نظام سلامت و مواجهه با بیماری همهگیر کرونا
دکتر لیلا افشار (دانشیار گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی)
وقتی که از نظام سلامت میگوییم منظور ما کدام بخش از نظام سلامت برای مقابله با اپیدمی کرونا است؟
وقتی در حوزه سلامت و پزشکی از اخلاق صحبت میکنیم مقصودمان چیست و با چه رویکردی نگاه میکنیم؟
در شرایط بیماریهای همهگیر یا مسائل دیگری که با سلامت عمومی سروکار داریم چه قواعد و اصولی میتوانند بیشتر راهگشا باشند؟
تجربه مقابله با ویروس کرونا شبیه بیماریها عفونی چند سال اخیر مانند سارس و مرس است اما به این شدت و گستردگی نبودند در کشورهایی که شیوع و گسترش ویروس به میزان وسیعی با انتقال در جامعه همراه بود مانند ایران، چین ایتالیا، اسپانیا و برخی کشورهای دیگر نشان داد که اگر بیماری نوپدید بروز پیدا کند نظام سلامت به پویایی نیاز دارد تا بتواند بهدرستی با آن مقابله کند و نگاهی به سازوکارهایش کند و ببیند باید چه اقداماتی انجام میداد تا آماده باشد.
مجموعه وسیعی از اقدامات، برنامهها، منابع انسانی، تجهیزات و سازوکارهای مختلف درگیر هستند برای اینکه یک نظام یا سیستم را در حوزه سلامت عمومی شکل بدهند و تعریف مورد وفاق همه در مورد سلامت این است که سلامت همه ابعاد و جنبههای زندگی انسان را در برمیگیرد و فقط سلامت جسمی یا روانی نیست بلکه باید سلامت اجتماعی و معنوی و بهطور خلاصه به زیست انسانها را لحاظ کند.
افشار بیان کرد: این تعریف گسترده سلامت وقتیکه با یک اپیدمی کرونا مواجه میشود بایستی ظرفیتهای خودش را بهدرستی بروز دهد تا بتواند با آن مقابله کند.
با توجه اینکه انتظار مردم از نظام سلامت این است که دو بازوی اصلیاش که یکی در حوزه درمان و دیگری در حوزه بهداشت، فعالانه برای مقابله با این اپیدمی وارد عمل شود، گسترش کرونا نشان داد ما به هر دو بازو نیاز داریم و آمارهای کشورهای مختلف و از جمله ایران نشان میدهد حدود 80 درصد بیماران با علائم خفیف به بیماری مبتلا شده و 15 درصد دچار بیماری شدید میشوند که ممکن است نیاز به بستری در بیمارستان داشته باشند و 5 درصد باقیمانده به شدت بدحال و نیازمند مراقبتهای ویژه میشوند و هرکدام از این دستهها یک جنس خدمت از نظام سلامت میخواهند.
با توجه به اینکه حفظ سلامت عمومی هم از وظایف نظام سلامت است، باید گفت از یکطرف نظام سلامت بایستی آماده غربالگری، بیماریابی فعال و درواقع شناختن مسیرهای انتقال باشد و سازوکارهای تعریف و تثبیتشده برای ارائه مراقبتهای بهداشتی داشته باشد که بهعنوان مثال شبکههای بهداشت و مراکز خدمات بهداشتی درمانی فعالیت دارند.
بخش درمان از نظام سلامت باید در شرایط بستریها و افراد بدحال آمادگی لازم را برای مدیریت این وضعیت داشته باشد و لازمه این آمادگی منابع درمانی، تجهیزات و نیروی انسانی است.
برای اینکه نظام سلامت بتواند بهدرستی با این شرایط مقابله کند باید چالشها را شفاف و دستهبندی کند تا سیاستگذاران حوزه بهداشت به یاد داشته باشند که با چه دشواریهایی روبهرو هستند و چگونه باید مدیریت کنند.
تصمیمگیری سریع در شرایط بحران بهخصوص اگر این بحران با نگرانی و عدم اعتماد مردم همراه باشد بسیار فرآیند تصمیمگیری پیچیده خواهد شده و این پیچیدگی اگر آماده نباشیم و اصول و قواعدمان را روشن نکرده باشیم منجر به بروز بحرانهای مختلف میشود.
در اینجا با توجه به اینکه نظام سلامت هنگام مواجهه با یک اپیدمی با چه چالشهای اخلاقی مواجه است، وقتی از اخلاق حرف میزنیم در مورد سازوکارها و قاعده صحبت میکنیم که به انسانها، رفتار انسانها و ویژگیهای روانشناختی در ارتباط با دیگران توجه دارد.
چالشهای اخلاقی و مواجه اخلاقی در چنین شرایطی برای نظام سلامت یعنی اینکه در چنین شرایطی باید چارچوب اخلاقیمان را برای ارتباط نظام سلامت با گیرندگان خدمت و ذینفعان شفاف کرده باشم تا بتوانیم بگوییم نظام سلامت بهدرستی بایدها و نبایدهای اخلاقی را موردنظر قرار میدهد.
مهمترین اصول اخلاقی در حوزه سلامت عمومی این است که اقدامات و مداخلات ما بر اصل عدالت و رعایت بیطرفی و توزیع درست و عادلانه منابع باشد.
اصل دیگر احترام به انسان است که هر تصمیمی باید توأم با احترامی باشد که به گیرنده خدمت یا ذینفعان نظام سلامت توجه داشته باشد.
اقدام نظام سلامت باید به قصد فایده رساندن به فرد یا جامعه باشد و درست است که قصد سودرساندن را داریم باید عمل ما هم سودمندی کافی را داشته باشد؛ همچنین منافع و خطرات مداخله را سنجیده باشیم تا بتوانیم بگوییم تصمیم و اقدام ما سودمند است. عمل متقابل از دیگر اصولی است که به ما میگوید طرفین رابطه باید وظایف و مسئولیتهایشان را نسبت به همدیگر رعایت کنند. در شرایط کرونا با چند سؤال مانند اینکه وقتی با یک بحران همهگیر مانند کرونا مواجه میشویم، چند دسته چالش اصلی داریم؟ چه کارهایی باید انجام دهیم؟ و اینکه اقدامات چگونه قابل دستهبندی است تا بتوانیم بهدرستی تحلیل اخلاقی کنیم؟ روبهرو هستیم.
مهمترین وجه برقراری ارتباط مناسب این است که نظام سلامت بتواند با جامعه ارتباط درستی برقرار کرده و مردم را با دستورالعملها و توصیههای بهداشتی خودش همراستا کند؛ برای اینکه توصیه ما بهعنوان کارگزار نظام سلامت به نفع سلامتی جامعه است، مردم با آن همراستا میشوند و اگر همراهی و پذیرفتن مردم نباشد نظام سلامت قادر به مدیریت بحران نخواهد بود.
تلاش برای کاهش انتقال ویروس بایستی پیامهای انتقالی به مردم، واضح شفاف و یکسان باشد و همه اجزای نظام سلامت یک پیام واحد را اعلام کنند و در تعامل با سایر نهادهای اجتماعی پیام یکسانی را بدهند.
با توجه به اینکه شفافیت پیامرسانی اعتماد عمومی را جلب کرده و باید پیام سودمند باشد، باید پیام و خدمت را به نحوی به مخاطب منتقل کنیم تا آدمهایی که در دوردستترین مناطق و فواصل مکانی به دلیل سدهای زبانی و قومیتی حضور دارند، پیامها را دریافت کنند.
مخاطبی که پیام را دریافت کرده در مرحله بعد نیاز به خدمات نظام سلامت اعم از بهداشتی و درمانی دارد، حالا بخش بهداشت با افرادی که علائم خفیف دارند و یا نگران ابتلا و مواجهشدن هستند، روبهرو میشوند.
نظام سلامت باید در راستای معاینه، نمونهگیری و شناسایی وضعیت حاد و اعزام فعال باشد و این کار نیازمند هماهنگی بین بخشی است؛ درواقع بایستی مشخص شود مسئولیت کدام بخش است که اولین نقطه تماس با موارد ابتلای بیماری باشد و بداند چگونه ارجاع دهد.
در بخش درمان نیاز داریم که مراکز درمانی، بیمارستان و یا نقاهتگاهها ازنظر تأمین تجهیزات و منابع انسانی وضعیت خوبی داشته باشند تا بتوانند بهدرستی مدیریت و ارائه خدمت کنند.
به خاطر داشته باشیم تأمین منابع یکی از بخشهای کار نظام سلامت است اما هدفگذاری و آموزش نیروهای در حال خدمت یکی از چالشهای نظام سلامت است؛ منابع انسانی میتوانند حلقه شکننده زنجیره ارائه خدمت باشند یعنی سلامت فیزیکیشان به خطر بیفتد یا نگرانیهایی در مورد زندگی داشته باشند، بنابراین وظیفه نظام سلامت است که به زنجیره ارائه خدمت توجه ویژه داشته باشد.
چه افرادی در اولویت قرار دارند تا در اپیدمی کرونا تجهیزات به آنها برسد؟ کارکنان نظام سلامت و افراد ارائه خدمت در اولویت هستند چون به دیگران خدمت میکنند پس باید تجهیزات دریافت کنند تا سالم بمانند و ارائه خدمت کنند؛ منطق این کار به مردم یادآوری شود تا این تصور پیش نیاید که تبعیضی اتفاق افتاده و یا نظام سلامت به بخش عمومی بیتوجهی کرده است.
دیگر چالش عملیاتی نظام سلامت در شرایط بحران کرونا، افرادی هستند که به دلایل دیگر غیر از کرونا نیاز به مراجعه دریافت خدمت در بیمارستانها و مراکز درمانی دارند که در اینجا باید به اصل اخلاقی عمل متقابل اشارهکنم.
از نظام سلامت و کارکنان نظام سلامت انتظار داریم در شرایط بحران فراتر از معمول همیشگی به دلیل شرایط جامعه خدمت ارائه کنند حتی اگر از نیازها و خواستههای فردیشان بگذرند؛ به افراد جامعه نیز باید یادآوری کرد که به دلیل شرایط بحرانی شما هم باید از دریافت خدمت انتظارات معقولانه داشته باشید مثلاً کاری که همیشه در زمان کوتاه انجام میشد الآن زمانبر خواهد بود.
نظام سلامت باید سازوکارهای این موقعیت را شفاف کند و در مرحله بعد تلاش مضاعف برای تأمین منابع و ارائه خدمت داشته باشد.
با توجه به توزیع عادلانه و اولویتبندی منابع توسط نظام سلامت، باید گفت همه دستگاههای اولویتبندی در هر موضوعی در حوزه سلامت باید هدفشان را از آن خدمت معرفی کنند تا بدانند چگونه منابع محدود را تقسیمبندی کرده و در اختیار مردم قرار دهیم.
در همه این مداخلات و اقدامات نظام سلامت، باید جمعیت آسیبپذیر موردتوجه بیشتری باشند تا پیغام و خدمت نظام سلامت را درست دریافت کنند و منطق اولویتگذاری نیز برای مردم شفاف کند.
در این ایام اقدامات اجتماعی لازم در ایام اپیدمی برای کنترل زنجیره انتقال انجام شود و باید نظام سلامت توجه داشته باشد هرکدام از این اقدامات به دنبال خودش تبعات اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی متعددی را به بار میآورد؛ بنابراین لازم است مداخله نظام سلامت علمی، اخلاقی و هوشمندانه باشد.
خیلی از ظرفیتهای فرهنگی، ارتباطات خانوادگی و اجتماعی حذف میشوند یا ماهیت حمایتی خود را از دست میدهند و افراد ازنظر روانشناختی مستعد هستند که خودشان و یا دیگران را در مورد ابتلای به بیماری سرزنش کنند.
اگر قرار است برنامه محدودسازی برای کنترل بیماری عفونی پیاده کنیم، باید به خاطر داشته باشیم شرط اصلی این پیادهسازی پذیرفتن توسط مردم است و باید منطق این فاصلهگذاری اجتماعی برای مردم روش شود و علاوه بر آن ضرورتهای اولیه زندگی آنان تأمین باشد. توجه داشته باشیم که این فاصلهگذاری اجتماعی در برخی شرایط مانند خانه سالمندان، زندان و یا کانون افراد بیخانمان ممکن نیست؛ بنابراین باید اقدامات جایگزینی مانند ضدعفونی بیشتر و استفاده از ماسک موردتوجه باشد.
همچنین اعمال هر محدودیتی نیازمند برقراری تعادل بین جامعه و محدودسازی فردی است اما نظر علمی محدودیت باید قابلقبول و در کمترین سطح باشد.
در شرایط اپیدمی فرآیند تصمیمگیری نیازمند سرعت است و در سرعت با عدم قطعیت مواجه هستیم و خیلی از جنبههای ویروس ازنظر علمی برای نظام سلامت روشن نیست.
ساختارهای اجتماعی و نهادی شکننده موجب ترس و بیاعتمادی شده و روابط حمایتی آدمها محدودشده است و این چالشها تصمیمگیری را دشوار و مستعد غیراخلاقی شدن میکند.
سیاستگذار نظام سلامت باید اصول اخلاقی حاکم بر این حوزه را بشناسد و مدنظر قرار دهد و عموم مردم نیز از طرف دیگر باید بدانند که نظام سلامت با چه چالشی مواجه است و منطق توصیههای نظام سلامت را درک کند تا با آن همراهی کند.
شواهد علمی به ما میگوید منافع هر عمل و اقدام برای کنترل اپیدمی چیست؛ بنابراین هرچقدر اقدام و تصمیم ما سختگیرانهتر و تهاجمیتر باشد باید دلایل علمی قویتری برای توجیه داشته باشیم و تلاش بیشتر برای قانع کردن جامعه در این راستا انجام دهیم.
نظر شما :