بحران نوجوانی در ایران؛ از اعتیاد به فضای مجازی تا شیفتگی نسبت به لایکهای کاربران
فریبرز درتاج (معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور)
دوران نوجوانی در افراد طبیعی، همزمان با ظاهر شدن صفات جنسی ثانوی در حدود ۱۲ سالگی شروع و در حدود ۱۹ سالگی پایان مییابد، که با محدوده سنی سازمان بهداشت جهانی (WHO) از نوجوانی متناسب است،این درحالیست که برخی متخصصان بر این باورند که دوران نوجوانی که تا به حال تصور میشد در ۱۹ سالگی به پایان میرسد، اکنون از سنین ۱۰ تا ۲۴ سالگی طول میکشد و مراحل آن را شامل، نوجوانی اولیه (سنین ۱۰ تا ۱۳)؛ نوجوانی میانی (سنین ۱۴ تا ۱۷) و نوجوانیِ پایانی (۱۸ تا ۲۴ سالگی) تعریف کردهاند؛ آنها معتقدند «تعریف سن، تعریفی اختیاری است؛ اما تعریف فعلی از نوجوانی بیش از اندازه محدود است و در عصر حاضر سنین بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی، نوجوانی را بهتر تعریف میکند».
از نظر بسیاری از روانشناسان، سن، روش مناسبی برای تعریف دوران نوجوانی نیست، زیرا سن اغلب برای ارزیابی و مقایسه تغییرات بیولوژیکی (به عنوان مثال بلوغ)، که نسبتاً جهانی است، مناسب است و برایِ دوران نوجوانی که دوران گذار از کودکی به بزرگسالی است و محدود به تغییرات فیزیولوژیک و بدنی نیست، کاربردی ندارد.
رشد در نوجوانی در سه سطح (زیستی یا فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی) روی میدهد که هر سه رابطه نزدیکی با هم دارند؛ البته باید توجه داشت که تفکیک بین بلوغ (puberty) که فرآیند تغییر فیزیکی است با نوجوانی که فرآیند تغییر روانی است، اهمیت دارد و در مطلوبترین شرایط این دو فرآیند به صورت همزمان روی میدهند، در غیر این صورت نوجوان ناگزیر به مدارا با استرسها و مشکلات اضافی خواهد بود.
نوجوانی یکی از سریعترین مراحل رشد انسان است. بسیاری از تغییرات جسمی، جنسی، شناختی، اجتماعی و عاطفی که در این دوران اتفاق میافتد، میتواند برای نوجوانان و خانوادههای آنها مشکلاتی ایجاد کند. تقریباً همه جوامع این نظر را دارند که بین فرزند داشتن و نوجوان داشتن، تفاوت وجود دارد و چگونگی تعریف و شناخت این انتقال از کودکی به بزرگسالی، در فرهنگهای مختلف و زمانهای مختلف، متفاوت است.
نوجوانان در این مرحله از زندگی با مشکلات و دغدغههای زیادی روبهرو هستند؛ مسلماً آگاهی از آنچه در این مرحله از زندگی رخ میدهد، میتواند باعث رشد جسمی و روانی سالم نوجوان و برخورد مناسب خانوادهها شود.
یکی از مهمترین دغدغهها و مشکلات نوجوانان را مسائل مربوط به هویت است. براساس نظریه روانی-اجتماعی «اریکسون»، زندگی انسان دارای هشت مرحله است که مرحله پنجم یعنی مرحله نوجوانی را «بحران مربوط به هویت در برابر سردرگمی نقش» نامگذاری کرده است. از نظر اریکسون هنگامی که فرد در چهار مرحله زندگی از رشد سالمی برخوردار باشد، در خاتمه کودکی به احساس استمرار و ثبات نسبی شخصیت دست مییابد، ولی با آغاز مرحله پنجم یا نوجوانی، بحرانهای چهار مرحله قبل احیا و در نتیجه هویت فرد متزلزل میشود.
اما برای اینکه نوجوان بتواند هویتی سالم و انسجامیافته داشته باشد، باید عناصر مربوط به هویتهای چهار مرحلهقبل را با یکدیگر ترکیب کند. خطری که نوجوان را تهدید میکند، بحران هویت یا سردرگمی و آشفتگی نقش است، در واقع خطر شکلگیری هویت منفی، زندگی نوجوان را تهدید میکند. اکثریت نوجوانان خود را با سوأل اساسی و مهم «من کیستم؟» مواجه میبینند. حال آنکه عمدهترین تکلیف نوجوان حل این بحران، برای رسیدن به هویتی کم و بیش باثبات و سازگاری روانی اجتماعی است.
در دوران نوجوانی به دلیل اینکه رشد با سرعت بیشتری اتفاق میافتد، تغییرات فیزیکی بدن به یکباره ایجاد میشود،این تغییرات سریع فیزیکی میتواند باعث ایجاد حس کنجکاوی و اضطراب در نوجوان شود، به خصوص اگر آنها ندانند چه چیزی را باید انتظار داشته باشند یا آیا آنچه که رخ میدهد طبیعی است یا خیر؟. رشد سریع اندام جنسی و تغییرات هورمونی باعث میشود، در این سن بسیاری از نوجوانان به روابط عاشقانه و جنسی علاقهمند و کنجکاو شوند. آنها ممکن است هویت جنسی خود را زیر سوأل برده و کشف کنند. شروع بلوغ میتواند زمان دشواری برای آنها باشد و در صورت عدم حمایت از همسالان، خانواده یا جامعه میتواند، این موضوع آسیب زننده باشد.
در سنین اولیه نوجوانی، آنها دارای تفکر سیاه و سفید هستند. از نظر آنها، همه چیز یا درست یا غلط است، یا کوچک است یا وحشتناک، بدون اینکه فضای زیادی بین این دو باشد. در این مرحله طبیعی است که نوجوان بخواهد تفکر و توجه خود را فقط به سمت خود معطوف کند. نوجوانان در مورد تغییرات سریع ظاهری خود آگاهی دارند و احساس میکنند که همیشه توسط دیگران مورد قضاوت قرار میگیرند و در مورد نحوه افکار و قضاوت دیگران درباره خود حساس و نگراناند، آنها تصور میکنند تفکر دیگران درباره آنها مشابه تفکری است که درباره خود دارند و به همین دلیل نوجوانان نسبت به ظاهر، نوع پوشش، رفتار اجتماعی و موفقیتها و شکستهای تحصیلی یا اجتماعی بیش از حد حساسیت پیدا میکنند.
در این سن، نوجوانان افزایش نیاز به حریم خصوصی را احساس میکنند. آنها ممکن است شروع به کشف راههایی برای فاصله گرفتن از خانواده کنند. در این فرآیند ممکن است خانواده را تحت فشار قرار دهند و اگر والدین یا سرپرستان محدودیتهایی ایجاد کنند، ممکن است به شدت واکنش نشان دهند. بسیاری از نوجوانان در حالی که برای استقلال بیشتر تلاش میکنند با والدین خود مجادله بیشتری دارند.
نوجوانان، با توجه به تجسم آرمانی، ممکن است به این اندیشه برسند که صاحبان قدرت مثل والدین و معلمان، همانند گذشته دیگر افرادی بینقص نیستند و با آنها وارد بحث و جدال شوند؛ در واقع دو حس «استقلالطلبی و مجادله» با افراد صاحب قدرت مثل والدین باعث میشود آنها وقت کمتری را با خانواده و زمان بیشتری را با دوستان و همسالان بگذرانند و ممکن است فشار همسالان در این سن به اوج خود برسد که این فشار و نیاز به «مورد توجه بودن» میتواند باعث شود آنها به روشی خاص رفتار یا عادات خاصی پیدا کنند، که شکستن آنها دشوار است.
«دروغگویی» یکی از مسائل متداول رفتاری نوجوانان است،نوجوانان ممکن است بخواهند چیزهای جدید را امتحان کنند و خود را به خطر بیاندازند، در نتیجه رفتارهای پرخطر انجام دهند؛ این تغییرات ممکن است منجر به دروغ گفتن در آنها شود؛ آنها ممکن است برای جلوگیری از رویارویی با والدین یا از ترس از تنبیه، دروغ بگویند.
مسئله دیگر نوجوانان مربوط به تغییرات و مشکلات عاطفی آنهاست. هورمونها نه تنها از نظر جسمی بلکه از نظر عاطفی نیز روی آنها تأثیر میگذارند. نوجوانی سنی است که احساسات جنسی نیز ایجاد میشود و این احساسات و افکار در رابطه با جنس مخالف میتواند منجر به احساس گناه و شرم شود. بنابراین نوسانات خلقی یکی از مشکلات رایج در بین پسران و دختران نوجوان است که میتواند به تغییرات و مشکلات رفتاری نیز منجر شود.
نوجوانان بسیار آسیبپذیر هستند و به راحتی میتوان آنها را به سمت اشتباه سوق داد، سوء مصرف مواد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که والدین نوجوانان در سراسر جهان با آن روبرو هستند. در واقع فشار همسالان یکی از عوامل مهمی است که باعث میشود نوجوانان به سمت مصرف مواد مخدر و نوشیدن مشروبات الکلی و ...بروند. سه ویژگی تمایل به ریسک کردن، عزت نفس ضعیف و نیاز به آرامش، نوجوانان را بیشتر ترغیب میکند که حتی قبل از سن قانونی، سیگار کشیدن یا نوشیدن مشروبات الکلی را امتحان کنند؛ آنچه ممکن است به عنوان «هیجان» شروع و در صورت عدم کنترل به عادت یا اعتیاد تبدیل شود.
پرخاشگری و خشونت به ویژه در پسران نوجوان نگرانکننده است؛ پسران نوجوان با شروع رشد عضلات، رشد قد و صدای بم و مردانه و افزایش ترشح هورمون تِستوستِرون، بیشتر از دختران در مدرسه یا منزل به سمت درگیریهای جسمی و فیزیکی (دعوا) میروند. این سن برای آنها زمان شروع قُلدری، خرابکاری و پرخاشگری است. این نکته حائز اهمیت است که حتی در جوامع امروزی این اعمال خشونتآمیز میتواند منجر به عواقب جدی از جمله مرگ شود.
براساس گزارش WHO، خشونت بین فردی باعث شده، هر ماهه حدود ۱۸۰ مرگ و میر بین نوجوانان در سراسر جهان رخ دهد؛ دختران نوجوان نیز به احتمال زیاد قربانی و یا ابزاری برای اعمال این خشونت یا پرخاشگری خواهند شد.
مشکل استفاده بیش از حد از فضای مجازی و اینترنت را از دیگر مشکلات مهم نوجوانان تلقی کرد که البته بعد از شیوع ویروس کرونا نیز این مشکل به مسئله جدیتری تبدیل شده و از طرف خانوادهها قابل لمستر شده است. نوجوانانی که به اینترنت معتاد هستند، دوستان کمتری دارند و زندگی اجتماعی محدودتری را تجربه میکنند. آنها زندگی انفرادی را پشت سر میگذارند و ساعتها با اینترنت و فضای مجازی خوشحالاند، این درحالیست که اعتیاد به فضای مجازی فعالیتهای بدنی آنها را کاهش و منجر به سبک زندگی ناسالم و بیتحرکی میشود و بر عملکرد تحصیلی نیز تأثیر منفی میگذارد.در این میان کمیسیون امور کودکان و نوجوانان انگلستان اعلام کرده تعداد زیادی از دانشآموزان در این مقطع سنی به دلیل اضطراب و تزلزل هویت، به شدت شیفته لایکها و نظرات تأییدکننده کاربران فضای مجازی هستند و آن را نوعی تأیید اجتماعی میدانند، پیامد بسیار نامطلوبِ این مشکل این است که ناگهان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از زندگی واقعی و اجتماعی برایشان مهمتر میشود و در نبود یا عدم دسترسی به اینترنت به شدت نگران و مضطرب خواهند شد و احساس میکنند نمیتوانند رابطهشان را با شبکههای اجتماعی قطع کنند، زیرا به اعتماد به نفس آنها ضربه میزند.
براساس اعلام سازمانهای مربوط به بهداشت روانی به ازای هر پنج نوجوان بالغ یک اختلال روانشناختی قابل تشخیص است. همچنین براساس آمار جهانی، از هر (۲۰ درصد) نوجوان حداقل یکی از آنها با یک مشکل رفتاری روبرو است. نیمی از اختلالات روانی قبل از سن ۱۴ سالگی شروع میشود و حدود ۷۵ درصد از اختلالات روانشناختی که در بزرگسالان وجود دارد، از سن ۱۴ سالگی شروع میشود.براساس مطالعات انجام شده در کانادا و ایالات متحده، سلامت روان بین نوجوانان مسئلهای جدی در بهداشت عمومی و روانی است. عدم توجه به بهزیستی روانی نوجوانان در این مرحله مهم اجتماعی شدن، ممکن است منجر به عواقب جبرانناپذیری در سلامت روان شود که شاید طی زندگی باقی بماند و از ظرفیت بهرهوری اقتصادی-اجتماعی جوامع بکاهد.
افسردگی، اضطراب، استرس و اختلال خوردن از شایعترین اختلالات روانشناختی در دوران نوجوانی است، گزارشی از انجمن روانشناسی آمریکا نشان داده است که ۹۱ درصد از نسل نوجوان علائم جسمی یا عاطفی استرس یا اضطراب و افسردگی را تجربه کردهاند. خودکشی نیز در بین نوجوانان شایع است، اما افکار مربوط به خودکشی (موسوم به ایده خودکشی) رایجتر است که نیاز به ارزیابی فوری سلامت روان دارد. اضطراب نیز اغلب خود را به صورت اختلالات خلقی و اختلالات رفتاری مختلکننده و علائم جسمانی مانند خستگی یا خستگی مزمن، سرگیجه، سردرد و درد شکم یا قفسه سینه نشان میدهد.
نوجوانی عمدتاً تحت تأثیر محیط خانه و مدرسه است. مدارس نقش مهمی در رشد روانی و اجتماعی نوجوانان دارند، نقش مدارس و آموزش و پرورش در تشدید و یا درمان مشکلات نوجوانان برجسته است تا جایی که روانشناسان از نقش مدرسه در ایجاد احساس موفقیت فرد در زندگی و از وجود مهر و محبت در مدرسه به عنوان عاملی برای کمک به سلامت روان آنها صحبت میکنند، که البته چنین چیزی هم به رویکرد مسئولان مدرسه و در پی آن معلمان بستگی دارد.
اگر مدرسه تنها به محتوای کتاب و انتقال دانش بها دهد، دانشآموز در مدرسه نحوه سازگاری و ابراز احساسات را فرا نمیگیرد. نقش مدرسه به حدی تعیینکننده است که نوجوان صرف نظر از زندگی خانوادگیاش در صورتی که در مدرسه احساس موفقیت، هویت و دوست داشته شدن کند، میتواند تبدیل به فردی موفق در زندگی شود. این درحالیست که متأسفانه آموزش و پرورش نقش خود را تنها در موفق شدن نوجوان در تحصیل و یاد گرفتن محتوای کتاب درسی منحصر میکند و در نتیجه اگر نوجوانی در تحصیل احساس ناتوانی کند صدمات جبرانناپذیری میخورد. در حالی که مدارس میتوانند به هر نوجوانی امکان استفاده منطقی از تواناییهایش و نیل به موفقیت را بدهند.
والدین وظیفه دارند هرچه بیشتر با نوجوان خود ارتباط داشته باشند. یکی از مؤلفههای مهم برقراری ارتباط با نوجوانان، کمک به آنها برای درک آنچه در پیش رو وجود دارد، است. همچنین توضیح چگونگی تغییرات سریع بدن به آنها کمک میکند که در مواجه با این تغییرات کمتر غافلگیر شوند و اضطرابشان کاهش یابد. فراتر از تغییرات جسمی، والدین میتوانند مکالمهای راجع به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی که در نوجوانی ایجاد میشود، داشته باشند. البته صحبت صریح با نوجوانان درباره تغییراتی که آنها تجربه میکنند، می تواند برای هر والدینی چالش باشد، به خصوص با توجه به تغییر روابط والدین و فرزند در این دوران، بنابراین برای شروع به صحبت باید از گوش دادن، شروع کرد.
نظر شما :