اثرات کرونا بعد از کرونا نیز در ذهن افراد باقی می‌ماند

رضا صمیم (عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم)
۱۶ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۱۶ کد : ۱۹۸۱۴ جستارهای فرهنگی
با نگاه به پدیده کرونا دو نگاه خوشبینانه و بدبینانه مطرح است، نگاه خوشبینانه به این معنا نیست که کرونا یک جهان مطلوبی را برای ما به ارمغان می‌آورد بلکه نگاهی است که در ادامه به همان نگاه بدبینانه می‌پیوندد و هر دو ایده در مجموع یک نگاه بدبینانه است که هشدار علی‌الخصوص برای جامعه‌شناسان می‌دهد و باید اقدام به مداخله برای اصلاح امور انجام دهند.
اثرات کرونا بعد از کرونا نیز در ذهن افراد باقی می‌ماند

با نگاه به پدیده کرونا دو نگاه خوشبینانه و بدبینانه مطرح است، نگاه خوشبینانه به این معنا نیست که کرونا یک جهان مطلوبی را برای ما به ارمغان می‌آورد بلکه نگاهی است که در ادامه به همان نگاه بدبینانه می‌پیوندد و هر دو ایده در مجموع یک نگاه بدبینانه است که هشدار  علی الخصوص برای جامعه شناسان می‌دهد و باید اقدام به مداخله برای اصلاح امور انجام دهند.
نکته اول تأثیری است که کرونا بر اقبال جامعه، روابط مجازی و ارتباطات اجتماعی گذاشته است. واقعیت این است که برخی از جامعه‌شناسان از انحلال امکان مواجهه و یا انحلال موقعیت بندی می‌ترسند. انحلال امکان اتصال واقعی به تعبیری که جامعه شناسان انتقادی میگویند انحلال امکان اتصال تنانه‏، اتصال مادی است که در واقع یکی از پیامدهای فاجعه بار کروناست.
زندگی چیزی جزء موقعیت‌های مواجهه نیست و مدام در مراحل مختلف زندگی اجتماعی مواجهه را تجربه می‌کنیم و در جریان مواجهه یاد می‌گیریم که چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم همچنین یاد می‌گیریم که پیوند برقرار کردن با دیگران تنها چیزی است که احتمالا در ید قدرت ما است و این نکته بسیار مهمی است.
در وضعیت انحلال مواجهه، ما فرصت برقراری رابطه با دیگران تحت کنترل خود را از دست می‌دهیم.  در حقیقت پیوندها را به قدرت و افراد اجتماعی دیگر و نهادها واگذار می‌کنند که برای جامعه‌شناسی انتقادی  هشدار است.
در بحث مفهومی استفاده از social distance  به جای ‍physical distance
physical distance گویای اتفاقاتی که دارد می‌افتد و ما ذیل انحلال مواجهه می فهمیم، نیست. اما social distancing یعنی از ما می خواهد نحوه صورت بندی امر اجتماعی را به نحو متفاوتی از گذشته رقم بزنیم. ما در گذشته امر اجتماعی را با اشتراک بدن‌ها در صحن عمومی و با اتصالی که در ید قدرت خود داشتیم فراهم می‌کردیم که این امر یک امر اجتماعی و واقعی بود. یعنی شما دیگر اجازه ندارید خودتون به دست خودتون اتصال برقرار کنید و جامعه بسازید و ما هستیم که برای شما جامعه می‌سازیم.
تبلیغ ندیدن یک‌دیگر، پشت به‌هم کردن و تعاون نداشتن با یک دیگر مواردی است که اثراتش بعد از پایان یافتن کرونا نیز بر ذهن افراد باقی خواهد ماند و این ترسی که انسان‌ها از یکدیگر پیدا کرده‌اند ترس مخرب و فاجعه باری است و جامعه انسانی به واسطه این ترس به یک پدیده ناانسانی و امر نا‌انسانی و مصنوعی تبدیل می‌شود و این مصنوعی بودن جامعه را باید هشدار داد. دفاع از جامعه، دفاع از امر اجتماعی واقعی است. امر اجتماعی واقعی برای نیروهای کنترلگر مسئله‌ساز و مخاطره برانگیز است زیرا که به ازای هر طرح واقعی که تصمیم می‌گیرد یک اتصال برقرار کند، یک معنا و انرژی سیاسی ویژه ساخته می‌شود که لزوماً در جهت و مطابق با معنا و انرژی نیروهای کنترلگر نیست که در صورت ادامه این وضعیت روانی ناشی از ترس حتی بعد از رفتن کرونا‏، فضا برای غیر سیاسی کردن جوامع و به معنای دیگر غیر دموکراتیک جوامع فراهم می‌شود.
دو گروه دیدگاه وجود دارد یکی اینکه کرونا باعث دموکراتیک کردن جوامع می‌شود به دلیل تمرکز زدائی که پشتش هست و دیدگاه دیگر معتقد است که کرونا باعث استبدادی کردن جوامع شده که بحث بسیار مهمی است. زیرا که رابطه بین دموکراتیک و استبدادی را از بین می‌برد و هرگونه عدم تمرکزی دموکراتیزاسیون به وجود نمی‌آورد.
تمرکز‌زدایی به ظاهر ساختارهای دموکراتیک و  مدرن عمل تمرکززدایی نیست بلکه مخفی کردن محل تمرکز هستند و اکنون بیشتر از گذشته منبع تمرکز در حال مخفی شدن است و اگر تا روزهای گذشته منابع تمرکز قدرت بانک‌های آمریکایی، چینی و کره‌ای بودند با ادامه یافتن کرونا مرکز تمرکز قدرت را دیگر نمی‌توان نشان داد و یک منبع تمرکز قدرت دیگری به وجود می‌آید که قابل تشخیص و شناسایی نیست به همین دلیل نمی‌توان آن را از بین برد لذا تصور می شود که بسیار خطرناک است و باید بیشتر دقت کرد.
در رابطه با وضعیت ایران ممکن است انحلال موقعیت و انحلال مواجهه یک سویه مثبت داشته باشد زیرا که در وضعیت اقتصادی ما بیرون زدگی‌هایی وجود دارد و کنترلگر اعظم اجتماعی در این کشور بازار نیست بلکه دولت است که در این جوامع فضاها و منافذ برای نفس کشیدن ایجاد می‌کند اما این فرصت منجر به این نیست که به راحتی بتوان از شر هر منابع کنترلگری نجات یابیم.
مسائل اقتصادی که بحران کرونا در ایران و جهان به وجود آورده سبب شده که بازار بورس داغ شود و این بازار یک نشانه از عوض شدن محل کنترلگری در ایران خبر می‌دهد و به نظر می‌رسد از کنترلگری اجتماعی دولت سیاسی به کنترلگری اجتماعی بازار تغییر شکل می‌دهیم و دولت نیز پشت بازار قرار می‌گیرد.
در همین چهار پنج ماه اخیر بازار بورس در ایران به اندازه دو برابر کل ۵۰ سال رشد کرده است و توانمند شدن بازار بورس، خبر از یک تغییر بنیادی می‌دهد که باید به آن توجه کرد. بورس بر روی انحلال مواجهه و موقعیت سوار است و به دلیل اینکه بیش‌ترین بخش فضای مجازی را در دست دارد از استقلال و امکان بیشتری برخوردار است. در این اوضاع شکل جدیدی از نظام سلطه ایجاد می‌کند و جامعه‌شناسی باید این موضوع را به عنوان یک خطر تشخیص دهد. نکته دیگر افتادن و ولع توده در دام نظام کنترل‌گری جدید است که ناراحت کننده است. وظیفه جامعه شناسی دفاع از جامعه واقعی‏‌، امر اجتماعی واقعی و تنانه و تلاش برای تحقق رابطه است که حداقل کنترلگری اجتماعی بر آن اعمال می‌شود. در حقیقت دفاع از تسلط پیوندها از لحظه‌ای که نهادها به فرد بگویند تلاشی برای ایجاد پیوند نکن و ما برایت پیوند مطرح می‌کنیم این موقعیت‌ها خطرناک است.
پیش از کرونا در سالن‌های کنسرت و سینما سرگرم می‌شدیم. بعد از تعطیلی سالن‌ها امکانی فراهم شد که بدون  اینکه وارد سالن شویم و به واسطه فضای مجازی از این کنسرت‌ها استفاده کنیم لذا در حالی که فرهنگ‏، فیلم و موسیقی به واسطه فضای مجازی به مصرف‌کننده می‌دهد جنسی از تجربیات آزادی است که شخص خود تعیین می‌کند کجا و در چه ساعتی فیلم ببیند. این نیز نکته مهمی است.
برخی فکر می کنند که با پایان یافتن کرونا مردم به شرایط الگوی قبلی خود در استفاده از اوقات فراغت باز نخواهند گشت بلکه این حال ناشی از تجربه آزادی در مصرف را تداوم خواهد بخشید و همان گونه که امروز می‌بینیم فیلم جای خود را به سریال داده و تداوم انقلابی در فرم‌های فرهنگی ایجاد خواهد شد.
حال سوالی مطرح است که آیا این تجربه آزادی به معنای مداخله شخص است یا اینکه هدف و غایت میانجی‌گری‌ها را محقق می‌کنند؟  
قبل از کرونا تلقی ما از عمل فرهنگی یک امر تربیتی بود و معاونان فرهنگی ما معاونان پرورشی و تربیتی بودند. به عبارتی مخاطبان از نظر معاونان فرهنگی، جمعیت تربیت نشده ای هستند که در مواجهه با ما، ذیل مناسکی که تعریف می‌کردند یک فرد تربیت یافته می‌شد.  اما کرونا سبب شد که این تلقی را کنار بگذاریم.
 لذا معاونت فرهنگی باید محلی برای حمایت از بروز و ظاهر‌شدن خلاقیت و توانمندی‌های فرد تبدیل شود نه محلی برای تربیت فرد که با اصول و بنیادهای ما تعارض ایجاد نکند. ما باید نوع رابطه ها را تغییر دهیم و درنگ کرد.

 

 

کلید واژه ها: کرونا پسا کرونا دکتر رضا صمیم دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی کووید19


نظر شما :