چه عواملی سبب انفعال در دانشگاه‌ها می‌شود؟

دکتر اصغر زمانی (عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی عالی)
۱۸ آبان ۱۳۹۹ | ۱۵:۴۶ کد : ۲۴۵۱۷ نشست ها
انفعال دانشگاه از جنبه‌های مختلف می‌تواند مورد بررسی قرار می‌گیرد، و خود انفعال دارای شاخص‌های متعددی است. اما اینجانب، موضوع انفعال دانشگاه را اکنون ازجنبه مدیریت دانش و مستندسازی تجربیات مد نظر دارم و با توجه به صحبت اولیه شما در خصوص انفعال دانشگاه در باب مستندسازی، در این راستا باید توجه داشت که در این مسیر تنها مستندسازی را در نظر داریم یا مستندسازی تجربیات مدنظر است.
چه عواملی سبب انفعال در دانشگاه‌ها می‌شود؟

انفعال دانشگاه از جنبه‌های مختلف می‌تواند مورد بررسی قرار می‌گیرد، و خود انفعال دارای شاخص‌های متعددی است. اما اینجانب، موضوع انفعال دانشگاه را اکنون ازجنبه مدیریت دانش و مستند‌سازی تجربیات مد نظر دارم و با توجه به صحبت اولیه شما در خصوص انفعال دانشگاه در باب مستندسازی، در این راستا باید توجه داشت که در این مسیر تنها مستندسازی را در نظر داریم یا مستندسازی تجربیات مدنظر است. اگر منظور مستندسازی باشد ، باید بگویم از نظر بنده انفعالی وجود ندارد یا اگر هم هست میزان آن ناچیز است. منظور از مستندسازی مکتوب‌کردن یا بایگانی‌کردن اگر باشد ما انفعالی در آموزش عالی نداریم. از این حیث با سایر سازمان‌ها هم تقریبا در یک رده هستیم زیرا در آموزش عالی نیز هم تمامی موضوعات مثل نامه‌ها، صورت جلسات و ... مکتوب می‌شود و هم ثبت و ضبط می‌گردد. مستندسازی در این حیث مانند ضبط صوت این جلسه و بعدا بارگذاری برای افراد یا نگهداری در آرشیو جلسات انفعال دانشگاه است. لغت‌نامه ها نیز از واژه مستند‌سازی با ارائه سند و جمع‌آوری اسناد و ثبت کردن و مکتوب‌کردن یاد می‌کنند و اما آنچه مربوط به مستندسازی تجربیات است، با مستندسازی اسناد و بایگانی فرق دارد. و نه فقط در آموزش عالی بلکه در سایر سازمان‌ها هم انفعال داریم. منظور من از انفعال در اینجا به معنی عدم نیست. زیرا در حوزه‌های مختلف تحت عنوان مستندسازی فرایندها و یا مستندسازی تجربیات اقداماتی شده است ولی خیلی ضعیف و ناکافی است. شرکت‌ها، دانشگاه و سازمان‌ها باید موفقیت‌ و شکست‌های خود را به صورت سیستماتیک مرور کنند تا گزارش‌های قابل دسترس را برای پرسنل و کارمندان خود مهیا نمایند. این فعالیت را «مرور سانتایانا» می‌نامند که بر پایه فلسفه مشهور جرج « سانتایانا» قرار دارد که می گفت: « افرادی که گذشته را به خاطر نمی سپارند، محکومند که دوباره آن را تکرار کنند». این نکته در دانشگاه‌ها و در آموزش عالی مغفول مانده است و دلایل زیادی هم دارد. انتظار ما از دانشگاه‌ها صرفاً بایگانی نیست بلکه انتظار داریم دانش ضمنی و پنهان خود را به دانشگاه بازگردانند. زیرا که دانشگاه محل تولید دانش و توزیع و تسهیم دانش است و نمی‌توانیم تصور کنیم که خود دانش به دانشگاهی بازنگردد یا دانشگاه و آموزش عالی از بخشی از دانش که به صورت ضمنی است به هر دلیلی رویگردان شود.    
گاهی از انفعال که صحبت می شود می گوییم دانشگاهی که مسئولیت اجتماعی ندارد و یا ضعیف است در این حوزه. دانشگاهی که مسئولیت اجتماعی ندارد و پروژه‌های آن نمی‌تواند مشکل جامعه را حل کند دچار انفعال است. اما مسئولیت صرفا مسئولیت اجتماعی نیست، مسئولیت دربرابر خود نیز هست. در حوزه مستند سازی تجربیات این دو مسئولیت با هم آمیخته می شود هم مسئولیت در برابر خود و هم مسئولیت اجتماعی و دربرابر دیگران. برای همین گاهی شاهد این هستیم که برخی مدیران، کارکنان و به طور کلی بازیگران نظام آموزش عالی در مواجهه با مسائل پیچیده و مختلف و شرایط خاص این نهاد، در جایگاه اخذ تصمیم هایی قرار می گیرند که نه تنها مشکلات موجود را مرتفع نمی¬کنند، بلکه خود در مراحل بعدی نیز، مشکلات جدیدى را  ایجاد مى¬نمایند.  این یعنی منظور ما از مستند سازی بایگانی نیست و رویکرد ما به مستند سازی دانشی است. دانشی که بتواند تصمیم یار باشد و اعضای دانشگاه را در تمامی امور و خصوصا تصمیم گیری ، یاری دهد. با این نگاه، مفهوم مستندسازی دارای جایگاهی  ویژه می گردد و با هدف تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و ثبت و ضبط آن اهمیت می یابد. به گونه‌ای که مستند سازی تجربیات از این نگاه به معنای اقدام به مستند نمودن تجربه‌های حاصل از تصمیمها، فرایند های اجرایی،رویدادهای مدیریتی وکلیه اموری که بر دانشگاه تاثیر گذاشته است می باشد. این رویکرد و این نگاه مهم است و در رابطه با تصمیمهای روسا و مدیران کلان آموزش عالی نیز این مهم اهمیت مضاعف می یابد. اما سوال اینجاست که چرا انفعال داریم و دلایل آن چیست؟ چرا مستند سازی تجربه نمی کنیم و اگر هم انجام می شود خیلی موثر نیست؟ اجازه دهید ابتدا از جمله زیبای مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان بهره ببریم. زیرا نکته مهم را در این رابطه اشاره کرده اند. ایشان گفتند: همیشه به مسئولان تأکید کرده ام به دانشگاهها و جمع های جوان بروند اما برخی از آنان می گویند در این اجتماعات، مطالبات با تخریب و بدگویی ارائه می شود بنابراین فایده ای ندارد.
رهبر انقلاب یادآوری کردند: تخریب فضای گفتگو را مسدود می‌کند، بنابراین مطالبات را با استدلال و منطق و بدونِ پرخاش و اهانت مطرح کنید.    و نکته دیگر در فرمایشات ایشان،گفتمان سازی در زمینه مسائل مهم نظام و راه حل های آنها را می توان به
دانشگاه هم تسری داد .
برای مستند سازی تجربیات در دانشگاه و تسهیم آن دانش احصاء شده باید فضای گفتمان سازی مناسب و به دور از قلدری آکادمیک و پرخاش گری و تخریب صورت گیرد. ما باید از این گفتار در فرایند مدیریت دانش دانشگاهی استفاده کنیم. من می خواهم از این گفتار وام بگیرم و بگویم بسیاری از مشکلات در رابطه با مستند سازی تجربیات و تسهیم دانش از این رفتار ها نشات می گیرد. این رفتارها دلزدگی و دلسردی را حاکم می سازد. در حوزه مستند سازی تجربیات و انفعال دانشگاه در دو جهت می توانیم تامل کنیم یک در باب بازیگران نظام آموزش عالی مانند دانشجویان، کارکنان و کارشناسان ، اعضای هیات علمی و مدیران دانشگاهی و ستادی وزارت عتف و جهت دیگر در باب کارکردهای اعضای هیات علمی و دانشگاهی مثل فرهنگی ، آموزش، پژوهش و موارد اجرایی و مشاوره ای و حتی ایفای نقش مسئولیت اجتماعی. در هردو باب ما با ضعف در مستند سازی تجربیات و تسهیم آن رو برو هستیم. پس در مستندسازی انفعال چندانی نیست اما در تجربه و مستند سازی تجربه این مشکل وجود دارد و عوامل مختلفی در آن تأثیر گذارد است.    واقعیت این است دانشگاه به عنوان مهد دانش باید هم دانش صریح و هم دانش ضمنی تولید کند و
 خود نیز از تولیدات خود بهره ببرد.  در این صورت یک دانشگاه می تواند مدیریت دانش دانشگاهی را داشته باشد و در این صورت است که یک دانشگاه رشد می کند اما واقعیت این است که دانش ضمنی که در مغز افراد وجود دارد و حاصل تجربه آنها می باشند مورد بهره برداری چندانی قرار نمی گیرد. اگرچه اخیراً مستندسازی تجربیات مورد توجه قرار گرفته است ولی خیلی به این باب توجه در خور نمی شود به نظر بنده مستندسازی تجربیات در آموزش عالی در حد گفتار باقی مانده است .هرچند برخی اقدامات به صورت موردی نیز در این راستا صورت گرفته است مثلاً دانشگاه کاشان کتاب حیات طبیعی دانشگاه را تهیه نموده است.یکی از ویژگی های این کتاب آن است که سی سال تجربه یک مدیر و عضو هیات علمی در پست های مختلف از قبیل: مدیر گروه، رئیس دانشکده،معاون دانشگاه، عضویت در شوراها و کارگروه ها و.... را منعکس می کند و یا برخی افراد دانشگاهی تجارب خود را مستند نموده اند.اما نکته در هر مستند سازی تجربیات این است که  چه مقدار از مطالب و تجارب اساسی بازیگران نظام آموزش عالی و دانشگاه  را  و به چه شیوه ای احصاء می کند و تسهیم آن چگونه بوده است.پس گاهی ما می گوییم در این حوزه اقدام شده یا نه و گاهی می گوییم چه مقدار موثر بوده است. این دو یعنی چقدر تجارب مستند شده و چقدر تسهیم تجارب صورت گرفته، ما دانشگاهیان در این دو دارای انفعال هستیم و بخشی به دلیل موارد عدم گفتمان سازی و قلدری آکادمیک و... بود که عرض کردم  اما نکاتی که در انفعال دانشگاه وجود دارد فرا تر از این دو مورد است و مساله اصلی این است که این انفعال از کجا نشأت می‌گیرد؟ بخشی از این موارد به نگرش و ویژگی های شخصیتی و فرهنگ خصوصی و فردگرایانه ما برمی‌گردد.
برخی‌ها نسبت به دانش خود احساس مالکیت دارند و نمی‌توانند و نمی خواهند دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهند که این مشکل در دانشگاه‌ها وجود دارد و کاری که در این رابطه باید ایجاد شود تغییر این نگرش است که چرا برخی از کارکنان دانشگاه‌ها و یا برخی از دانشجویان یا اعضای هیات علمی و به خصوص مدیران دانشگاهی نسبت به تجربیات خود احساس مالکیت دارند؟ لذا نه تنها تجربیات را مستندسازی نمی‌کنند بلکه حاضر نیستند این تجربه را به صورت شفاهی نیز به دیگران انتقال دهند. من نیز ابتدا باور نداشتم در دانشگاه با این مساله روبرو شوم ولی در پژوهشی که انجام دادم متاسفانه به وفور این موضوع را دیدم. عامل و مانع بعدی که در این انفعال دخیل است فرهنگ عمومی است  که بیشتر فرهنگ شفاهی و فردگرایی  در جامعه تقویت نموده است. به سخن دیگر مدیریت در یک دانشگاه، حتی در شکل ناموفق آن، برای مدیر تجاربی را به ارمغان می¬آورد .این تجارب بیش از هر کسی برای مدیر بعدی مفید هستند؛  مخصوصا اگر مدیر جدید خواهان اصلاح فرایند¬ها و عملکرد¬ها و اعتلاء دانشگاه باشد، می¬طلبد که در پی روشهای تازه¬ای چه در بعد آموزشی و چه در بعد پژوهشی و چه در بعد اجرایی و فرهنگی و دانشجویی برای عمل باشد.  به همین دلیل، آنچه در تغییر مدیران حائز توجه است انتقال تجربه رئیس دانشگاه است؛ تجربه¬هایی که از جمله سرمایه¬های هر دانشگاه محسوب می¬شود. اما چنین چیزی بعد از نگرش و فرهنگ فردی مستلزم فرهنگ عمومی کشور و حتی فرهنگ دانشگاه نیز می باشد. در بحث فرهنگ¬سازی، در خصوص مستندسازی تجربیات  جا دارد اشاره¬ای کرد به فرهنگ عامه نشات گرفته از بیت زیر:
   تو پای به ره در نه و هیچ مپرس                                 خود ره بگویدت که چون باید رفت
شاید بتوان گفت آموزه اصلی اینگونه موارد در فرهنگ ما، کار مستند¬سازی تجربیات و استفاده از تجربیات را سخت می¬کند. زیرا  پیام شعر فوق برای پذیرش و اقدام به تصدی مدیریت،  ترویج  بی¬نیازی مدیر از دانش و تجربه قبلی است.  وقتی فرهنگ عامه ما در تعامل و کار تیمی ضعیف است. وقتی فرهنگ دانشگاه از این رویکرد حمایت نکند ، نمی توان انتظار داشت مدیرانی که سیاسی و جناحی و یا بر اساس رابطه تعویض می گردند تجارب خود را در اختیار مدیر بعدی قرار دهند و حتی از تجربه مدیر قبلی استفاده نمایند. اگرچه فرهنگ منعی برای اینکار ندارد و اگرچه در گفتگو با سیاسیون دانشگاهی هریک به نوعی شاید با این سخن مخالف باشند ولی در عمل آنچه اتفاق می افتد عدم یا ضعف مستند سازی تجربیات و عدم یا ضعف تسهیم تجربه است. فرهنگ شفاهی باعث شده ما وقتی در حوزه گفتار است هریک ماشاالله صاحبنظر باشیم اما وقتی پای نوشتن و تایید نوشته های خود در میان باشد آنگونه که در بیان بوده ایم در نوشتار نباشیم. اگر از فرهنگ فرد گرا و فرهنگی که ما را به فرهنگ شفاهی می‌رساند گذر کنیم برخی مسائل دیگری هم در این رابطه در دانشگاه وجود دارد که عدم همکاری بخش‌های مختلف را شاهد هستیم‏  مثلا گاها در دانشگاه با اعضای بدون کشور( عدم تعهد قلبی به دانشگاه و دلبستگی سازمانی) روبرو هستیم و یا دانشگاهیانی که اتاق‌هایشان نیز از یک‌دیگر جدا است ویا قهر سازمانی با یکدیگر دارند و یا مدیرانی که در یک دانشگاه و در یک برهه زمانی در راس کار قراردارند ولی بدون اجازه مدیران مافوق به یکدیگر اطلاعات نمی‌دهند. عامل دیگر انفعال عدم دانش و ناآگاهی آگاهان است. در حالی که انتظار اینست در دانشگاه به موضوع مستند سازی تجربیات و تسهیم آن عمیقا پرداخته شود . همچنین برخی از دانشگاهیان، ماهیت مستندسازی تجربیات و روشهای کسب و ارزش گذاری آن  و روش های ثبت و احصاء آن را نمی‌دانند که این آگاهی به بازیگران نظام عالی باز می‌گردد که برخی از آنها اساتید، مدیران، کارکنان و دانشجویان هستند که در همه سطوح وجود دارند. این ندانستن و عوامل دیگری از جمله فرهنگی و نگرشی و ... باعث بی‌میلی مدیران و به طور کلی دانشگاهیان در مستند سازی تجربیات است. این عدم دانستن تاجایی گاهی پیش میرود که برخی فکر می کنند منظور از مستند سازی تجربیات پرونده سازی و تفتیش است. ویا مستند سازی تجربیات را با قصه گویی و خاطره نویسی یکسان می پندارند.عامل دیگر انفعال عدم پیش بینی شرایطی برای حمایت قضایی از مستند نویس است. کسی که مستندسازی تجربیات را انجام می دهد باید هم تجربه موفقیت و هم تجارب شکست خود را بنویسد. و در واقع مستند کردن تجارب شکست و عدم موفقیت بسیار ارزشمند است. اما گاهی افراد فکر می کنند با نوشتن این‌گونه تجارب، مدیریت خود را زیر سوال برده اند و یا اصطلاحاً به شکست خود اعتراف کرده اند و گاهی نیز این اقدام توسط سایر دانشگاهیان مخالف یا افراد فرا دانشگاهی که با فرد مستند کننده تجربه زاویه دارند ،مورد بهره برداری  قرار می گیرد. از همین رو این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد و حمایت قضایی مناسب اتخاذ شود. البته ناگفته نماند این موضوع نباید بهانه ای برای الزام پاسخگویی دانشگاهیان در رابطه با اقدامات نسنجیده خود در هرموقعیتی باشد. به جز موضوع حمایت قضایی  ، موارد تشویق و یا درخواست دو موضوع مغفول در حوزه مستند سازی تجربیات است. در مورد تشویق قوانین برای کسی که از عمر خود و وقت خود برای مستند کردن تجارب ارزشمند خود استفاده می کند معمولاً وجود ندارد و تشویقی مناسب در این زمینه در نظر گرفته نشده است و لازم است در قوانین دانشگاهی این موضوع مورد توجه واقع شود . همچنین در خصوص تسهیم دانش نیز قوانین تشویقی لازم به صورت جدی وجود ندارد.مورد بعد اینکه در حکم ابلاغی مدیران و روسای دانشگاه ها  و همچنین برنامه راهبردی دانشگاه ها، مستندسازی تجربیات درخواست نمی گردد. معمولاً در جامعه و حتی در دانشگاه چیزی که درخواست نشود به فراموشی سپرده می‌شود.عامل دیگر درنظام آموزش عالی که مانع از انتقال تجربیات و مستند کردن دانش می باشند باند بازی، جناحی گری، بهره‌کشی آکادمیک توسط یقه سفیدان دانشگاهی می باشد.متاسفانه در ظاهر تصور می‌کنیم دانشگاه مبرای از این رفتارها است اما در واقعیت اینگونه نیست و این رفتارها زمینه‌ای برای ممانعت از انتقال تجربه و همکاری‌ها می‌شود و افراد علیرغم همه احترامی که برای یکدیگر و در ظاهر قائل هستند نمی‌تواند فضای علمی مناسبی برای خود ایجاد کنند و تجربیات را نه تنها ثبت نمی‌کنند بلکه به صورت شفاهی و سینه به سینه هم به یکدیگر منتقل نمی‌کنند.
در جمع بندی این بخش باید اشاره کنم که عوامل انفعال دانشگاه در حوزه مستند سازی تجربیات برخی به فرد (دانشجو، کارشناس، هیات علمی و مدیر و...) برمی گردد و شامل نگرش های او به دانش ضمنی و تجربه و احساس ملکیت،ویژگی های شخصیتی فرد و فرهنگ فرد، دانش و قدرت علمی او در حوزه تخصصی، تجارب ارزتده او و مهارتهای او در حوزه مستند سازی تجربیات ، و مهارتهای تعاملی و ارتباطی برای تسهیم دانش می باشد. و برخی زمینه های انفعال در حوزه مستند سازی تجربیات به نهاد آموزش عالی مرتبط است که در دو بعد درون دانشگاهی و فرادانشگاهی قابل ملاحظه است ومجموعا شامل عملکرد دانشگاه، جو دانشگاهی، ساختار کهنه و جزیره ای اداره شدن موسسات آموزش عالی، وجود مدیران کوتوله و دانش گریز با رویکرد تعصب فردی و جناحی،فرهنگ دانشگاهی، آیین نامه های دانشگاهی، حمایت و عدم حمایت قلبی و قلمی مدیران دانشگاه از این اقدام، تشویق وعدم تشویق از اقدامات مستند سازی تجربیات و تسهیم آن، بودجه و منابع مالی، نگاه های باندی و سیاسی و جناحی در دانشگاه ، وجود رذالت های دانشگاهی مانند (ولو محدود) قلدری آکادمیک و بهره کشی یقه سفیدان دانشگاهی؛ زیرساخت های حقوقی و حمایتی دانشگاهی، مالکیت معنوی، اخلاق آکادمیک  عملی، زیرساخت فنی، مدیریت های ناپایدار، عدم ارزیابی مدیران در رابطه با مستند سازی تجربه و تسهیم آن، عدم درخواست اسناد و ابلاغیه ها و احکام مدیریتی از مستند سازی تجربیات و سکوت سازمانی و سکوت دانشگاهی می باشد. عوامل دیگر که موجب انفعال دانشگاه در این رابطه است مربوط به جامعه می باشد که مباحثی چون فرهنگ شفاهی و فرهنگ عمومی و مسایل سیاسی و قضایی را در بر می گیرد. پس نتیجه اینکه عامل اصلی انفعال بیش از اینکه در جامعه باشد در خود دانشگاه است و بسیاری از مواردی هم که مرتبط با فرد می باشد به شدت تحت تاثیر عوامل دانشگاهی قراردارد و تا زمانی که ارزیابی عملکرد مدیران برمبنای مستند کردن تجربه و تسهیم آن و دریافت تجربه از صاحبان دانش صورت نگیرد و در حکم انتصاب مدیران دانشگاه و برنامه‌های راهبردی دانشگاه به مستند سازی تجربیات واستفاده از تجربه مدیران قبلی اشاره نشود و این موضوع به صورت رسمی در حکم به مدیران ابلاغ نشود که باید تجربیاتشان را در قالب یک کتابچه به مدیران بعدی تحویل دهند و تا زمانی که این روحیه مطالبه گری در مدیران ایجاد نشود و حمایت قلبی و قلمی از مستند سازان تجربه و تسهیم گران آن نداشته باشند در بدنه دانشگاه هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد  و  اعضای دانشگاه نیز به سمت مستند سازی نمی‌روند زیرا نیاز به این کار ایجاد نشده است.لذا اول باید از انتصاب مدیران سیاسی و روابطی به جای مدیران دانشی اجتناب نمود و همگام با آن مراتب را در برنامه های دانشگاه و آیین نامه های جهت دهنده چون آیین نامه ترفیع و ارتقاء لحاظ کرد و بستر های ذکر شده را برای مستند سازی تجربیات ایجاد نمود.

کلیدواژه‌ها: انفعال دانشگاه مدیران دانشگاهی دانشگاه


نظر شما :