کرونا، امید و آرامگیری به نظم جدید
مهرداد عربستانی (عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران)
دنیا در دوران کرونا در برههای تعطیل شد، امری که کمتر نسلی آن را تجربه کرده است. در عین اینکه کرونا تجربه بدی است اما تجربه سختی نیز هست و آدمی را دچار سرگشتگی میکند. بحث تعطیلات به زمانی برمیگردد که انسانها به کشاورزی روی آوردند. قبل از کشاورزی مرحله گردآوری خوراک بود که در طی آن نیاز به کار منظم نبود اما با شروع کشاورزی کار انسانها نظم یافته و بحث نظم اهمیت مییابد در دوره بعد یعنی در دوره صنعتی که انسانها درگیر فعالیتهای روزانه هستند به دنبال مفری برای دور شدن از تکرار مکررات هستند و نوعی احساس نیاز به خروج از این زندگی تکراری زمانمند است. بهطوری که چنین امری در همه فرهنگها اهمیت مییابد. برای مثال برای یهودیان شنبهها برای مسیحیان یکشنبهها و برای مسلمانان جمعهها تعطیل است و در این روز همه چیز در حالت تعلیق قرار میگیرد. در واقع تعطیلات نوعی خروج از این نظم تکراری و خروج از دیوانسالاریها است. در باورهای اسطورهای هم خدایانی داریم که هم ویرانگراند و هم سازنده. در ادیان ابراهیمی هم هم چهره عطوفت و مهربانی و هم چهره انتقامگیری و ویرانگری دیده میشود. وقایعی مثل توفان نوح و … در همه این ویرانگریها و تعطیلیها به نوعی نظم کهنه و ملبس فرو میریزد و از طرف دیگر امید به ساختن یک نظم جدید دیده میشود. در واقع در همه آنها نوعی تعطیلی کیهانی دیده می شود. از طرف دیگر بلایای طبیعی و همه گیر که انسانها در طی تاریخ با آن مواجه هستند نوعی تعطیلی اما بدون برنامه ریزی و با زور و فشار است. گویی این تعطیلاتی که بدون برنامهریزی انسانی بهواسطه بیماری و بلایای طبیعی رخ میدهند، در تعطیلات هفتگی رام میشوند و درون سیستم اجتماعی قرار میگیرند و شاید بتوان یک آرامگیری و امید به نظم جدید را در دل آنها دید.از زمانیکه کرونا شروع شد شاید اولین واکنشهایی که رخ داد انکار بود. یعنی علاوه بر واهمه و ترس، انکار نیز ایجاد شد. مثلا گفته میشد مرگ و میر ناشی از آنفولانزا بیشتر از کرونا است . اما بلافاصله پس از این مراحل و شاید زودتر نوعی اندیشه نسبت به پساکرونا شکل گرفت. بهطوریکه عدهای میگفتند اگر این دوران طولانی شود چه چیزهایی ممکن است اتفاق بیفتد. همیشه دولتهایی که خدمات بهداشتی و درمانی ارائه میدادند مورد انتقاد قرار میگرفتند و موضوع این است که این احساس تقریبا در همه جا دیده میشود. برای مثال در استرالیا، آلمان و فرانسه تظاهراتی علیه دولت رخ داد که نشان از نوعی سرگشتگیها و نوعی واکنش در برابر سوگ بود که با خشم نیز همراه بود. سوای این تظاهرات عدهای فکر می کردند که بعد از این چه خواهد شد؟ در این خصوص عدهای به بحث و بررسی و به انجام تحقیقاتی پرداختند. عدهای میگویند ویروس کرونا تجربه لذت و سادگی را تحمیل کرده و آن را نوعی امید بخش میدانند. عده ای دیگر معتقد هستند هر چند کرونا نوعی احساس تنهایی و انزوا ایجاد کرد و از برخی جهات سازنده بود اما از جهات دیگر نیز سازنده نبود. بهطوریکه در این زمان درگیریهای خانوادگی هم شدت گرفت. مناسک و سوگواریهای خانوادگی تحت تاثیر آن قرار گرفت و به نوعی تعطیل شدند و در برخی نوعی احساس گناه و اضطراب ایجاد کرد. ولی نکته جالب این بود که عدهای هم می گفتند تعطیلی این مراسم و مناسک و به تعلیق درآمدن آنها بد هم نشد و جلوی بسیاری از ریخت و پاشها و برگزاری مراسمها با تشریفات گران را گرفت. به نحوی دغدغه تهیه غذا و پذیرایی و برگزاری مراسک گران از بین رفت.در این دوران تمایلاتی رخ داده به این صورت که ممکن است پس از کرونا شیوه های سوگواری و مراسم و مناسک تغییر کند و شاید هم نه دوباره ساختارهای قبلی دوباره تکرار شوند. در واقع در دوران پسا کرونا با این مواجه هستیم که آیا ساختارها تغییر خواهند کرد و یا نه دوباره آن ساختارها باز گردانده میشوند. در هر صورت در این مدت وجوه مختلف زندگی انسانها دچار تغییراتی خواهد شد که میزان آن بستگی به این دارد که در طی چه مدت و با چه میزان شدت تحت تاثیر این ویروس باشیم.
زهره انواری، عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بهداشت از یک طرف به معنای اصول و قواعدی است که جامعه را از عوامل بیماریزا دور کند و در درجه دوم، اگر فردی مبتلا به بیماری شد، سیستم بهداشت بتواند آن بیماری را تشخیص دهد و در مرحله سوم، بتواند آن را متوقف و درمان کند. این قسم، سویه بیولوژیکی ماجراست. سویه دیگر این است که بهداشت تحتتأثیر فرهنگ زمینه در جامعه قرار میگیرد و اگر ما یک منحنی را با قواعد خاص پزشکی درنظر بگیریم، تحتتأثیر فشارهای فرهنگی ممکن است آن قواعد را زیر آن منحنی یا بالای آن و به عبارتی بالای سطح نرمال ببینیم. فعالیت رسانه، میزان آگاهی، دین و مذهب و آیینهای اجتماعی، عوامل روانشناختی و … همه در این امر دخیل هستند و میتوانند بهداشت را از آن نرمهایش بالا یا پایین ببرند.در طی تاریخ مفهوم بهداشت تحت تاثیر اپیستمههای مختلف قرار داشت. برای مثال وقتی هنوز پزشکی پیشرفت نکرده بود نحوه مواجه انسانها با ویروسها متفاوت بود که نه تنها این امر ناشی از عدم آگاهی بود بلکه در واقع گفتمان پزشکی هم در نحوه مواجه انسانها با بیماری اهمیت داشت.نخست این بیماری شوک و ترس و بعد پذیرش ایجاد کرد و اکنون نیز به سمت رفتار آگاهانه و سازش با شرایط حرکت می کنیم . ۵۸٪ از این فراوانی نشان میدهد که افراد سعی میکنند با پذیرش کرونا، رفتارهای خود را مطابق با آن شکل دهند. بنابراین آنچه که میبینیم، «رفتار متغیر» است که خودش را نشان میدهد. نکته جالبی که این روایتها نشان میدهند این است که عدهای تحتتأثیر فشارهای اجتماعی و فرهنگی و کاهش دیدوبازدیدها و ملاقاتها، با مسأله طردشدگی مواجه شدند و عدهای دیگر، نقطه مقابل این گروه، حاضر بودند که این سنتها را حتی با وجود ابتلا به این بیماری ادامه دهند. لذا ما با دو سویه مواجه شدیم. اگر بخواهم مدلی را ارائه دهم، باید بگویم که واکنشهای رفتاری نسبت به مواردی مثل بیماریها به دو عامل بستگی دارد؛ یکی «نگرش» نسبت به بیماری که امری عقلانیست و دیگری به هنجارهای ذهنی برمیگردد که تحتتاثیر اشخاص مختلف و دیگران مهمیست که افراد در زندگی خود دارند. لذا در زمینه بیماری کرونا هم افراد برخی قسمتها را با منطق و عقل خود رعایت میکنند و برخی دیگر، تحت آن فشارها یا هنجارهای اجتماعی که وجود دارد، یا قوانین را انجام نمیدهند یا بیشتر از آنچه که باید، رعایت میکنند. بنابراین باید به آن بافت و شرایط فرهنگی بسیار توجه شود که هم مردم به آن آداب و رسوم و برگزاری آیینهایشان برسند و هم تدابیری اتخاذ شود که دچار بیماری نشوند.شاید تنها چیزی که کرونا را از بقیه چیزها متمایز میکند، تبعیضهاییست که مشخص کرد و آن هم به دلیل نسخههای یکسانیست که برای همه بدون درنظر گرفتن تفاوتها و شرایط متفاوت افراد، تجویز شد. بنابراین وضع قوانین یکسان برای همه و نیز عدم اجرای صحیح این قوانین دو خلأ سیاستی مهم هستند که در شرایط کرونا بروز پیدا کرد.
نظر شما :