پدیده‌شناسی امید اجتماعی

دکتر حجت‌پناه (دبیر گروه جامعه‌شناسی اسلامی)
۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۲۹ کد : ۱۹۲۰۲ دیدگاه
برخی شاخص‌ها مانند: رشد افسردگی، بیکاری ساختاری و گسترده، عدم تضمین موفقیت برای استراتژی‌های اخلاقی و قانونی در جامعه، میل به مهاجرت، درصد بالای نارضایتی شغلی و بیگانگی نقش در جامعه از جمله شاخص‌های پایین‌بودن امید اجتماعی در ایران است. چرا جامعه ایرانی، جامعه افسرده‌ای است؟
پدیده‌شناسی امید اجتماعی

امید فردی تابع شرایط خانوادگی، ژنتیکی، جنسیت، تحصیلات، سن و.....است. میزان امید افراد در سنین مختلف برای دست‌آوردن موفقیت متفاوت می‌شود. امید اجتماعی نوعی احساس جمعی است که محصول شناخت اجتماعی افراد است و در یک ساختار فرهنگی و شناختی و در واقع به صورت تاریخی شکل می‌گیرد و برای اکثریت افراد جامعه، شناخت و نگرشی را تقویت می‌نماید که افراد بتوانند در ذهن خود اهدافی را مشخص و برای رسیدن به این اهداف، استراتژی تعیین کنند و اگر این استراتژی‌ها به‌گونه‌ای باشند که به صورت معقول و طبیعی، آن‌ها را به هدفشان رهنمون شوند، انگیزه شکل می‌گیرد که آنها را به سمت اهداف هدایت می‌کند.

مطالعات امید اجتماعی در دهه ۶۰ میلادی وارد ادبیات روان شناسی اجتماعی شد. بعد از جنگ جهانی دوم، بر اثر ویرانی‌ها  و نیاز به عمران مفهوم توسعه در سطح جهانی مطرح شد. هم‌چنین به دنبال بمباران اتمی شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی، یک پرسش معرفتی ایجاد شد که؛ آیا علم به راستی در جهت خدمت به بشریت است؟ یا این علم خودش موجب جنایت علیه بشر می‌شود و این نگاه و آن پرسش‌های معرفتی، جریان پست مدرنیسم را تقویت نمود و نگاه معطوف به خرابی‌ها و نگاه معطوف به عمران و آبادانی جریان توسعه را تقویت نمود. پس دو جریان توسعه‌گرا و پست مدرنیسم بعد از جنگ جهانی دوم تقویت شدند. در دهه 50 میلادی بعد از جنگ جهانی دوم گفتمان توسعه بر اساس نگاه مدرنیزاسیون متقدم، شکل گرفت و در ایران نیز به تاثیر از آن با اصل 4 ترومن، انقلاب سفید شاه و مردم، قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، رشد شهرگرایی مواجه شدیم. در دهه بعد از آن، یعنی دهه 60 میلادی پرسش‌هایی پیرامون موفقیت برنامه‌های توسعه طرح شد و در مفهوم توسعه نیز باز‌اندیشی شد، شاخص‌های اجتماعی توسعه در دهه ۶۰ بیشتر مورد مداقه قرار گرفت در نتیجه زمینه لازم برای طرح مفهوم امید اجتماعی ایجاد شد.
برخی شاخص‌ها مانند: رشد افسردگی، بیکاری ساختاری و گسترده، عدم تضمین موفقیت برای استراتژی‌های اخلاقی و قانونی در جامعه، میل به مهاجرت، درصد بالای نارضایتی شغلی و بیگانگی نقش در جامعه از جمله شاخص‌های پایین بودن امید اجتماعی در ایران است. چرا جامعه ایرانی، جامعه افسرده‌ای است؟
قبل از پرداختن به این پرسش باید این نکته مهم را فهم کرد که ایران خود جهانی است، و همچنین ایران جزیی از جهان است. عوامل زیادی در میزان امید اجتماعی مؤثر است. اما مهم‌ترین عامل، مؤلفه شناختی است. برای فهم عامل شناختی باید گفتمان حاکم را درک کرد. بنابراین باید دانست ما در چه جهانی زندگی می‌کنیم. واقعیت این است که ما امروز در دوران مدرن قرار داریم و مدرنیسم مهم‌ترین مبنای تفکر است و مدرنیته تمام جهان را در بر گرفته است.
جهان مدرن و ارزش‌های آن به شدت جهان شمول است، در تاریخ مدرن، شرایطی پیش آمد که معرفت مدرن واگزیوم‌های آن، به شدت هر چه تمام‌تر جهانی شدند. جهان اگزیوم‌های مدرنیسم را پذیرفته است و ما در دهه‌های اخیر پست مدرنیسم هم به سرعت گسترش یافته است. اما جوامع به صورت کانون و نیمه پیرامون و پیرامون هستند. جوامع کانون برنامه ریز و سیاست‌گذار می‌باشند، جوامع پیرامونی برنامه‌پذیر هستند. باید دانست مدرنیسم و مدرنیته برای کشورهای پیرامون برون زا بوده است و در هر کدام از این جوامع مدرنیسم خاص آن جامعه و متناسب با ساختار اجتماعی و تاریخی آن جامعه شکل گرفته است. می‌دانیم که هر گفتمانی بر اساس اپیستمه‌ای شکل می‌گیرد. بنابراین به صورت‌بندی پرسش‌های خود می‌پردازیم: امر مدرن به لحاظ نظری چه نسبتی با امید اجتماعی دارد؟ جامعه ایران چه نسبتی با مدرنیسم (افکار و ایده های مدرن) و مدرنیته (تکنولوژی و مصنوعات مدرن) دارد؟ و نیز یک مرور تاریخی برای پرداختن به پرسش‌های فوق لازم است.

کلیدواژه‌ها: دیدگاه دکتر حجت پناه دکتر میرحسینی جامعه‌شناس جامعه شناسی جهان مدرن لایو


( ۴ )

نظر شما :