اوضاع خانواده ایرانی بهتر از اوضاع دین و سیاست است
تقی آزاد ارمکی (جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران)
اگر بخواهیم جامعهای با خانواده موثر داشته باشیم باید به سراغ اصلاح پدیده ازدواج برویم.
خانواده به عنوان یک نوع نهاد کل شامل مجموعه نهادهای خردتری است. نهادهای مختلف مالکیت، تربیت و ازدواج زیر مجموعه نهاد خانواده است. نهاد ازدواج از همه نهادها مهمتر است. وقتی در مورد خانواده حرف میزنیم بیشتر نهاد ازدواج مد نظر ما است. من خانواده را پدیده همسان در نهاد ازدواج در نظر میگیرم. خانواده برای پاسخگویی به نیاز اجتماعی، فرهنگی، جنسی و عاطفی ایجاد میشود و به سرعت به سطح خانواده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میرسد. از میانه دوره قاجار به این سو خانواده ایرانی در معرض تغییرات بنیادی است و این تغییر در حوزه نهاد ازدواج صورت گرفته است. تحول طولانی در نهاد خانواده تحولی در نهاد ازدواج بوده است و از آنجا اغاز شده است. نابسامانیهای اجتماعی نظام خانواده، ریشه در ازدواج دارد. اگر بخواهیم جامعهای با خانواده موثر داشته باشیم باید به سراغ اصلاح پدیده ازدواج برویم تا بتوانیم میزان طلاق و آسیبهای آن را کاهش دهیم. اگر آن بخش را سامان دادیم مشکلات خانواده هم کاهش خواهد یافت.
دولتها و نظامهای سیاسی در ایران بیشتر باعث اختلال در نظام خانواده بودهاند تا بهبود آن. کمتر سیاستی را میبینید که در ایران توانسته باشد بحران خانواده را کم کند. بیشتر سیاستها باعث چالش و بحران در خانواده بوده است. قبل از انقلاب سیاست آزادسازی زنان از خانه را مطرح میکنند یعنی خانواده زندانی است که زنها در آن قرار دارند و بعد زنها به محیط بیرون پناه میبرند که انواع مشکلات به وجود میآید. داستانهای بسیار زیادی داریم که مردان و نیروهای نظامی در دوره قبل از انقلاب تلاش میکردند زنان را از خانه بیرون بیاورند و بعد از انقلاب تلاش شده زنها به خانه برگردند. دولتها و نظام سیاسی در دوران معاصر بیشتر نقش مداخلهگر داشتهاند و مضر بودهاند. ازدواج از دستور کار خارج شده است و این مسئله مشکل اساسی است. تحولات نهاد خانواده را باید در ساختار بزرگتر بررسی کرد. تحولات نهاد خانواده به تحولات ساختاری در جامعه بر میگردد؛ مثلا نهاد آموزش، دین، سیاست، اقتصاد، فراغت و .. وجود دارند و باعث تحول در نهاد خانواده و ازدواج میشوند. جامعهای که زنان آن تحصیل کرده میشوند از صورت سنتی خارج و دارای نقش آفرینی بیشتر و فعالتر میشوند؛ از طرف دیگر رسانه آگاهی اجتماعی را نسبت به آینده، فرزندآوری، لذت و مسئولیت اجتماعی بالاتر میبرد، اما رویه زنان و مردان متغیر شده است. وقتی دین زنها را در کنار مردان مطرح میکند؛ زنان دارای اهمیت میشوند. نهادهای مختلف مثل آموزش و پرورش، دین، اقتصاد و سیاست، بسترها و زمینههای بیشتر را برای نقش آفرینی زنان فراهم میکنند. در نتیجه دختران، پسران، زنان و مردان مهم میشوند و در نتیجه رسانه برای افراد مختلف از جمله کودکان، نوجوانان، زنان و مردان برنامه پخش میکند. وقتی فردگرایی، نقش آفرینی، اراده گرایی و اختیار ظهور میکند نتیجه آن کاهش ازدواج، کاهش فرزندآوری و انواع گوناگون خانواده را به همراه دارد و منازعات درون خانواده گاه به طلاق منجر میشود. راهکار اصلاح ساختار موجود این است که اول تحولات نهاد ازدواج را درک کنیم و به آدمها اجازه عمل و بازیگری بدهیم. این روزها شاهد هستیم که یکسری از زنان معترض هستند که چرا فامیلی متعلق به پدر است و در پی آن شاهد زنانی هستیم که تمایل به داشتن فرزند بدون ازدواج دارند. ازدواج کاهش یافته و ازدواج سفید هم رایج شده است.بی شک نهاد خانواده دچار آسیبهایی خواهد شد. این تحولات خانواده اکنون به صورت پنهان و زیر پوستی است و در آینده این تغییرات آشکار خواهد شد. درست مثل زمانی که ما به موسیقی ایرانی فشار میآوردیم، موسیقی زیر زمینی رواج پیدا کرد؛ ولی وقتی این فشار کمتر شد میزان نابسامانی آن کمتر و موسیقی راحتتر دچار دگردیسی شد. در مورد نهاد خانواده هم اینگونه است. پس دخترانی که تجرد را در عصر حاضر انتخاب میکنند؛ آگاهانه این کار را انجام میدهند. در صورتی که دخترانی که در دهههای گذشته مجرد میماندند به افسردگی مبتلا میشدند. در گذشته دختر مجرد یک مشکل مخرب برای خانوادهها بود؛ ولی امروز اینگونه نیست. ازدواج سفید هم همین گونه است.حال خانواده ایرانی مثل نظام سیاسی و اجتماعی است. چون آشفته است؛ ولی به نظر من حال و اوضاع خانواده بهتر از اوضاع دین و سیاست است. در خانواده، چون روابط عاطفی بیشتر و وسوسه پول و قدرت کمتر است در نتیجه اوضاع بهتری هم دارد. درد خانواده کمتر از درد جامعه است. امروز یک کالا را در اقتصاد به سه برابر قیمت میفروشند. اوضاع اقتصاد خیلی خراب است؛ ولی در خانواده هنوز اینگونه نیست و وضعیت عاطفی بهتری دارد.
نظر شما :