خشونت در کشور در مرز هشدار قرار دارد
سیدحسن موسویچلک (رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران)
خشونت یکی از جرائم دارای اولویت در کشور است و اگر نگاهی به پروندههای قضائی بیندازیم و آنها را رصد کنیم، دقیقا شاهد این وضعیت در کشور هستند ضمن اینکه آمار پزشکی قانونی نیز بر این موضوع صحه میگذارد.خشونت از دو بُعد قابل بررسی است، یکی به سیاست گذاری، تصمیمات نادرست و ناکارآمد در سطح کلان بازمیگردد که تاثیر مستقیم بر زندگی مردم میگذارد و دیگری مهارتهای فردی یعنی کنترل خشم، مهارت ارتباطی، تصمیم گیری و حل مسئله، تاب آوری، مداخله در بحران و خودمراقبتی است که ما در این زمینه مشکل داریم، نشانه آن هم این است که وقتی در خیابان تصادف میکنیم اول یقه یکدیگر را میگیریم.
یکی از دلایل قتلها و خشونتهای فعلی مربوط به تغییر ساختار خانواده است،ساختار خانواده فعلی دیگر مانند سابق نیست، چون خانوادهها تحت تاثیر شرایط کلان جامعه از جمله مسائل اقتصادی قرار دارند، در کنار آن ناامیدی، فقدان نشاط، نبود سرمایه اجتماعی، تضعیف اعتماد اجتماعی، کاهش مولفههای سلامت اجتماعی، ضعف سواد سلامت روان از دیگر مسائلیست که باعث تغییر ساختار خانواده ایرانی شده است.در این میان مشکلات اقتصادی را نمیتوان نفی کرد چرا که پایین بودن سطح رفاه جامعه باعث شده مردم عصبیتر شوند و پدیدهای به اسم خشونت در آنها شکل بگیرد حال برخی مواقع فرد عصبی میشود، اما سعی میکند دیگر تکرار نکند یا برخی مواقع تحت عنوان یادگیری اجتماعی، خشونت را از دیگران آموزش میبینیم و به این ترتیب مانند زنجیره این خشونت منتقل میشود.
کرونا یک بحرانی است که بیش از اندازه در کشور طولانی شده و فشارها و استرسهای فراوانی در مردم ایجاد کرده است حال کسانی تحت تاثیر این شرایط آسیب میبینند که توان مدیریت چنین شرایطی را ندارند. بعضی از این افراد به مواد مخدر، الکل و... پناه میبرند و برخی رفتارهای خارج از شرایط عادی انجام میدهند یعنی سبک پرخاشگرانه مانند خودکشی، دگرکشی، خشونت خانگی، فرزندکشی، والدین کشی و... را برای حل مسئله خود انتخاب میکنند.خشونت موضوع جدی کشور ماست به گونهای که در معرض هشدار قرار دارد برای مثال ضرب و جرح بعد از سرقت دومین پرونده قضائی ایران را تشکیل میدهد و هر سال بیش از ۶۰۰ هزار پرونده در پزشکی قانونی با موضوع ضرب و جرح تشکیل میشود هرچند که من معتقدم همه آمار این است و بسیاری از افراد درصورت ضرب و جرح به مراکز قضائی و انتظامی مراجعه نمیکنند درهرصورت این عوامل نشان میدهد خشونت در کشور موضوع جدی است که راه حل آن به سیاست گذاریهای کلان برمیگردد.
جدا از سیاستهای کلان، مهارتهای فردی راه حل دیگری برای کنترل خشونت در کشور است، اما متاسفانه مردم کشور ما بهرهبرداری درستی از منابع اجتماعی کشور ندارند و نمیدانند اگر نتوانند خشم خود را کنترل کنند، اگر راهی برای حل مسئله خود نیابند باید با کجا تماس بگیرند برای مثال با اورژانس اجتماعی و ۱۴۸۰ آشنا نیستند البته ممکن است برخی افراد آنها را بشناسند، اما فکر میکنند خودشان میتوانند مشکلات و مسائل خود را حل کنند درحالی که مسائل اجتماعی وقتی کهنه میشوند، مزمن خواهند شد و مردم نباید از کمک گرفتن از مشاوره و مددکار غافل شوند.
نظر شما :