اولویت صداقت بر امید در ارتباطات بحران/ روایت ویروس و وب در دوران کرونا
دکتر هادی خانیکی (رئیس کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو)
کرونا باعث پرتاب جامعه به وضعیتی جدید شد. در مسئله اپیدمی کرونا، به طور خاص به بازسازی، ترمیم و ایجاد اشکال جدیدی از ارتباطات اجتماعی و رسانهای نیاز داریم.
اپیدمی کرونا بر جنبههای زیستی، اجتماعی و ارتباطی زندگی انسانها اثر گذاشته است، در مواجهه جامعه جهانی با پدیده کرونا دو جنبه آن به لحاظ زیستی و بهداشتی درمانی و جنبه اطلاعات و اطلاعرسانی با شکلگیری اصطلاح “اینفودمی” مورد توجه قرار گرفته است.
اینفودمی به اطلاعات پیرامون کرونا و شیوع آن اشاره دارد که با سرعتی باورنکردنی مساله ویروس را دنبال میکند، در این میان فعالان رسانهای و کاربران رسانههای اجتماعی پا به پای ویروس به تبادل اخبار و اطلاعات درباره آن میپردازند.
جامعه در این شرایط درگیر دو وضعیت بحرانی است، پیش آمدن وضعیت غیرمنتظره و تهدیدزا و الزام آور کردن واکنش زودهنگام نسبت به آن برخی از ویژگیهای این شرایط بحرانی است.
تاکید بر ضرورت توجه به اپیدمی کرونا و اپیدمی اطلاعات مرتبط با آن شامل اطلاعات علمی و شبه علمی و شایعات مرتبط با کروناست. تنها راهکار در شرایط اینفودمیک توجه به الزامات و سازوکارهای ارتباطات بحران است.
دو ویژگی نوپدیدی و عالم گیری ویروس کرونا را از اپیدمیهای قبلی تفکیک میکند. در جوامع هر روز شاهد چهره ناشناخته دیگر کرونا و نحوه درگیر شدن شهروندان با این ویروس هستیم. ویروس کرونا مجهولات بسیاری را در برابر معلومات بشری قرار داده و در این میان باید ضمن توجه به نوپدید بودن آن، از تجارب جهانی موفق و ناموفق در این زمینه بهره بگیریم.
ویژگیهای نوپدیدی و عالمگیر بودن کروناویروس، عرصه اطلاعرسانی را در شرایطی قرار داده که عمل کردن به شیوههای قبلی را کافی و مطلوب نمیدانیم.
در این شرایط ویروس و وب در کنار هم روایتی ساختهاند که در حوزه اجتماعی باید به یک شیوه و در حوزه درمان و پیشگیری باید به شیوهای دیگر عمل کنیم.
کرونا علاوه بر بهداشت تن، توجه بشر را به بهداشت روان و بهداشت اجتماعی جلب کرد، کرونا با خود فرهنگ انزوا و فرهنگ قرنطینه را به همراه آورد که در این شرایط باید به فراتر از درمان و به حوزههای معرفتی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توجه شود.
کرونا پدیده چند وجهی ارتباطات را میطلبد، در این شرایط نیازمند بکارگیری ارتباطات بحران و پاسخگویی به جامعهای هستیم که دچار محدودیتهایی شده و باید با الزامات آن کنار بیاید.
این شرایط دریافت رسانهای ما را در معرض تغییر قرار میدهد، در بحران کرونا به رسانههایی روی میآوریم که در گذشته برای ما کشف شده نبود و این اجبار و پرتاب شدگی، مصرف رسانهای و دریافت ما را در معرض تغییر قرار داده است.
علوم ارتباطات بسیار فراگیرتر از رسانههاست، در مسئله اپیدمیها، بیش از هرچیز به بازسازی، ترمیم و ایجاد اشکال جدیدی از ارتباطات نیاز داریم. در این شرایط انسان از زیست اجتماعی خارج شده و مدام به قطع روابط اجتماعی تشویق میشود، در چنین وضعیتی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که باید بداند با چه ساز و کاری میتواند با حال، گذشته و آینده خود ارتباط برقرار کند.
مجبور کردن بخش بزرگی از جامعه برای ورود به حوزه وب از مهمترین کارهای اپیدمی کروناست. برجسته شدن اهمیت ارتباطات مجازی، آموزش مجازی و تجارت مجازی در دوران کرونا منجر به ورود ناگهانی بخش عظیمی از جامعه به وب شد، روندی که در گذشته تدریجی بود.
اپیدمی کرونا تمام رفتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی و اعتقادی را تحت تاثیر قرار داد، در شرایط کرونا جنبههای مثبت وب نمایان شد. استفاده از فضای وب جامعه را تعاملاتیتر کرد و اشکال تازهای از مصرف رسانهای را در جامعه ایجاد کرد. همچنین افزایش لایوهای اینستاگرامی، افزایش تولیدات فرهنگی آنلاین و افزایش تغییرات در حوزه فرهنگ، سوگواریها، جشنها و سایر مناسک برخی دیگر از تغییرات ناشی از اپیدمی کرونا بود. به عبارت دیگر کرونا تجربه زیست بومهای فرهنگی را در جوامع تغییر داد.
اپیدمی کرونا باعث برجسته شدن علومی مانند اپیدمیولوژی در علوم پزشکی و ارتباطات در علوم اجتماعی شد، حوزه ارتباطات و رسانهها باید خود را با این شرایط سازگار کرده و قدرت ارتباطات انسانی، همبستگیهای جمعی و قدرت استفاده از این ظرفیتها را افزایش دهند.
بین ضرورت اینفودمیک و ارتباطات بحران و ارتباطات سلامت پیوندهای نزدیکی شکل گرفته، این مساله ضرورتی است که مراکز علمی و پزشکی را به هم نزدیک میکند.
ضروری است که علوم مختلفی همچون اقتصاد، مدیریت، فرهنگ، ارتباطات، روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه نزدیکی بیشتر داشته باشند. کرونا باعث شد جامعه به شرایط جدیدی پرتاب شود و در حوزههایی مانند اقتصاد و آموزش خود را سریعا برای فعالیت در این شرایط آماد
You
ه کند.
در شرایط مقابله با شیوع کرونا، برای اطلاعرسانی و رساندن پیام نمیتوان تنها به کنشگران رسانهای دستورالعمل داد، بلکه باید به ساختارها و جامعه مخاطبان نیز توجه کرد.
در این شرایط باید بر سر چند اصل به توافق برسیم،جامعه ما به صورت خاص و جامعه جهانی به صورت عام با دو مساله بحرانی روبروست؛ مساله اول بحرانهای طبیعی مانند کم آبی و گرم شدن زمین و زلزله و غیره و دیگری جامعهای که همواره در معرض تهدید و دائما دستخوش تغییر است، ما همیشه در مقطع حساس هستیم و لذا زیستن در بحران باید جزئی از زندگی ما باشد.
با این قیدها، جامعه ما برای مدیریت بحران ۳ الزام بزرگ دارد؛ حکمرانی خوب(مدیریت درستتر شرایط)، توانمندسازی جامعه مدنی(تقویت جامعه مدنی و نهادهای مدنی) و تقویت شهروند مسئول.
پیام هر چقدر جذاب باشد تنها در شرایط و موقعیتهای خاص شنیده میشود، افراد جامعه پیامی را میشنوند و به آن عمل میکنند که با واقعیت زندگی آنها سازگار باشد. در این رابطه مساله اعتماد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین مساله توزیع کننده پیام مطرح میشود، اینکه پیام از طریق چه نهادی توزیع میشود.
در این رابطه ستادهای فرماندهی باید از نهادهای مدنی، علمی و شبکههای اجتماعی مدد بگیرند، از جاهایی که جامعه حرفشان را بهتر میشنود.
زمانیکه رسانههای داخلی مرجعیت خود را از دست داده و یا اعتبار نهادهای رسمی ضعیف شود، میل به اخبار منفی بیشتر میشود، در این شرایط باید تلاش کرد گسستهای بین نهادهای حاکمیتی و حرفهای و تخصصی کم شود.
در آن زمان پیام پروتکلهای برخی ارگانهای بینالمللی در اوایل شیوع کرونا تاکید میشد که برای ترویج سلامت عمومی صداقت بر امید ارجحیت دارد. اگر در امر اطلاعرسانی صداقت را مورد پرسش و چالش قرار دهیم، نمیتوانیم مباحث مربوط به امیدواری را مطرح کنیم.
رحجان صداقت بر امید، تلاش برای دسترسی به منابع رسمی، معتبر و مسئولیت پذیر و رعایت فاصله با ساختارهای حاکمیتی و حرکت به سمت استقلال منابع را از دیگر نکات این پروتکلها برای ترویج سلامت عمومی در این شرایط است. این مسایل از مهمترین اصول فعالیت ارتباطی و رسانهای در دوران شیوع کرونا است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگر اعتماد باشد دستورالعملها اثربخش خواهد بود و رساندن جامعه به ادراک مشترک از خطر محقق میشود، در حالیکه امروز چندگانگی فهم از خطر در جامعه وجود دارد.
به حداقل رساندن بیم و نگرانی در سطح جامعه منجر به بدعملی و بی عملی میشود، عدم قطعیتهای مرتبط با اپیدمی باید به درک مشترک در سطح جامعه تبدیل شود. به عنوان نمونه نمیتوان در رابطه با علایم کرونا، درمان آن، زمان اتمام اپیدمی و … با قطعیت مطلبی را عنوان کرد.
در رابطه با پروتکلهای ارتباطات بحران بر ۳ عنصر تاکید شده است؛ درباره آنچه میدانید و آنچه واضح نمیدانید صادقانه صحبت کنید. دانش اندک منجر به قطعیت در ارائه دستورالعمل شده و مرجعیت رسانهای را از بین میبرد. زمانیکه درباره ترس و ادراک صحبت میکنید به جامعه هم فکر کنید، ارتباط از شنیدن شروع میشود، دلیل عدم شنیدن و عدم حساسیت جامعه به برخی حرفها و دستورالعملها همین است. مدیریت شایعات، اینفودمیکها و اخبار جعلی مساله مهم بعدی است که برای مدیریت آن نباید تنها به تکذیبیه اکتفا کرد، بلکه باید از نهادها و افرادی که برای جامعه مرجعیت دارند، کمک گرفته شود.
اولویت دادن به مسئله آموزش همگانی با به مشارکت گذاشتن دانش از ضروریات ارتباطات سلامت است و صداقت و راستگویی در دورانی که شبکههای اجتماعی گسترش فراوان یافتهاند اهمیت دارد.
صداقت و راستگویی مقدمه ایجاد اعتماد است، گسترش شبکه ارتباطات و شبکههای مجازی امکان راست نگفتن و یا کشف دروغ را افزایش داده است. هر آموزه و آمار و اقدام یا عدم اقدامی که به درستی گفته نشود، به زودی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و اعتبار رسانه را تحت تاثیر قرار میدهد.
درستی آزمایی برای ارتباطات دوران کرونا و پساکرونا اهمیت بالایی دارد و در این میان باید کل نهادهای دیگر مانند انجمنهای علمی، نهادهای مدنی و شبکههای اجتماعی در کنار نهادهای رسمی و حاکمیتی به کار گرفته شوند.
پرتاب شدگی جوامع به شرایط جدید به دلیل پدیده شیوع کرونا، هر پرتاب شدنی هم تهدید دارد و هم فرصت، به عنوان نمونه دولت الکترونیک به دلیل اجبار و مقتضای شرایط کرونا شکل گرفت و در ۳سه حوزه اقتصاد، مدیریت و روایی در جامعه ظرفیتهای تازه ایجاد شد.
در شرایط بحران کرونا به عملکرد رسانهها نمره قبولی میدهم، اجبارهایی در رسانهها رخ داد، رسانههای نوشتاری در حوزه انتشار محدود و مجبور شدند خود را با شرایط جدید وفق دهند. امروز با نوع جدیدی از روزنامهنگاری مواجه هستیم و حتی صدا و سیما مجبور شد برخی از سیاستهای گذشته خود را تغییر دهد.
نظر شما :