زنگ خطر افزایش آمار خودکشی زنان به صدا درآمده

خالد توکلی (جامعه‌شناس و آسیب‌شناس مسائل اجتماعی)
۰۲ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۰:۵۱ کد : ۲۸۳۲۳ دیدگاه
فقر، بیکاری، افسردگی، ناامیدی و در یک سال اخیر هم بیماری کرونا باعث شده خشونت‌های خانوادگی افزایش یابد به طوری که این خشونت‌ها در بالا رفتن آمار خودکشی در استان‌های غربی و به‌ویژه در بین دختران بروز و نمود نگران‌کننده‌ای داشته باشد.
زنگ خطر افزایش آمار خودکشی زنان به صدا درآمده

خودکشی زنان در مناطق غرب کشور سابقه طولانی دارد و اگر آمار خودکشی 20 سال گذشته این ناهنجاری بررسی شود؛ آمار خودکشی در بین زنان و دختران در استان‌هایی مانند ایلام، کرمانشاه و کردستان بسیار بالا بوده و در صدر استان‌های کشور قرار داشته‌اند.از جمله دلایل خودکشی‌ها در مناطق غربی کشور می‌توان به سنتی بودن جامعه و حاکمیت ارزش‌های مرد سالارانه اشاره کرد که در این جوامع هنوز قوت و استحکام دارد و بر پایه آنها با زنان رفتار می‌شود. البته در بین زنان مناطق غرب نیز تغییراتی به لحاظ سطح آگاهی و حقوق اجتماعی بوجود آمده که انتظارات شان را بالا برده، به خصوص آگاهی در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی زنان باعث شده نوعی تعارض بین حاکمیت مردسالارانه و حقوق فردی و اجتماعی زنان ایجاد شود و بعضا این ساختارشکنی به بروز خشونت های خانگی و حتی در بدترین شکل حذف خود فرد و خودکشی بیانجامد.
ر جوامع سنتی نهایتا مردان ارزش‌ها و هنجارهای مردسالارانه خود را بر زنان تحمیل می‌کنند که باعث سرخوردگی و افسردگی بین زنان و دختران می‌شود و آنها را با بن‌بست‌های‌عاطفی، ذهنی و شکنندگی در مواجهه با مشکلات سوق می‌دهد و بعضا برخی که از آستانه‌تحمل و تاب آوری کمتری برخوردارند بیشتر به خودکشی که نوعی اعتراض به استیلای وضعیت و شرایط موجود است رو می‌آورند؛ اقدامی از سر استیصال و ناتوانی در حل مشکلات. در سال‌های اخیر نیز نامساعد شدن وضعیت اقتصادی و در یک سال اخیر بیماری کرونا باعث شده خشونت های خانوادگی افزایش یابد که این خشونت‌ها می تواند در بالا رفتن آمار خودکشی در بین زنان و دختران شده که بیشتر آنان با مصرف قرص و حلق آویز کردن به زندگی خود پایان می دهند.در مناطق غرب کشور ارزش‌ها و هنجارهای جامعه زنان دستخوش تغییر شده و اگر این موضوع مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد مشاهده می‌شود که در طول چند سال گذشته ارزش‌هایی که زنان ملزم به رعایت آن بودند دچار تغییرات اساسی‌شده و جامعه مردان هم در برابر این تغییرات واکنش نشان می‌دهند و مقاومت می کنند. بر همین اساس یکی از عوامل خودکشی‌ها در بین دختران تازه بالغ می‌تواند ازدواج های ناپایدار باشد. افزایش آمار طلاق، عدم وفاداری زن و مرد نسبت به یکدیگر و همچنین دور شدن مردان از محل زندگی شان برای امرار معاش خانواده می‌تواند از دیگر علل افزایش آمار خودکشی باشد.در سال‌های گذشته تغییراتی را در گرایش به خودکشی‌ها شاهد هستیم که نشانه وخیم‌تر شدن این بحران و ناهنجاری اجتماعی شده است. دستگاه‌های مسئول اذعان دارند که در سال‌های گذشته با رشد نزدیک به 15 تا 20 درصدی آمار خودکشی در کشور مواجه بوده‌ایم. علاوه بر این یکی دیگر از مسائلی که پدیده خودکشی را حادتر کرده کاهش سن خودکشی است. کودکان و نوجوانان بر اثر پیش پا افتاده‌ترین مسائل و نامرادی های زندگی اقدام به خودکشی می‌کنند که متاسفانه خودکشی های موفقی هم داشته‌اند.
برخلاف روند جهانی که معمولا مردها بیشتر خودکشی می‌کنند آمار خودکشی زنان در ایران در حال افزایش است. همچنین خودکشی‌های خانوادگی رواج پیدا کرده و این یکی از مسائلی است که هم می تواند به خشونت خانوادگی و هم خشونت در جامعه مرتبط باشد که آمار خودکشی را افزایش می دهد و ممکن است منجر به خودکشی های سریالی افراد جامعه شود. عوامل متعددی در رواج خودکشی تاثیر دارد که مهم‌ترین عاملی که باعث این اقدام می‌شود نا امیدی و بی اعتمادی نسبت به آینده و اوج استیصال در زمان حال است. راه های رسیدن به امتیازات اجتماعی برای عده ای از افراد جامعه بسیار هموار است و می‌توانند به راحتی به مزایای اجتماعی دست یابند، این در حالی است که بیشتر افراد جامعه نمی توانند به حداقل های زندگی دست یابند اینگونه افراد اگر شخصیت شکننده ای داشته باشند و مدام در رویارویی با مشکلات با بن بست رو برو شوند ممکن است اقدام به خودکشی کنند. متاسفانه اغلب رسانه‌ها به صورت تخصصی موضوع خودکشی را پیگیری و تحلیل نمی‌کنند در نتیجه احتمال دارد که وقتی آمار خودکشی یا اخبار مربوط به آن را منعکس می کنند به جای اینکه باعث پیشگیری و کاهش آمار خودکشی شود منجر به سریالی شدن و سرایت آن به سایر افراد جامعه ای که در آن بن‌بست ، استیصال و ناتوانی در دستیابی به اهداف وجود دارد، شوند.خودکشی معلول یکسری مسائل و پیش زمینه‌های اجتماعی است. مثلا خشونت خانوادگی، فرسایش سرمایه اجتماعی، تأخر فرهنگی و تغییرات ارزشی همه اینها باعث شده که در جامعه تنش و اختلاف و تعارض منافع به وجود بیاد و چون راه های رسیدن به حل مشکلات کاهش یافته و در این بین متاسفانه نهادهای مدنی و دولتی مناسبی نیز وجود ندارد که بتواند این تعارضات و تنش ها را کاهش دهند در نتیجه شاید یکی از راه‌های کاذب به شکل خودکشی‌های نمایشی و اعتراضی بروز و ظهور کند.
آمار خشونت‌های روزمره در بین افراد جامعه گسترش و آستانه تحمل شان کاهش یافته است. مثلا در ماجرای خودکشی خانواده ایلامی که چندی پیش در این شهر اتفاق افتاد پدر خانواده چون در بورس شکست خورده و ضرر و زیان زیادی را متحمل شد؛ زن و فرزندانش را به قتل رساند و بعد اقدام به خودکشی کرد. این فرد چون نتوانست وضعیت بورس را تغییر دهد و با بن بست و استیصال مواجه شد دست به چنین اقدامی زد. در واقع این فرد مدت‌ها منتظر شد که از بورس درآمدی کسب کند و در عوض افرادی را دیده بود که درآمدهای کلانی را از همین راه داشته‌اند در نتیجه اعتماد به نفس خودش را از دست داده و موجب خشونت علیه خود و افراد خانواده اش شد.خودکشی در واقع به معنی خشونت علیه خود است. وقتی در جامعه ای که نحوه رویارویی با خشونت را آموزش نمی‌بیند و به طور مداوم در مدارس، خانواده‌ها، صداو سیما و رسانه‌ها شاهد رواج خشونت است ممکن است خشونت را یاد بگیرد و آن را علیه خودش به کار بگیرد. متاسفانه نهادهای مدنی و دولتی مناسبی هم وجود ندارند وقتی که فردی با مشکل خشونت مواجه می‌شود بتوانند در این زمینه کمک‌اش کنند. در نتیجه افراد تنها می‌شوند و به هیچکس اعتماد نمی‌کنند و خشونت را در تنهایی علیه خودشان اعمال می‌کنند.موضوع دیگر اختلالات خانوادگی و تغییر ارزش‌ها است که روابط عاشقانه را بر ازدواج های اجباری ترجیح می دهند. مشکلات رفتاری و عدم تفاهم بین زن و شوهر باعث می شود که زوجین انگیزه پیدا کنند که نسبت به یکدیگر وفادار نباشند. در جامعه ما آمار قتل های ناموسی به صورت رسمی اعلام نمی‌شود و به عنوان خودکشی یا تحت عنوان درگیری های خانوادگی عنوان می‌شود ولی وقتی به ریشه یابی موضوع در جامعه بپردازیم می‌بینیم که متاسفانه قتل های ناموسی در جامعه کم نیستند.

کلیدواژه‌ها: جامعه‌شناس جامعه شناسی


( ۶ )

نظر شما :