضعیت شغلی پدر و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
پاسخگویانی که وضعیت شغلی پدر آنها در گروه کارکنان مشاغل علمی، فرهنگی، تخصصی و فنی قرار دارند، با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (49/79) نسبت به پاسخگویانی که وضعیت شغلی پدر آنها در گروههای کارکنان اداری و دفتری، سایر گروههای شغلی و کارکنان حوزههای تولید، توزیع و خدمات قرار دارند، که آنها نیز به ترتیب دارای میانگین (25/77)، (37/71) و (74/65) هستند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. میزان F این جدول (202/11) و سطح معناداری آن (000/0=p) است، که نشانگر معناداربودن این تفاوت میانگین است. پس میتوان با اطمینان 99% گفت که، فرضیهی هفتم تأیید میشود و سطح تحصیلات پدر دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 7ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (F) رفتارهای
ناهنجار افراد بر اساس وضعیت شغلی پدر آنها
وضعیت شغلی پدر فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار کارکنان مشاغل علمی، فرهنگی، تخصصی و فنی 106 49/79 144/19 202/11 000/0
کارکنان اداری و دفتری 118 25/77 954/13
کارکنان حوزههای تولید، توزیع و خدمات 57 74/65 713/14
سایر گروههای شغلی 107 37/71 511/16
جمع کل 388 55/74 954/16
بین متغیر سطح تحصیلات مادر و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
پاسخگویانی که سطح تحصیلات مادر آنها دکتراست، با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (46/79) نسبت به پاسخگویانی که سطح تحصیلات مادر آنها کارشناسی، کارشناسی ارشد، دیپلم و زیر دیپلم است، که آنها نیز به ترتیب دارای میانگین (36/78)، (56/76)، (25/72) و (33/67) هستند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. میزان F این جدول (590/6) و سطح معناداری آن (000/0p=) است، که نشانگر معنادار بودن این تفاوت میانگین است. پس میتوان با اطمینان 99% گفت که، فرضیه¬ی هشتم تأیید میشود و سطح تحصیلات مادر دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 8ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (F) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس سطح تحصیلات مادر آنها
سطح تحصیلات مادر فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار زیر دیپلم 73 33/67 880/17 590/6 000/0
دیپلم 101 25/72 748/17
کارشناسی 162 36/78 134/15
کارشناسیارشد 39 56/76 785/12
دکترا 13 46/79 215/23
جمع کل 388 55/74 954/16
بین متغیر وضعیت شغلی مادر و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
میانگین رفتارهای ناهنجار دانشجویانی که مادر آنها شاغل است، برابر با (04/77)، در مقایسه با میانگین دانشجویانی که مادر آنها خانهدار است (80/72)، بیشتر است. میزان T آزمون برابر با (229/5) و سطح معناداری آن برابر با (023/0) است؛ که نشان میدهد، این تفاوت میانگین معنادار است، پس میتوان با اطمینان 95% گفت که فرضیهی نهم تأیید میشود؛ یعنی، شغل مادر دانشجویان ارتباط معناداری با میزان رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 9ـ نتایج آزمون تفاوت میانگین (T) رفتارهای ناهنجار افراد
بر اساس شغل مادر
شغل مادر فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار شاغل 160 04/77 640/17 229/5 023/0
خانهدار 228 80/72 643/15
بین متغیر درآمد خانواده و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
پاسخگویانی که سطح درآمد خانواده آنها در گروه بالاتر از سه میلیون تومان است، با داشتن میانگین رفتارهای ناهنجار (34/78) نسبت به پاسخگویانی که سطح درآمد خانواده آنها در گروههای دو میلیون الی دو میلیون پانصد هزار تومان، دو میلیون پانصد هزار الی سه میلیون تومان، یک میلیون و پانصد هزار الی دو میلیون تومان، یک میلیون الی یک میلیون و پانصد هزار تومان و کمتر از یک میلیون تومان قرار دارد، که آنها نیز به ترتیب دارای میانگین (11/77)، (84/75)، (62/68)، (24/65) و (04/64) میباشند، از رفتارهای ناهنجار بالاتری برخوردارند. پس میتوان با اطمینان 99% گفت که، فرضیهی دهم تأیید میشود و سطح درآمد خانواده دانشجویان تأثیر معناداری بر رفتارهای ناهنجار آنها دارد.
جدول 10ـ نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (F) رفتارهای
ناهنجار افراد بر اساس سطح درآمد خانواده آنها
سطح درآمد خانواده (تومان) فراوانی میانگین انحراف معیار F Sig F
رفتارهای ناهنجار کمتر از یک میلیون 23 04/64 757/14 466/7 000/0
یک میلیون الی یک میلیون و پانصد هزار 38 24/65 979/19
یک میلیون و پانصد هزار الی دو میلیون 39 62/68 654/18
دو میلیون الی دو میلیون و پانصد هزار 61 11/77 396/17
دو میلیون و پانصد هزار تومان الی سه میلیون 76 84/75 430/14
بالاتر از سه میلیون 151 34/78 226/15
جمع کل 388 55/74 954/16
بین متغیر دینداری و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین دینداری افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 659/0- =r است، که همبستگی قوی و معکوسی را نشان میدهد. این بدین معناست که با افزایش دینداری افراد، میزان رفتارهای ناهنجار آنها کاهش مییابد و برعکس. سطح معناداری این آزمون برابر با (000/0= P) است، که نشاندهندهی معناداربودن رابطهی میان این دو متغیر و تأیید فرضیهی یازدهم است.
جدول 11ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر دینداری و رفتارهای ناهنجار
دینداری
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی
پیرسون (r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 659/0- 000/0
بین متغیر احساس محرومیت نسبی و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین احساس محرومیت نسبی افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 056/0- =r است، که در سطح معناداری (270/0P=)، نشاندهندهی معنادارنبودن رابطهی میان این دو متغیر و رد فرضیهی دوازدهم است.
جدول 12ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر احساس محرومیت نسبی و رفتارهای ناهنجار
احساس محرومیت نسبی
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی پیرسون (r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 056/0- 270/0
بین متغیر احساس آنومی و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین احساس آنومی افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 107/0 =r است، که همبستگی ضعیف و مستقیمی را نشان میدهد. این بدین معناست که با افزایش احساس آنومی افراد، میزان رفتارهای ناهنجار آنها افزایش مییابد و برعکس. سطح معناداری این آزمون برابر با (036/0=P) است، که نشاندهندهی معناداربودن رابطهی میان این دو متغیر و تأیید فرضیهی سیزدهم است.
جدول 13ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر احساس آنومی و رفتارهای ناهنجار
احساس آنومی
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی پیرسون (r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 107/0 036/0
بین متغیر پیوند اجتماعی و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین پیوند اجتماعی افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 254/0- =r است، که همبستگی ضعیف و معکوسی را نشان میدهد. این بدین معناست که با افزایش پیوند اجتماعی افراد، میزان رفتارهای ناهنجار آنها کاهش مییابد و برعکس. سطح معناداری این آزمون برابر با (000/0=P) است، که نشاندهندهی معناداربودن رابطهی میان این دو متغیر و تأیید فرضیهی چهاردهم است.
جدول 14ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر پیوند اجتماعی و رفتارهای ناهنجار
پیوند اجتماعی
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی
پیرسون (r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 254/0- 000/0
بین متغیر قانونگریزی و رفتارهای ناهنجار رابطه وجود دارد.
همبستگی بین قانونگریزی افراد و رفتارهای ناهنجار آنها 273/0 =r است، که همبستگی ضعیف و مستقیمی را نشان میدهد. این بدین معناست که با افزایش قانونگریزی افراد، میزان رفتارهای ناهنجار آنها نیز افزایش مییابد و برعکس. سطح معناداری این آزمون برابر با (000/0P=) است، که نشاندهندهی معناداربودن رابطهی میان این دو متغیر و تأیید فرضیهی پانزدهم است.
جدول 15ـ ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر پیوند اجتماعی و رفتارهای ناهنجار
پیوند اجتماعی
رفتارهای ناهنجار ضریب همبستگی پیرسون
(r) سطح معناداری
رفتارهای ناهنجار 254/0- 000/0
نتیجهگیری
فرد به عنوان موجود اجتماعی همواره در کنش متقابل با افراد دیگر است و رفتار بهنجار و نابهنجار نتیجه فرآیندهای دائمیکنش متقابل بین اعضای جامعه است. محیط اجتماعی، رفتار فرد را متأثر، محدود، کنترل، تعدیل و یا تغییر میدهد. انحراف اجتماعی در فرآیندهای کنش متقابل اجتماعی شکل میگیرد، بنابراین فرد در فرآیند مشاهده و یادگیری رفتار انحرافی، تقلید و الگوسازی از افراد منحرف، کنترلهای ضعیف درونی و بیرونی و جامعهپذیری ناقص و تغییر هویت که به علت برچسبهای اجتماعی در وی به وجود میآید، مرتکب جرم و بزهکاری میشود. رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی از طریق هنجارها که منظور شیوههای جا افتاده رفتار است و حدود آن را تعیین میکند، تنظیم میشود. یک هنجار تعیین میکند که فرد در شرایط گوناگون چه رفتاری باید و یا نباید داشته باشد. البته همیشه این امکان هست که رفتار فرد با آنچه از او انتظار میرود مطابقت نداشته باشد همیشه جایی برای تغییر هنجارها وجود دارد و هر هنجار تاریخ مربوط به خود را دارد یعنی نظر گروه در طول زمان نسبت به رفتار مناسب یا نامناسب میتواند تغییرکند. ناهنجاریهای رفتاری از جمله عواملی است که به تدریج نظم اجتماعی را مختل میسازد . بنابراین بررسی و شناخت علل ناهنجاری اجتماعی میتواند در تصحیح روند جامعهپذیری و نظم اجتماعی مؤثر باشد. تحقیقات متعدد نشاندهنده این است که عوامل مختلف فردی و اجتماعی در بروز ناهنجاریها مؤثراند. از جمله این عوامل میتوان به این موارد اشاره کرد. ناهنجاریهای فرهنگی، روابط اجتماعی و گروه همسالان و پایگاه اجتماعی اقتصادی و فرهنگی خانواده و ... گسترش روزافزون برخی ناهنجاریها در جوامع مترقی امروز تأمل و تفکر فراوانی را میطلبد. از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است، بررسی و شناخت علل اجتماعی مؤثر در شکلگیری ناهنجاری رفتاری و بررسی جهت کاهش یا حذف آنها امری لازم و ضروری است. براساس دانش موجود بهنظر میرسد که اغلب رفتارهای نابهنجار، نتیجه یک واقعیت بحرانی نیست بلکه منتج از تجارب و یادگیریهای ناسالم در طی مدتهای طولانی هستند.
پیشنهادها:
1- با توجه به تأثیر دینداری بر ناهنجاریها، ضروری است خانوادهها و دانشگاه با تقویت ارتباط خود و وسایل ارتباط جمعی پیامهای خود در طرز تفکر و رفتار افراد جامعه مؤثر واقع شوند. اگر پیامهای این رسانهها به سمت ارزشهای مذهبی جامعه گرایش پیدا کنند، مانند فرضیه امر به معروف و نهی از منکر و پیامهای قرآنی میتواند در جهت تربیت دینی نسل جوان مؤثر افتد.
2- خانوادههایی که از لحاظ پایگاه اجتماعی در شرایط مطلوبتری هستند و برای گذراندن اوقات فراغت از عوامل فرهنگی استفاده میکنند دارای تعامل مطلوب تری هستند.
3- از آن جا که جامعهپذیری افراد تابع محیطهایی است که در آن همسالان قرار میگیرد بنابراین تقویت درونی این نوع گروهها از طریق رسانههایی چون؛تلویزیون، تلفن همراه و رایانه تا حد زیادی مؤثر خواهد بود.
4- بخش فرهنگی دانشگاه باید در جهت فرهنگسازی عواملی که جامعهپذیرترکردن دانشجویان تأثیر زیادی دارد. اهم این اقدامات میتواند شامل انجام مسابقات در زمینههای مختلف ورزشی فرهنگی و اعتقادی و ... باشد.
5- تشکیل جلسات فوق برنامه با مسئولین دانشگاه بر اساس خروجی این تحقیق و عواملی که میتواند نیازهای نسل جوان را به نحو احسن رفع کرده و رفتارهای نابهنجار را به حداقل مقدار ممکن برساند.
نظر شما :