فرزندگریزی زنگ خطری برای رشد جمعیت کشور/چرایی بی میلی جوانان به فرزند آوری!

لواف کارشناس مسائل خانواده
۲۲ مهر ۱۳۹۹ | ۱۵:۲۵ کد : ۲۳۸۰۸ دیدگاه
تمایل به فرزندآوری و اساساً مقوله فرزندآوری ریشه در چند مسئله دارد؛ یکی مربوط به اعتقادات و باور‌های افراد است یکی هم مربوط به سبک زندگی بوده است.
فرزندگریزی زنگ خطری برای رشد جمعیت کشور/چرایی بی میلی جوانان به فرزند آوری!

تمایل به فرزندآوری و اساساً مقوله فرزندآوری ریشه در چند مسئله دارد؛ یکی مربوط به اعتقادات و باور‌های افراد است یکی هم مربوط به سبک زندگی بوده است. متأسفانه در سال‌های اخیر به دلیل این که سبک زندگی جوانان تغییر کرده است، تمایل به فرزندآوری در جوانان کاهش پیدا کرده است در واقع افزایش سه مولفه؛ رفاه اقتصادی، تجمل‌گرایی، مسئولیت گریزی و آسایش‌طلبی که در نسل جوان وجود دارد باعث شده که فرزند آوری را برای خود مقوله دشواری تصور کنند. نکته جالب در بحث فرزندآوری این است که همیشه ما فکر می‌کنیم که این ما هستیم که فرزندانمان را تربیت می‌کنیم در حالیکه این فرزندان هستند که با حضور خود ما را تربیت می‌کنند و این ما هستیم که برای کنار آمدن با یک انسان جدید باید با خود کنار بیاییم و مواجهه با یک انسان جدید را یاد بگیریم.  والدین باید در مقابل آن انسان جدید (فرزند متولد شده) باید کوتاه بیایند و یا گاهی بایستند و در واقع این یک نوع پرورش روح پدر و مادر است یعنی بیش از آن که والدین قرار باشد فرزندان خود را تربیت کنند این فرزندان هستند که بر رشد روح و روان والدین تاثیر می‌گذارند.
رقابت و چشم و هم چشمی در برخی از خانواده ها، مشاهده تولد‌ها و جشن‌های آنچنانی، صرف هزینه‌های زیاد برای عمل سزارین و برگزاری جشن‌های تولد پس از به دنیا آمدن بچه در بیمارستان سبب می‌شود زوج‌های جوان که جزء قشر متوسط جامعه هستند دیگر میلی به بچه دار شدن نداشته باشند. از طرف دیگر توجه زیاد به مادیات و تصور جوانان به اینکه باید در رفاه کامل فرزندانشان را بزرگ کنند و با توجه به شرایط اقتصادی موجود مانع جدیدی برای جوانان شده است، این مسئله باعث می‌شود زوج‌های جوان در امر فرزندآوری تعلل کنند و این در حالی است که تجربه‌های تربیتی نشان داده است که نوع تربیت گلخانه‌ای اساساً کمتر جواب می‌دهد و تجربه‌های تربیت جهادی اثرگذاری بیشتری داشته است.
تربیت جهادی به این معنا نیست که پدر و مادر فرزند را اذیت کنند،در واقع تربیت جهادی به این معنی است که قرار نیست تمام امکانات رفاهی برای فرزندان فراهم باشد در واقع قرار است بچه‌ها نوعی دشواری، سختی، نیستی و نداری را تجربه کنند و در مقابل سختی‌های روزگار مقابله کند. ترس از پذیرفتن مسئولیت فرزند، یکی از علل مؤثر در شکل پذیری این بی‌میلی و بی شوقی زوجین به فرزند آوری شمرده می‌شود. ترس و بی میلی مذکور خود معلول عوامل دیگری است که بخش اعظم آن به مسایل اقتصادی برمی‌گردد. بحث دیگری که در این موضوع وجود دارد آن است که گاهی اوقات والدین گمان می‌کنند، اگر فرزندی را به دنیا آورند لحظات خوش خود را از دست می‌دهند و به صورتی که دست و پای والدین بسته خواهد شد و نمی‌توانند مانند سابق فعالیت اجتماعی خود را انجام دهند.
 این مسئله یک ترس در زوج‌های جوان ایجاد کرده است درحالی که این موضوع نیز قابل رفع است و اگر والدین زمان را مدیریت کنند با همکاری یکدیگر برنامه ریزی خوبی داشته باشند و به فرزندآوری فکر کنند و در کنار تربیت فرزندان به فعالیت‌های اجتماعی خود نیز بپردازند.
رضا فریدی فعال آسیب‌های اجتماعی
در سال‌های اخیر رشد جمعیت ایران روند نزولی داشته است و اگر به همین طریق پیش برویم، وضعیت کشور وارد مرحله‌ای بحرانی خواهد شد و در سال‌های بعد با یک جمعیت سالمند مواجه خواهیم بود.  بنابراین نیازمند آسیب‌شناسی هستیم تا بتوانیم از دل این آسیب‌ها و عوامل مؤثر در بروز مسئله مذکور، راهکار و برنامه ارائه دهیم. در مسئله کاهش جمعیت، عوامل متعددی نقش دارند، اما یقیناً مهم‌ترین نهادی که در حوزه جمعیت نقش دارد، نهاد خانواده است؛ بنابراین باید ببینیم که در حوزه خانواده چه تغییراتی رخ داده و چه عواملی منجر به تغییر سبک زندگی شده که نتیجه آن کاهش فرزندآوری و جمعیت کشور طی سالیان اخیر بوده است. یکی از این تغییرات مهم افزایش سن ازدواج در میان جوانان کشور است، افزود: این موضوع از عواملی است که منجر به کاهش فرزندآوری می‌شود. البته بالا رفتن سن ازدواج نیز خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، فرزندسالاری و ... بوده است و امروزه به علت تقویت خانواده هسته‌ای و دشواری‌های اقتصادی در جوامع صنعتی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش در مورد زنان بیشتر است.
هزینه‌ها و مخارج سنگین زندگی، عدم کسب درآمد کافی برای تامین الزامات مادی و اقتصادی، مخارج سنگین پزشکی و به پیروی آن هزینه‌هایی که از زمان بچگی تا نوجوانی و حتی جوانی برای خانواده و والدین ایجاد می‌شود از نمونه مواردی به شمار می‌رود که در کاهش انگیزه فرزند آوری نقش بسزایی ایفا می‌کند. فشار‌های اقتصادی بر زوج‌های تازه ازدواج کرده وارد می‌شود، مبنی بر اینکه قبل از ازدواج دارای شغل و مسکن باشند. ضمنا نگرش نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات شده است، به‌طوری که حتی خانواده‌های سنتی ازدواج را دیگر تنها گزینه برای دختران و پسرانشان نمی‌دانند. از طرف دیگر مشکل بیکاری باعث بالا رفتن سن ازدواج می‌شود. طبیعی است که با بالا رفتن سن ازدواج، فرصت باروری نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه منجر به کاهش تعداد فرزندان خواهد شد. از عوامل دیگر کاهش میل به فرزندآوری افزایش آمار طلاق در کشور است،طلاق دارای آثار و پیامد‌های عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانی و قانونی است. البته طلاق خود می‌تواند از عوامل متعددی ناشی شود که درهرصورت منجر به کاهش فرزندآوری در خانواده خواهد شد. اگر به آمار طلاق رسمی و در کنار آن به آمار طلاق‌های عاطفی (که ثبت نشده و آماری از آن‌ها در دست نیست) نگاهی بندازیم، می‌بینیم که متأسفانه بسیاری از خانواده‌ها درگیر آن هستند و یکی از عوامل کاهش تعداد فرزندان نیز همین مسئله است.
از عوامل مهم دیگر می‌توان به رواج فردگرایی اشاره کرد،جامعه ایران طی سال‌های اخیر در جریان تحولات فرهنگی و اجتماعی وسیعی قرار گرفته است. این تحولات به‌ویژه در خانواده مشهود بوده است، یکی از تحولاتی که خانواده از آن مصون نمانده، رشد فردگرایی است. منظور از فردگرایی آن است که افراد به‌جای اولویت دادن به خواست‌ها و علایق جمعی، سنتی و خانوادگی، به ارزش‌ها و خواست‌های فردی خود اولویت می‌دهند. فردگرایی می‌تواند پیامد‌هایی همچون کاهش مسئولیت‌پذیری، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق و طبیعتاً کاهش فرزندآوری را به همراه داشته باشد.  فردگرایی با ساختار خانواده هسته‌ای و جمع گرایی با ساختار خانواده گسترده همسو است. در خانواده جمع گرا فرزندان می‌آموزند که هنگام ابراز عقیده در مقابل دیگران، بردباری پیشه کنند؛ همچنین وفاداری به گروه و نیز حتی سهیم شدن در منابع مالی، یک عنصر اساسی خانواده جمع گراست.
 باید این موضوع را در نظر داشت که کاهش و پیری جمعیت، آسیب‌های روانشناختی نیز در پی خواهد داشت،یکی از این آسیب‌ها کاهش نشاط در سطح جامعه است. جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیت‌ها و نیز جهش‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیرو‌های جوان به منصه ظهور می‌رسد. در جامعه با جمعیت پیر، دولت‌ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می‌کنند. اساساً ناامیدی بر جامعه سایه می‌افکند و جامعه به سمت محو‌شدن کامل حرکت می‌کند و نشاط و سرزندگی از دست خواهد رفت.
از آسیب‌های روانشناختی دیگر، می‌توان به تنهایی و انزوای بزرگسالان اشاره کرد،  از جمله مهم‏ترین نیاز‌های سالمندان، نیاز به «محبت و توجه» است. چنین محبت و توجهی، در وهله نخست از جانب همسر، و فرزندان و نوه‏‌ها و سپس خواهران و برادران و دوستان برآورده می‏شود. تصور شرایطی که کمتر فرزند، نوه، خواهر و برادر و دوستانی در بزرگسالی حضور داشته باشند که همراه انسان باشند، گرچه در حال حاضر ممکن است دشوار به نظر برسد، اما با این روند رشد جمعیتی نامطلوب، شاید اجتناب‏ ناپذیر شود، مگر اینکه تدابیری برای این مشکل اندیشیده شود.  کاهش ارتباطات اجتماعی نیز از آسیب‌های روانشناختی دیگر این مسئله است،ایجاد و حفظ ارتباطات اجتماعی صحیح از ضروریات زندگی محسوب می‏شود. یکی از نیاز‌هایی که انسان‌ها دارند نیاز پیوندجویی یا پیوستگی است. این نیاز معرّف انگیزه افراد در ایجاد ارتباط با دیگران است. این نیاز می‏تواند در اشکالی از قبیل دوستی‏های صمیمانه، وابستگی به والدین، اشتیاق به رابطه دوستانه با خویشاوندان، صرف وقت با همسالان و... منعکس شود. هنگامی که فرزند متولد شده، نه خواهر و برادری داشته باشد، نه هم سن و سال‏های متعددی که با آن‏ها ارتباط برقرار نماید، و نه خویشاوندان نزدیکی که بتواند نیازش به ارتباط را برطرف سازد، مسلما این نیاز به درستی برآورده نشده و بسیاری از آموزش‏‌های اساسی زندگی که از این طریق به فرد منتقل می‏‌شوند، محقّق نخواهد گشت. در چنین شرایطی، عزم ملی و حمایت دستگا‌های اجرایی، حاکمیتی و ارگان‌های فعال و ذیربط در حوزه خانواده، فرهنگ و اقتصاد ضرورتی است که می‌تواند در افزایش میل و انگیزه زوجین به فرزند آوری نقش موثری را ایفاء کند.

کلیدواژه‌ها: جامعه کارشناس مسائل خانواده


( ۳ )

نظر شما :