سرکوب احساسات؛ سبب بروز خشم
شیوا مقدم (دکتری مدیریت فرهنگی و عضو هیئت مؤسس انجمن علمی مدیریت فرهنگی)
خشم یکی از احساسات طبیعی همه انسانها است که هرکسی آن را حتی یک بار در زندگی شخصیاش تجربه کرده است. خشم در اثر عدم رسیدن به خواستههایمان ایجاد میشود درواقع این موانع رسیدن به خواستهها سبب بروز احساسی در انسان میشود که آن را خشم گویند که نوع بروز آن در افراد متفاوت است. خشم در جوامع مختلف نیز متفاوت و با دیدگاههای گوناگونی به آن پرداخت میشود. درواقع میتوان گفت خشونتها بر اساس نوع فرهنگها در جوامع تعریف میشوند. جامعه شناسان معتقدند خشم یکی از امیال و احساسات انسانی است و دلایل فرهنگی، اجتماعی و جسمانی دارد. خشمی که منشأ جسمانی دارد و سبب بروز خشونت میشود باید درمان شود و خشمی که منشأ فرهنگی و اجتماعی دارد قابل کنترل است. عواقب خشم به صورتهای مختلفی در انسانها ایجاد میشود در برخیها به صورت آنی یا همان جسمانی و روحی و در برخی دیگر موارد خشم به صورت پنهانی ایجاد میشود و زمان زیادی لازم دارد تا بر انسان ظاهر شود. همه مسائل فرهنگی به آرامی صورت میگیرد همچنین فرهنگ سازی غلط که به آرامی ایجاد میشود و سبب بروز خشم در افراد میشود. سرکوب احساسات و امیال یکی از راههایی است که سبب بروز خشم میشوند. بهطور مثال کودکان خواستههای دارند که اگر منطقی باشند والدین نباید با آنها مخالفت کنند زیرا که کنترل بیش از حد کودکان نیز سبب خشونت میشود. هر یک از اعضاء در خانواده جایگاهی دارند اگر زن و مرد در جایگاه اصلی خود قرار نگیرند سبب بروز خشم می شوند، حال برای بهبود اوضاع باید برسی کرد که منشأ بروز خشونت کدام یک از اعضاء هستند. هر یک از اعضای خانواده میخواهد قدرت خود را در خانواده تثبیت کنند که اگر با آنها مخالفت شود و این خواسته آنان سرکوب شود زمینه خشم در افراد ایجاد میشود. گاهی مرد در جایگاه اصلی خود در خانواده قرار نمیگیرد و همین امر سبب بروز خشونت میشود، این امر بر عهده بانوان است که بتوانند مردان را در جایگاه اصلی خود بنشانند تا خشونت آنها را کنترل کنند این امر در کودکان نیز صادق است و کنترل بیش از حد آنان نیز سبب بروز خشونت میشود. رسانههای اجتماعی در مسائل خشونتآمیز غرق شدهاند و خشونت در اکثر فیلمها و بازیهای یارانهای موج میزند. کودکان از شخصیتهای فیلمها و بازیها الگو میگیرند لذا کودکانی که همه سرگرمییشان با فیلمها و بازیهای یارانهای است بیشتر از دیگران خشمگین میشوند. کلام همیشه اثرگذار است و حتی گاهی تأثیر کلام منفی بیشتر از کلام مثبت است، گاهی برای پیشگیری از خشونت مجبور به ارئه آمار از خشونت در جامعه میشویم و یا حتی گاهی برای اثبات اینکه خشونت فقط در جامعه ما نیست از جوامع مختلف نیز آمار ارائه میدهیم که این ارقام و آمار بالای خشونت، سبب میشود تا خشونت را در جامعه امری عادی تلقی کند هرچند اینکه قصد گوینده پیشگیری از خشونت است اما نمیداند که انتشار این آمارها بار منفی دارد و زمانی که جوانان درصد بالایی از خشونت را میبینند ترغیب بر تکرار میشوند. عبارتهایی که در طول روز استفاده میکنیم بار منفی بالایی دارند، بهطور مثال جمله « مثل دریا باش، هر کس از حدش گذشت غرقش کن» که امروز با هشتکهای موفقیت و خلاقیت در فضای مجازی ترویج میشود جمله بسیار خطرناکی است که ناخودآگاه بر روی ذهن جوان اثر میگذارد. فرهنگ ما هیچگاه به گونهای نبوده که مروج خشونت باشد. اگر در اشعار بزرگان دقت کنید درمییابید که اکثر ابیات سروده شده در رابطه با تعامل و آسایش است و در این شعرها همیشه به محبت دعوت شده است. مثبت اندیشی، یکی از راهکارهای اساسی پیشگیری از خشونت است لذا برای حل کردن یک آسیب اجتماعی نیز به جای استفاده از کلام، تصاویر و فیلمهای که نشان دهنده آسیب اجتماعی است از کلام، تصاویر و فیلمهای استفاده کنیم که در جهت خلاف آسیب اجتماعی هستند. اگر قرار است برای جلوگیری از خشونت فیلمی ساخته شود که در آن به اثرات خشونت در آینده کودک بپردازد بهتر است فیلمی با این رویکرد که اگر بچهها در کودکی با عشق و امید زندگی کنند در بزرگسالی در چه وضعیتی قرار خواهند گرفت، بسازیم. فیلم و تصویر سازی در رابطه با پیامدهای خشونت شاید در عدهای سبب جلوگیری از خشونت شود اما در عدهای به خصوص کودکان و جوانان سبب آموزش خشونت میشود لذا کارشناسان و رسانهها برای کاهش خشونت باید عشق و امید را در زندگیها افزایش دهند درواقع باید برای جلوگیری از خشونت محبت را در خانواده افزایش دهیم. متأسفانه در جامعه ما خشونت علیه زنان و مردان رخ میدهد، با اعلام این خشونتها نه تنها به زنان و یا مردان کمک نمیشود بلکه به موارد خشونت علیه آنها نیز دامن زده میشود لذا به جوانان که قشر بزرگی از جامعه را تشکیل میدهند باید محبت و ایثار را آموزش داد و به آنان یاد داد که با محبت چه کارهایی میشود انجام داد و اینکه عشق چه اثراتی در زندگی دارد که اگر بتوانیم زندگی با عشق و محبت را به فرزندانمان یاد دهیم خود به خود خشونت در جامعه کم میشود. مهمترین و موثرترین رسانه صدا و سیما است که فیلمهای مختلفی در طول شبانه روز پخش میکند و مخاطب آن، مخاطب عام است. متأسفانه هر کدام از این فیلمها نیز گوشهای از غم و ناراحتیهای جامعه را نشان میدهند و ازآنجایی که فیلم و تصویر نیز اثرگذاری بالایی دارد لذا مردم یادگرفتهاند هرگاه کنار هم مینشینند از غم و غصههایشان برای هم بگویند. مشکلات اقتصادی که عامل خشونت است در جامعه ما بسیار زیاد است، کودکان در خانه حواسشان به صحبتهای بزرگترها است و زمانی که والدین مرتب از مشکلات سخن میگویند شنیدن این صحبتها احتمال دارد که کودک به بسیاری از خواستههایش نرسد و همین امر سبب خشونت پنهان در کودک میشود. اگر مادر در خانواده با همسرش از بیمهری فامیل سخن میگوید اثر منفی این جملات بر روی کودک بروز پیدا میکند زیرا که کودک نیاز به پشتوانههایی از قبیل عمه، عمو، خاله و دایی دارد و حذف هر کدام از این پشتوانهها اثر منفی در زندگی کودک دارد لذا مادر در خانه باید به گونهای صحبت کند که کودک تصور کند همه اعضای فامیل و خانواده نسبت به آنها محبت دارند و همین حس خشونت را از بین میبرد. استفاده از کلماتی که بار مثبت دارند راهکاری برای کاهش خشونت در جامعه است. فرهنگ ایرانی همیشه همه را به سمت محبت رهنمون میدهد پیامبر اعظم فرستادهای است برای دعوت به مهربانی درواقع هم فرهنگ و هم دین ما دعوت کننده به محبت و مهربانی هستند که تنها راه مقابله با خشونت است.
نظر شما :