بررسی علل کاهش نرخ ازدواج
تقی آزاد ارمکی (جامعهشناس)
ابتدا بحث کنیم ازدواج نکردن خوب است یا خوب نیست! چون شما فرض می گیرید که کاهش ازدواج خوب نیست، به سراغ دلایل بدی این اتفاق می روید. اتفاقاً من امروز معتقدم که ازدوج نکردن خوب است! به دلیل اینکه بسیاری از افرادی که ازدواج کردن در خانواده هایشان فغان وجود دارد، آدم ها در خانه های خود آرامش ندارند. مشکل این است که در نظام اجتماعی و در خانواده ایرانی یک به هم ریختی بنیادی وجود دارد و ما در جهت اصلاح آن عمل نمی کنیم و آشوب ها را بیشتر می کنیم لذا دختران و پسرانی که در خانه هستند، تصمیم می گیرند ازدواج نکنند.
به عنوان مثال وقتی مادر فغان می کشد و دستش به جایی نمی رسد. پدر فریاد میکشد و کسی به دادش نمی رسد، دختر و پسر این خانه به سادگی و با آرامش تمام تن به ازدواج نمی دهد، مادر از زندگی مشترک رضایت ندارد و تلاش دارد همسر را از صحنه زندگی خارج کند. مردان نیز تمام تلاششان این است که پر رنگ تر از زمان قدیم و جامعه سنتی زنان خود را محدود کنند و تحت سیطره قرار دهند بنابراین یک دعوای مهم در کل خانواده ها جاری و ساری است و نمی توانیم از آن غافل شویم. معتقدم اصلی ترین علت کاهش نرخ ازدواج، «مشکلات درون خانواده» است، زندگی خانواده های مذهبی، غیر مذهبی، مرفه و طبقات پایین جامعه آسان نیست و در آن تعارضات بسیار است.
برای من این سوال مهم است که چرا مردم ایران با وجود همه فشارها و مشکلاتی که دارند از جمله ترافیک، مشکلات شدید اقتصادی، مسکن، فساد، اختلاس و غیره اعتراض نمی کنند!؟ معتقدم دلیل آن این است که خانواده ها امروز چنان درگیر هستند که فرصت اعتراض یا قدرت اعتراض ندارند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) ایده ای مطرح کردند و روشنفکرانی مانند دکتر شریعتی یا دیگران این ایده را به سادگی به جامعه منتقل کردند و مردم نیز این ایده ها را دریافت کردند چون راحت تر زندگی می کردند. اگرچه در آن زمان هم جامعه روستایی به جامعه شهری آمده بودند و تنش در جامعه جدید داشتیم ولی مردم چنان فراغت داشتند که در مورد عملکرد ایران و آمریکا تأمل می کردند، اما امروز فراغت و فرصت تأمل و جرأت تحمل ندارند.
امروز هیچ نگاه اصلاح طلبانه ای برای کمک و ایجاد آرامش به مردم وجود ندارد، نمایندگان مجلس به جای اینکه در جهت حل مشکلات کشور تلاش کنند، در این شرایط بحرانی خواستار استیضاح رییس جمهور می شوند! که رهبری چون مرد سیاست هستند، تشخیص درست می دهند و جلوی این مساله را می گیرند. جمهوری اسلامی در حال حاضر جامعه را رها کرده و جامعه با بدبختی زیست می کند و این امر در فساد، روابط جنسی خارج از خانه، عدم ازدواج، خشونت، فرزند نیاوردن، نشان داده می شود.
نکته دیگر اینکه اکثر مردم به دنبال خرید و فروش ارز، بورس و غیره هستند و تمام دغدغه شان این است که سرمایه خود را افزایش دهند، در چنین وضعیتی آیا فرصت می شود که مرد در زمان رسیدن به خانه از نظر روحی و ذهنی در کنار خانواده خود باشد و آرامش داشته باشند.
خانواده ایران دچار انبوهی از مشکلات و نا به سامانی است. در این شرایط مشخص است که جوانان ازدواج نمی کنند. دختران به این نتیجه رسیدند که چرا باید با کسی ازدواج کنند که اصلاً در خانه نیست و آرامش را به خانه نمی آرود. ازدواج متوقف نشده به این دلیل که از ضروریات است. هر عمل اجتماعی کف دارد. وقتی جامعه معتدل است باید ۸۰ درصد جوانان آن ازدواج کنند، ولی وقتی این نرخ به ۵۰ درصد می رسد مشخص می شود که این جامعه مشکل دارد. میزان ازدواج به صفر نمی رسد چون کف جامعه معتقد است که ازدواج کند تا وضعیت بد تبدیل به وضعیت بدتری نشود مثلاً والدین برای اینکه دختر و پسر خیابانی نشوند تلاش می کنند که فرزندانشان ازدواج کنند و برخی از دختران و پسران نیز برای جلوگیری از اتفاق بدتر به ازدواج تن می دهند. بنابراین معتقدم علت اساسی کاهش نرخ ازدواج «مشکلات درون خانواده» و سخت شدن زندگی است.
خانواده موجود الگوی خوبی نیست و خانواده مطلوب هم وجود ندارد. چنان زندگی مشترک حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را از زیست بشری دور کردند که نمی توانیم الگوبرداری کنیم.
در زندگی حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) هم قهر و آشتی وجود داشت، اما ما فقط آشتی ها را برای مردم گفتیم. چرا تاریخ ما در مورد فرزندآوری حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) بیان نمی کند که با چه منطقی شکل گرفته است؟ از سوی دیگر چرا در مورد رابطه مالکیت حضرت زهرا(س) در خانه صحبتی نمی شود؟ فدک کجای قصه این خانواده است؟
متأسفانه در مورد زندگی مشترک حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) کلی گویی کردیم و هر کسی هم که وارد جزئیات شود و بحثی را مطرح کند مورد نقد تند قرار می دهیم در صورتی که اگر بخواهیم از زندگی این دو بزرگوار الگو استخراج کنیم باید هزار نوع الگو برای جوانان، پیران و طبقه پایین و بالا جامعه حاصل شود؛ تحقق این امر نیازمند فعالیت علمی ۲۰ سال روحانیت است. روحانیون باید به جای ورود به امور اجرایی، سیاسی و غیره به این مسایل به طور دقیق رسیدگی کنند.
حوزه علمیه در زمینه شناخت ابعاد مختلف زندگی و شخصیت ائمه به جامعه بسیار نقص دارد، به عنوان مثال در مورد حضرت مهدی(عج) شبهات بسیاری وجود دارد، چرا یک متن جامع برای پاسخگویی به همه این شبهات وجود ندارد؟ چون وجود و حضور ایشان را مسلم می دانیم و نیاز نمی دانیم به شبهات پاسخ دهیم، اما روحانیت بداند که مردم تا یک جایی گوش می دهند، ولی زمانی می رسد که بحران پیش می آید و مردم عبور می کنند. برای اینکه مردم را برگردانید باید نجوای شیعه، فاطمیه و زینبی ارایه دهید و این امر نیاز به یک مجموعه ای از متون جامع، دقیق و صحیح دارد.
باز هم تأکید می کنم مشکل اساسی و بنیادی در کاهش نرخ ازدواج به مشکلات نهاد خانواده باز می گردد و تا این نهاد را به رسمیت نشناسیم و سر و سامان ندهیم، جوانان تن به ازدواج نخواهند داد.
برخی از خانواده های فعلی یا مجردین زندگی مطلوبی ندارند و این مساله بر روی نسل جوان تأثیر گذاشته و باعث شده که نرخ ازدواج کاهش پیدا کند. از بُعد اخلاقی خانواده های امروز را چطور ارزیابی می کنید و معتقدید این بُعد چه آسیب هایی به امر ازدواج وارد کرده است؟
سوال ما این نیست که آیا دین ما در مورد ازدواج درست یا اشتباه می گوید سوال این است آنچه در کف جامعه اتفاق افتاده، چرا رخ داده و چه کسی مقصر است و چه مسایلی کمک کرده برای اینکه این اتفاق رخ دهد. ما ایرانی ها یک سبقه داریم و آن اینکه خانواده گرا هستیم وقتی مردمان این چنین هستیم یک نوع کنش جمعی داریم. به عنوان مثال چرا کرونای ایرانی از کرونای اروپایی و آمریکایی متفاوت می شود، به دلیل اینکه مشکلات بعد از کرونا در جامعه ایران حکومت، اقتصاد و سیاست را آنچنان تحت فشار قرار نمی دهد که در سایر کشورهاست به دلیل اینکه یک نهادی به نام خانواده است که مسئولیت پذیری افراد را هم به معنای نظام خویشاندوی و هم به معنای خانواده کوچک بر عهده گرفته است. نهاد خانواده پس از شیوع کرونا در کشور از اعضای و خویشاوندان خود به خصوص پیران محافظت کرد تا مبادا جان خود را از دست دهند به همین دلیل چند روز پیش یکی از مسئولین وزارت بهداشت عنوان کرد که افراد ۵۰ سال و کودکان در خطر هستند و سخنی از پیران آورده نشد. بنابراین تعداد بی شمار پیران جامعه ایران بر اثر کرونا جان خود را از دست ندادند و باقی افراد هم که فوت می کنند به دلیل عدم رعایت نکات و اصول ضروری است، اما آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در ابتدا شیوع کرونا در کشورشان شروع کردن به درو کردن دو تیپ از اشخاص، یکی پیران و دیگری طبقات پایین جامعه. اگر در جامعه ایران خانواده ایفای نقش نمی کرد بدون تردید روزی ۲ هزار نفر به دلیل کرونا از بین می رفتند و بیشتر هم پیران جان خود را از دست می دادند.
دختری که ازدواج نمی کند یا پسری که زن نمی گیرد از این ازدواج نکردن ناراحت است و عذاب وجدان دارد، ولی باز هم ازدواج نمی کند. یا خانواده ها هم در عین اینکه در عذاب هستند اما به سادگی اجازه نمی دهد که دخترش و پسرش انتخابی داشته باشند و سخت گیری می کنند؛ در این مورد برخی به مسایل اقتصادی اشاره می کنند که کاملاً هم درست است، اگر مشکلات اقتصادی نبود و به تعبیر آقای جوادی آملی مهریه و جهیزیه سنگین نبود، احتمالاً ازدواج آسان تر بود، ولی چرا خانواده مهریه را مهم می دانند؟ به خاطر اینکه فرو ریختن بعد از ازدواج را مهم می دانند و احتمال می دهند که دختر و پسر ازدواج کرده به دادگاه بروند کما اینکه بیشترین درخواست طلاق برای ۱ تا ۵ سال بعد از ازدواج است.
اقتصاد مهم است، ولی بیش از همه معنای ازدواج، زندگی و خانواده تغییر کرده است. این صحبت هایی که در حوزه دین زده می شود و درست هم هست که تشکیل خانواده آرامش می دهد، اما خانواده امروز در ایران آرامش نمی دهد و درد و غم است پس چرا جوان باید ازدواج کند! ازدواج نمی کنند و این اقدام خلاف دین است و کارهای بعدی هم که انجام می دهند، خلاف دین است. زمان هم که می گذرد جوانی را از دست داده اند.
نکته دیگر اینکه فردی که مدت طولانی ازدواج نکرد، دیگر ازدواج نمی کند و مدلی می شود برای دیگران که آنها هم ازدواج نکنند حتی کسانی که باید مدافع ازدواج باشند هم به طور اساسی و بنیادی از ازدواج دفاع نمی کنند. در جامعه ایران نسبت به ازدواج ضرورت ها، نیازها و علایقی به لحاظ فرهنگی و سابقه تاریخی وجود دارد ولی آنچه در کف وجود دارد، این امر را ترویج و تسهیل و تقویت نمی کند و به آن معنا نمی دهد به همین دلیل قصه ازدواج روی زمین مانده است.
تأکید داریم کسانی که ازدواج کردند فرزندآوری داشته باشند، زن و شوهری که شاغل هستند و پدربزرگ و مادر بزرگی نیست که فرزند آنها را نگاه دارد یا اگر هم در قید حیات هستند توان و حوصله نگهداری فرزند کوچک را ندارند، لذا این فرزند باید به مهدکودک سپرده شود، افکار عمومی و رسانه ملی مدام بیان می کنند که مهدکودک و پیش دبستانی و کلاس های آموزشی این چنینی برای فرزند ضروری است، این زوج هزینه ها را از کجا بیاورند؟ صبح تا شب باید کار کنند تا هزینه مهد کودک را بدهند، بنابراین تصمیم می گیرد که فرزند نیاورند یا بیشتر از یک فرزند نیاورند و بیان می کند که فرزند آوری به من ربطی ندارد! چرا من باید جوانی، زیبایی، لذت، فراغت و سبک زندگی سبک خود را سخت کنم و چندین فرزند که هیچ حمایت اجتماعی ندارم، به دنیا بیاورم.
ما کدام زن که در زمان فرزندآوری دچار مشکل شده را مورد حمایت اجتماعی قرار دادیم؟ چه کسانی از فرزندان زنان مطلقه حمایت کرده است؟ زن مطلقه دارای فرزند با بدختی در این کشور روزگار می گذراند. مشکلات این اشخاص را دوستان و آشنایان می بینند و تصمیم می گیرند که یا ازدواج نکنند یا اگر ازدواج کردند فرزندی نیاورند یا تنها یک فرزند داشته باشند. یک فرزند هم آنچنان تنبیه می کنند که او هم یاد بگیرد در آینده ازدواج نکند یا اگر ازدواج کرد فرزندی نیاورد.
سیستم و نظام راه دوری نرود و برای مردم قصه نگوید و مشکلات را حل کند، وقتی این مسایل و مشکلات حل شد و در زندگی شخص آرامش به وجود آمد، ازدواج می کند و به دیگران هم توصیه می کند که حتماً ازدواج کنند.
همه این مسایل به قصه وارونه شدن خانواده بازمی گردد، خانواده روی دست هایش قرار گرفته تا پاها، اگر اصلاح نشود یا خودش در مغز خود شلیک می کند یا انقدر می ماند که مغزش می میرد و دیگر نمی شود اصلاح کرد. اگر گسترش روابط جنسی خارج از خانواده و ازدواج سفید به مساله آینده در جامعه ایران تبدیل شود بعدها نمی توانیم اوضاع را به وضعیت طبیعی برگردانیم. همانطور که در حال حاضر ازدواج سفید به شکل قدرتمند در حال توسعه است و وقتی توسعه یافت دیگر نمی توانید وضعیت را به ازدواج برگردانید.
کسی که خودش معلول است، نمی تواند بدود، وقتی روحانیت علت پدیده را نمی داند، نمی تواند پدیده ای چون خانواده را اصلاح کند. روحانیت باید به سراغ دین برود، ما ضعف معارف دینی داریم، هنوز کسی یک سوال بنیادی در مورد امام زمان(عج) را جواب نداده است، سرکوب مشکلی را حل نمی کند. در مورد قرآن و زندگی پیامبر هم هنوز کسی نتوانسته جواب سوالات ساده را بدهد، بنابراین مسایل ابتدایی بسیار وجود دارد و روحانیت حاضر نیست برای این مسایل وقتی بگذارند.
روحانیت باید به خوبی دین را ارایه دهند و سوالات اساسی کشور را پاسخ دهند. جمهوری اسلامی حکومتی دارد که روحانی است لذا نمی تواند سوال دین دنیا را پاسخ ندهد.
مجلس، باید نگاهش را در ساحت قانونگذاری ویژه کند. چندین سال است در مجلس یک مناقشه دنبال می شود و آن بحث این است که صیغه باید باشد یا نباشد. هنوز راه حل منطقی پیدا نکردند، نمایندگان مجلس باید قانونگذاری کنند، سپس قانون به درون نهاد و سیستم می رود و افراد براساس آن عمل می کنند بدون اینکه کسی آسیب ببیند.
نمایندگان مجلس سخت در اشتباه هستند. اول اینکه وام ازدواج را بانک هم می توانند تعیین کنند، نمایندگان نباید زمان خود را صرف چنین مسایلی کنند. دوم اینکه برخی از زوجین وقتی وام ازدواج دریافت می کنند با مبلغ آن مثلاً ماشین می خرند تا مسافرکشی کنند و مخارج زندگی را کسب کنند. وام ازدواج چه فایده ای دارد، باید قانونگذاری و ریلگذاری می کردیم تا ازدواج تسهیل پیدا کند.
یکی دیگر از مشکلات اساسی این است که در جامعه ما خانمی که مطلقه است یا باید در خیابان بماند، یا باید زن فرد دیگری شود یا فحشا کند یا افسرده شود. قانون باید به سراغ این زنان برود. مشکل خانواده ای که مرد ناتوان دارد، ولی عصیانگر و اقتدار طلب است را حل کند. یا مشکلات خانواده هایی که دارای فرزند معلول هستند را حل نماید.
نکته دیگر اینکه دختری که ازدواج می کند، حق دارد پس از ازدواج تحصیل خود را ادامه دهد، مجلس باید نهادی را مسئول کند تا هزینه تحصیل این افراد را بپردازند و پس از پایان تحصیل این مبلغ را از دانشجو بگیرند.
همه این اقدامات در سایر کشورها به سادگی انجام می شود و جزو اقدامات ابتدایی است، اما در کشور ما این اقدامات نه تنها انجام نمی شود بلکه نمایندگان مجلس تنها بسنده کردند به اینکه پشت تریبون سخنرانی کنند یا بیانیه صادر کنند.
قوه قضائیه برای هر کسی که به منظور طلاق مراجعه می کند، پرونده مشاوره تشکیل دهد، زوج تصمیم می گیرند برای گرفتن طلاق، به مشاوره بروند و نهایتاً طلاق می گیرند، قوه مقننه باید بداند که ۹۰ درصد مشکلات خانواده ها بعد از تشکیل ازدواج، ماجرای مالکیت است. یک خانم وقتی وارد زندگی می شود و درآمد دارد، این پول کجا حساب می شود؟ شما زحمت می کشید که این خانه را برپا می کنید، اما زن کجاست؟ هر زمان مرد اراده کند، می تواند زن را از خانه بیرون کند بنابراین این خانم شروع به ترفندهای متفاوت می کند یا از مرد عبور می کند یا بر مرد فشار می آورد. سیسم قضایی کشور باید مشکل مالکیت و ارث را حل کند. اگر تا به امروز این مساله حل شده بود بسیاری از مشکلات پس از ازدواج و در خانواده های پر سن تر کاهش پیدا می کرد.
دولت باید خدمت گذاری کند. باید برود سراغ قسمت هایی که قانون به وی گفته حل کند و در آن زمینه عمل و سیاست پیشه کند.
جمهوری اسلامی حمایت قوی و مجانی به نام خانواده داشته و آن را از بین برده و خانواده را دچار بحران کرده است باید به این حمایت های اجتماعی در این سطح بازگردیم و اگر حمایت ها در این سطح را سامان دهیم، پس از آن زنان و مردان تصمیم می گیرند ازدواج کنند در این صورت دیگر نیازی نیست نهاد ازدواج تاسیس کنیم.
در گذشته در ایران همه زنان و مردان ازدواج می کردند مگر اینکه با مشکل حادی رو به رو بودند، برخی میل نداشتند و برخی تصمیم گرفته بودند که ازدواج نکنند یا اینکه اتفاقی افتاده بود، ولی عموم به طور طبیعی ازدواج می کردند، اما امروز ۴۰ درصد یا جمع کثیری از مردم ازدواج را پدیده ای سخت می دانند. جمعیت کثیری در جامعه وجود دارند که امکان ازدواج ندارند و به راحتی ازدواج نمی کنند و عده ای هم اصلاً ازدواج نمی کنند. پدیده ظهور تجرد قطعی دختران و پسران یا ازدواج سفید، مسایل مهمی است که سهم زیادی در جامعه ایران دارد. بنابراین اکثریت مردم ایران گرفتار پدیده ازدواج هستند و این مساله برای آنان مطرح است که ازدواج کنند یا نکنند. بسیاری از زنان و مردان ازدواج کرده هم مشکلشان این است که چرا ازدواج کردند و بیان ابراز پیشمانی می کنند از اینکه ازدواج کردند و می گویند چه کنیم که از این ازدواج عبور کنیم؛ به همین دلیل روابط جنسی فراتر از روابط زناشویی شکل گرفته است، این فرد خسته و پیشمان فکر می کند مشکل در تمایل و نیاز جنسی است که آرامش وجود ندارد.
جامعه ایران باید به مساله اجتماعی بازگردد، باید حوزه سیاست را کاهش دهد و به عرصه فرهنگ و جامعه و مناسبات اجتماعی و روابط انسانی باز گردد. عرصه اجتماع و فرهنگ از دستور کار نظام خارج شده و نسبت به آن بی اعتنا شدند، مدیران ما عصبانی هستند و مدام با یکدیگر دعوا می کنند در صورتی که به جای بحث و دعوا باید مشکل جامعه را حل کنند، سخنرانی مسئولان بی فایده است باید گزارش ارایه دهند. مدیر باید امور اجرایی بداند، اما همه وعظ می کنند در صورتی که وعظ برای کلاس، درس و بحث است.
متأسفانه دچار یک توهم گرایی عجیبی شدیم که ما را به بیراه می برد. جمهوری اسلامی باید حساسیت های سیاسی را کاهش دهد و به اجتماع بازگردد و پس از آن بازیگران اصلی مشخص می شوند و خانواده ها در موضوعات مختلف احساس مسئولیت می کنند.
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری، استاد اخلاق و خانواده
متأسفانه ازدوج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ است و این امر را بسیار خطرناک می باشد. هم به عنوان یک روحانی و هم به عنوان کسی که سالهاست در مسایل خانواده و جوانان مشاور است، این هشدار را می دهم همانطور که اگر اکسیژن متوقف شود، حیات نابود می شود، اگر ازدواج متوقف شد، زندگی دچار سکته می شود. همانطور که دولتمردان نیروی خود را بر روی برجام متمرکز کرده بودند برای ازدواج جوانان نیز به اندازه برجام و با همان جدیت کار شود، اگر چنین شود ازدواج جوانان به سامان می رسد. روحانیت نیز به جای ورود به سیاست، به دغدغه دینی و اجتماعی جوانان بپردازند و همانند پیامبر(ص) در امر ازدواج راهنما و مشوق جوانان باشند.
ابتدا تأکید می کنم که در واقعیت باید ازدواج جاری باشد، یعنی همانطور که زندگی جاری است، ازدواج هم باید جاری باشد. همانطور که باید مایحتاج ضروری مثل غذا، پوشاک، آب و اکسیژن داشته باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم، ازدواج هم باید توقف نداشته باشد تا زندگی را به خوبی ادامه دهیم، این حقیقت تغییر ناپذیر است و هیچ عاملی نباید این امر مهم را متوقف کند که اگر متوقف شد حیات متوقف می شود.
هم به عنوان یک روحانی و هم به عنوان کسی که سالهاست در مسایل خانواده و جوانان مشاور است، این هشدار را می دهم همانطور که اگر اکسیژن متوقف شود، حیات نابود می شود، اگر ازدواج متوقف شد، زندگی دچار سکته می شود، این بیان تمثیل نیست بلکه یک واقعیت است و در حال حاضر آثار این سکته را می بینیم.
ممکن است که وقتی سکته جسمی حاصل می شود انسان را روی تخت بیمارستان بیندازد و محسوس باشد، اما گاهی سکته ای حاصل می شود و نتیجه آن بعدها پیدا می شود، مدتی است در جامعه ما ازدواج متوقف شده یا دچار بحران شده و جامعه زیان های این توقف را می بیند. فعالان فرهنگی و مسئولان باید این امر را جدی بگیرند که اگر جدی گرفته نشود چنان بلایی رخ می دهد که قابل جبران نیست.
فضای کنونی جامعه فضای مناسبی نیست، در گذشته هم جوانان ما از ازدواج هراس داشتند، اما امروز هراس جوانان و حتی خانواده ها از ازدوج ها چندین برابر شده است.
اگرچه از نظر ازدواج وضعیت خوبی در کشور نداریم، اما جوانان نباید نا امید شوند و باید برای زندگی بسیار ارزشمند بعد از ازدواج تلاش کنند. جوانان بسیاری داریم که شهامت و شجاعت ورود به صحنه ازدواج را دارند و موفق هم می شوند چون خداوند تضمین فرموده کسانی که ازدواج کردند را یاری دهد؛ امیدواریم روز به روز بر تعداد این جوانان شجاع افزوده شود.
روحانیون تا زمانی که وارد سیاست نشده بودند، وظیفه خود را به خوبی انجام می دادند، اما پس از اینکه وارد سیاست شدند، این وظیفه را فراموش کردند. روحانی باید اهل روح و رضوان و جنت باشد و کسانی که در سیاست بازی می افتند را دیگر روحانی نمی دانیم.
قبل از انقلاب دیده بودیم که روحانیون برای ازدواج جوانان بیشترین کار را می کردند یعنی اگر می خواستید بگویید که در جامعه چند صنف هستند که برای ازدواج جوانان کار می کنند؛ اولین صنف روحانیون بودند. بعد از انقلاب این چنین نیست و کوتاهی رخ داده است. البته روحانیون واقعی و حقیقی هنوز رسیدگی به این امر را وظیفه خود می دانند چون این رسالت را از پیامبر اکرم گرفتند.
اگر روحانیت در مسایل جناحی و سیاسی غرق شود دیگر دغدغه ای برای حل مسایل و مشکلات ازدواج جوانان ندارند.
بنابراین روحانیون تا زمانی که روحانی باشند به وظیفه خود که وظایف دینی و خانوادگی است عمل می کنند و به ازدواج جوانان می پردازند، اما کسانی که وارد دست انداز سیاست شدند دیگر در این امر موفق نبودند و اگر بخواهم امروز به روحانیت در این زمینه نمره دهم نمره قابل قبولی نیست.
یک راهکار اجتماعی است. در کتاب «دختران و انتخاب همسر» اشاره کردم همانطور که دولتمردان نیروی خود را بر روی برجام متمرکز کرده بودند برای ازدواج جوانان نیز به اندازه برجام و با همان جدیت کار شود، اگر چنین شود ازدواج جوانان به سامان می رسد.
امروز هم با بیماری کرونا رو به رو هستیم، اگر ارتباط دادن امر ارزشمند و شیرین ازدواج به بیماری کرونا تلخ است، اما چون امروز به صورت ملموس در سطح جامعه شاهد آن هستیم بیان می کنم. در ابتدای همه گیری کرونا در کشور شاهد بودیم که دولت، ملت، وزارتخانه ها، سازمان ها و شخصی ها تلاش کردند تا کرونا را مدیریت کنند که در ابتدا موفق بودند اما چون در ادامه نسبت به این بیماری بی اهمیت و بی توجه بودیم باز هم شیوع یافت. می خواهم بگویم که اگر همان اتحاد و تلاش در کنترل بیماری کرونا درباره ازدواج جوانان نیز رخ دهد حتماً اوضاع به سامان می شود.
راهکار دیگر از جنبه روانشناسی است. در دل جوانان ما هراس وجود دارد. جوانان ما تمایل به ازدواج دارند، اما یک عامل قوی جلوی این تمایل را گرفته و آن هراس است. ترس هایی که جوانان ما دارند برخی واقعی و بسیاری هم وهنی است. مثالی بزنم، اگر گرسنه باشید میوه و غذای خوب هم در دسترس داشته باشید، اما یک حادثه ای رخ دهد یا خبر ناگواری به شما بدهند، اشتهای شما از بین می رود؛ بنابراین عواملی باعث هراس در میان جوانان شده است. باید این هراس را از ذهن جوانان بیرون کشید در این صورت مجدداً اشتهای جوانان باز می گردد.
همانطور که اشاره کردید متأسفانه ازدوج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ هست و بسیار خطرناک است، اگر یک مساله ای تبدیل به فرهنگ شد در این صورت مدیریت آن سخت می شود. اگر عدم ازدواج و مجرد ماندن به یک فرهنگ تبدیل شود، وای به حال جامعه است. بنده در متن و در ارتباط با جامعه هستم و متأسفانه شاهدم که ازدواج نکردن در حال تبدیل به فرهنگ شدن است.
یکی از معنایی فرهنگ این است که باورهایی در دل انسان راسخ شود، باور تجرد اگر در دل جوانان رسوخ کند، مدیریت آن سخت خواهد شد و زیان بسیاری به جامعه می زند. بسیاری زیان های اجتماعی، روانی، امنیتی و غیره را بیان می کنند، اما یک نکته ای که کمتر بیان می شود یا شهامت بیان آن را ندارند، این است که جوانان ما با ازدواج نکردن از بهره های ازدواج بی بهره می شوند. ازدواج بسیار بهره و لذت دارد در کتاب «آداب عشق ورزی» به ۱۰ فایده ازدواج اشاره کردم، این فایده ها بسیار کلان هستند و جایگزین ندارند، جوانان ما با ازدواج نکردن این فایده های دهگانه را از دست می دهند و این خسارات بسیار بالایی است لذا همه نهادها باید در این موضوع ورود کنند وگرنه بعدها آسیب هایی داریم که جبران ناپذیر است.
پیامبر اکرم(ص) شخصاً در ازدواج جوانان ورود می کردند، پیامبر(ص)هم مأموری از جانب خداوند برای هدایت کل بشر بودند و هم اینکه رهبر حکومت بودند و هم روحانی بودند. ایشان شخصاً در ازدواج جوانان ورود می کردند. در مدینه النبی و در جامعه زمان پیامبر اکرم(ص) با اینکه امکانات بسیار پایین بود و مردم غذای معمولی و آب اندازه نداشتند، اما مشکلی به نام مشکل ازدواج وجود نداشت و دلیل اصلی آن این بود که شخص پیامبر اکرم(ص) به این مساله ورود می کردند و با تک تک افراد صحبت می کردند.
بارها در فضای مجازی دیدم که گفته شده وقتی به یکدیگر می رسیم نپرسیم که ازدواج کردید یا خیر؛ با اصل این مفهوم یعنی عدم دخالت در زندگی شخصی دیگران موافق هستم، اما موضوع ازدواج متفاوت است، مساله ازدواج شخصی نیست بلکه اجتماعی است به همین دلیل پیامبر(ص) وقتی به جوانی می رسیدند، از جمله سوالات اول ایشان این بود که آیا ازدواج کردی؟ اگر پاسخ منفی بود دلیل را می پرسیدند و اگر مشکلی بود، پیامبر(ص) مشکل را حل می کردند. گاهی برخی از جوانان در پاسخ به پیامبر دلیل عدم ازدواج را نیافتن زوج مناسب عنوان می کردند که پیامبر مورد یابی می کردند و جوان را برای انتخاب همسر مناسب راهنمایی یا حتی وساطت می کردند.
وقتی پیامبر از برخی از جوانان می پرسیدند که ازدواج کردی و پاسخ منفی بود، پیامبر دلیل را می پرسید می گفت کسی را سراغ نداریم پیامبر هم مورد یابی می کردند و جوان را برای انتخاب همسر راهنمایی می کردند. و حتی وساطت می کردند.
به عنوان مثال داستان ازدواج ذولفا و جبیره را بیان می کنم. ذولفا دختر زیبایی از یک خانواده ثروتمند بود و جبیره فقیر، اما جوان خوبی بود، پیامبر لیاقت وی را تایید می کرد و فرمودند به خانه ذولفا برو و دختر را خواستگاری کن، جبیره رفت و گفت که من خواستگاری دختر شما آمده ام، پدر گفت چطور جرات کردی، جبیر گفت پیامبر مرا فرستاده است، پدر گفت به پیامبر بگو به زودی خدمت ایشان می رسم. ذولفا که داشت صدای آنها را می شنید، گفت: پدر شما فرستاده پیامبر را رد می کنید!؟ پدر پاسخ داد رد نمی کنم، به این ترتیب با راهنمایی و وساطت پیامبر ذولفا و جبیره ازدواج کردند. در حال حاضر باید از این سیره پیامبر درس بگیریم و همگان به فکر جوانان باشیم تا امر مهم ازدواج سامان بگیرد.
منبع: شفقنا
نظر شما :